شلاله احمدنژاد؛ ارزشیابی عددی و نمرهدهی که در جهان سوم با جدیت بیش از حدی اعمال میشود، در واقع حکایت از بیکفایتی و عدم تدبیر سیستمهای اجرایی این جوامع دارد. برای مثال تاکید بر نمره در سیستم آموزش و پرورش، معلول ناتوانی این سیستم در تحقق آموزش برای همه است.
مدرسه و معلم باید بتواند تمام دانشآموزان را به طور یکسان آموزش دهد تا همهی آنها بتوانند بهرهی یکسانی از آموزش بگیرند در این صورت دیگر نمره معنایی نخواهد داشت. برخی ممکن است از تفاوتهای فردی دانش آموزان بگویند که ممکن است دلیل بهرهگیری نابرابر آنها از مدرسه باشد، اما باید گفت آموزشهای ابتدایی و علوم پایهی مقدماتی در حدی نیستند که هوش وافری بطلبند و همهی دانش آموزانی که با بهرهی هوشی متوسط به بالا وارد مدرسه میشوند، میتوانند در حد خوب و قابل قبول از این آموزشها بهره بگیرند.
عللی که باعث تفاوت در بهره گیری دانشآموزان و اعمال سیستم نمرهدهی میشود متاسفانه تفاوت در موقعیتهای اجتماعی دانشآموزان است که به طرق مختلف باعث تبعیض بین آنها و تاثیر بر تعیلم و تعلمشان میشود. در باب حذف ارزشیابی عددی مدارس، استدلهای ظاهربینانهای هم وجود دارند که اعتراض میکنند حذف نمره از فرآیند درسی باعث کاهش رغبت دانشآموزان به تلاش و رقابت میشود و باید گفت که در این راستا باید تغییر نگرش اصولی بین دانشآموزان ایجاد کرد و شور و شوق آموختن و فهمیدن و درک کردن را جایگزین احساس تلاشها و رقابتهای کورکورانه برای تصاحب نمره کرد.
علاوه بر آموزش و پرورش در بعضی سیستمهای اداری نیز برای کارمندان، ارزشیابی عددی را در نظر میگیرند، این هم بدین معنی است که سیاست سیستم و مسئولان این گونه نیست که از ابتدا روی کارکنان و کیفیت کارشان تمرکز یابد و آنها را به کاری با کیفیت و کمیت بیشتر راهنمایی کنند بلکه اصطلاحا کار کشیدن از کارکنان را رها کرده و آن را به وجدان خود کارمند میسپارند و در انتها با نمرهدهی در صدد جبران کوتاهی خود برمی آیند.
در واقع به جای صرف انرژی و زمان برای استفادهی حداکثر از ظرفیت کاری کارکنان، راه آسان یعنی نمره دهی را انتخاب میکنند که البته این نمره دهی خود عوارض بسیار و پیامدهای روانی منفی مثل تبعیض و تزریق بدبینی در محیط کاری دارد. میشود گفت در هر نهادی که توان و لیاقت و حوصلهی آموزش به همه و کار کشیدن از همه را نداشته باشند، راه آسانتر را در نمرات عددی مییابند. مثل این که جهان سومیها علاقهی وافری به اعداد و ارقام دارند و ترجیح میدهند به جای اندیشیدن روی کیفیتها از متغیرهای آسان و قابل دسترستر کمیتها استفاده کنند. کیفیتها همیشه چالش برانگیز، هزینه بر و زمان برتر از کمیتها بوده و جهان سومیها تنبلترین آدمهای متمدن کرهی زمینند که همیشه راه آسان را ترجیح داده اند و این راه آسان در طول سالها آنها را به قعر درهی معضلات پیچیده سوق داده است.