مجموعه شعر «باران براي تو ميبارد» پس از گذشت هشت ماه و رد شدن از اصلاحيههاي سنگين؛ چندي پيش منتشر شد اما شاعر اين كتاب همچنان از ايراداتي كه بر آثارش وارد شده بود، اظهار شگفتي ميكند.
يغما گلرويي(شاعر و ترانهسرا) ضمن بيان اين مطلب كه؛ مميزيها روند غيرمنطقي و رو به رشدي را طي ميكند، افزود: به نظرم اگر نيمنگاهي به تاريخچه چند دهه مميزي در اداره كتاب داشته باشيم؛ درمييابيم كه اكنون شاهد دوره جديد و شگفتي از مميزي هستيم.
اين شاعر كه آخرين اشعار منتشر شدهاش مشمول 30 بند اصلاحيه شده است، گفت: از سه سال پيش چند مجموعه شعر به ارشاد فرستادم كه هيچكدام سرنوشت خوشي نداشتهاند. از آن جمله ميتوانم به مجموعه شعر «گريههاي گربه خاكستري» اشاره كنم كه مميزان كلا از آن قطع اميد كردهاند.
وي، همچنين از ترجمه آثار اوريانا فالاچي با نام «پنه لوپه به جنگ ميرود» اسم ميبرد كه 80 ايراد به آن وارد شده؛ كه آخرين ايراد آن به حذف پاراگراف پاياني داستان حكم كرده است. اما به اعتقاد گلرويي؛ از آنجاكه مترجم؛ اعمال اين اصلاحيه را باعث فروپاشي داستان ميداند، اين بار او از انتشار اين كتاب قطع اميد كرده است.
گلرويي در ادامه سخنانش از سرنوشت نامشخص قديميترين كتابش كه سه سال است در حسرت انتشار مانده، چنين گفت: در «ما ترانه سرائيم» با تحقيق و مطالعات فراوان؛ آثار ترانهسرايان چند دههي گذشته را مورد بررسي قرار دادهام كه جمعا 180 ترانهسرا از سراسر كشور را شامل ميشود اما پس از سه سال هيچ جوابي ازسوي ارشاد به من داده نشده است.
وي درباره كتاب «باران براي توميبارد» و ايرادات وارد بر آن اظهار كرد: اصلاحيهي وزارت ارشاد درباره اين كتاب به قدري عجيب بود كه من دچار شوك شدم چراكه در بررسي 30 مورد آن متوجه شدم ايرادها؛ صرفا كلمههاي مرا مورد اتهام قرار دادهاند.
گلرويي توضيح داد: بهعنوان مثال صرفا به خود كلمه «آغوش» ايراد گرفتهاند و اصلا به معناي سطري و كاربردي كه اين كلمه در جمله توجه نشده است.
اين شاعر معتقد است، كاري كه مميزان ادارهي كتاب درقبال اشعار وي انجام دادهاند؛ تنها از يك نرمافزار كامپيوتري برميآيد كه بدون فهم معنايي شعر؛ صرفا كارش اين است كه كلمات خاصي را از متن حذف كند.
وي با بيان اين مطلب كه؛ عملكرد مميزان كاملا غيرمنتظره شده است، درباره انتشار آثار جديدش افزود: در چنين شرايطي؛ آثارم در كنج گنجه خاك بخورند و انبار شوند؛ بهتر است.
گلرويي معتقد است، اگرچه كتابي كه با پذيرش اصلاحيهها به بازار ميآيد؛ ممكن است مخاطبان خود را بيابد اما درنهايت نوع نگاه و عملكرد ادارهي كتاب به شعور و جايگاه هنري مولفان توهين كرده ميكند و رفتهرفته باعث دلسردي او ميشود.
اين ترانهسرا؛ در ادامه به وضعيت بازار موسيقي كه آن را معلول ترويج ترانههاي سخيف ميداند، اشاره كرد و گفت: موسيقي در ايام ما به يك كالاي مصرفي بدل شده كه شنونده يك يا دو بار آن را ميشنود و بعد آن را دور مياندازد يا از ياد ميبرد.
وي، ريشهي مصرفي شدن آثار موسيقايي را در چند سال گذشته؛ سوءمديريتهاي ناظران ميداند و معتقد است: عملكرد آنان باعث شده شنوندگان موسيقي در بازه سني نوجوانان، مصرفگرا شوند و از انديشه و اهداف هنري موسيقي بينصيب و بياطلاع بمانند.
گلرويي، با ذكر اين مطلب كه موسيقي در كشور ما به بورس تبديل شده كه هراز گاهي يك خواننده در آن مطرح ميشود و فورا افول ميكند، ادامه داد: از وقتي كه راه براي موسيقي پاپ باز شد ازسوي مسئولان امر؛ به افرادي حكم تهيهكنندگي در حوزه موسيقي داده شد كه فعالان ادوار گذشته در لالهزار بودند و از موسيقي اصيل هيچ نميدانستند.
وي افزود: از تهيهكنندهاي كه موسيقي را تنها؛ وسيلهاي براي پول به جيب زدن ميداند نميشود انتظار محصولي معناگرا و هنري داشت و آنچه در آلبومهاي به اصطلاح خوانندگان امروزي شاهد آن هستيم؛ نتيجهي رويكرد تهيهكنندگان آنهاست.
گلرويي در شرح چگونگي ايجاد بستري مطلوب براي توليد موسيقي گفت: قديمها رسم اين بود كه آهنگسازها وترانهسرا با هم مشورت ميكردند و پس از به تفاهم رسيدن تصميم ميگرفتند كه چه خوانندهاي بايد فلان كار را اجرا كند ولي حالا كار بهگونهاي است كه تهيهكنندگان (سرمايهگذاران) و خوانندگان هستند كه آهنگ و ترانه را انتخاب ميكنند كه اين كار با دانش نداشتهشان؛ جور در نميآيد.
وي، به جز معدود افرادي همچون زندهياد فرهاد مهراد، اغلب خوانندگان را تنها مجري ميداند و آنها را از تفكر و نگرش هنري؛ بيبهره عنوان ميكند كه صلاحيت انتخاب آهنگ و ترانه را ندارند.
گلرويي، با اشاره به كاستيهاي بيارزش كه ترانههاي آنها بيشتر به هذيان شبيه است، گفت: اينكه عدهاي دوست دارند از هذيانهايشان بخوانند به خودشان مربوط ميشود اما اينكه مميزاني كه آثار مرا اينچنين مميزي ميكنند؛ چطور به هذيانهاي بيوزن و قافيه و معناي برخي از اين مدعيان؛ نظر خوش نشان ميدهند، جاي شگفتي دارد.
وي، مديريتهاي اشتباه را دليل اصلي به بيراهه رفتن موسيقي ايراني ميداند و در اين باره ميگويد: فرض مثال موسيقي رپ به هر حال يك سبك است و وقتي مركز موسيقي از همان ابتدا اعلام ميكند اين سبك كاملا ممنوع است؛ طبيعي است كه نوجوان و جوان علاقهمند به سمت موسيقيهاي زيرزميني و انتشارهاي اينترنتي گرايش مييابد. درغير اين صورت هيچكس نيست كه دوست داشته باشد حاصل زحماتش به صورت گمنام و رايگان در بين مردم تكثير شود و هيچ انتفاع مالي براي او درپي نداشته باشد.