این قسمت از سریال به مرحوم حسین محب اهری تقدیم شده است که در این سریال نیز برای آخرین بار نقش آفرینی کرده است: «تقدیم به حسین محب اهری عزیز که صبور و بی ادعا و حتی در طول سالهای بیماری و تا آخرین لحظات زندگی از رسالت نقش آفرینی و سرگرم ساختن و خنداندن مردمش قدمی پس نکشید.»
خانم کمالی (آزیتا حاجیان) زن ثروتمندی که پشمک یا همان لوسی، سگ دختر مرحومش است تصمیم میگیرد برای مدتی هم که شده اجازه دهد خنجری در عمارت آنها زندگی کند تا هم پشمک به بودن در آن عمارت عادت کند و هم راهی برای خلاص شدن از دست خنجری پیدا کنند.
حضور خنجری در آن عمارت مجلل پر از حاشیه و سر و صدا است. خنجری مدام با کارگران خدماتی خانه درگیر میشود و برای نادر، مشاور خانم کمالی، دردسر ایجاد میکند. در میان همین دردسرها است که نادر و خانم کمالی متوجه میشوند از خنجری استفادههای دیگری هم میتوان کرد. گروه خونی خنجری نوع بسیار کم یابی است که بمبئی نام گذاری شده و این موضوع را دکتر خانم کمالی میفهمد.
خنجری پس از مدتها به صورت اتفاقی با زهره نیز روبرو میشود. امیریل زهره (هادی کاظمی) پس از پایان خدمت سربازی در کلانتری ۱۰۰ ملت، حالا پلیس راهنمایی و رانندگی شده است و هنوز نتوانسته با دخترخاله اش فروزان ازدواج کند.
سالهای دور از خانه در قسمت دوم هم شکل خود را پیدا نکرده است. اتفاقات خنده داری در طول این قسمت نمیافتد و همچنان بار کمدی داستان بر دوش پر حرفیهای خنجری است که البته از جایی دست و پا چلفتی بودن زهره نیز به آن اضافه میشود.
بیشتر روایت به تعریف کردن کاراکترها از گذشته شان میگذرد و این گذشتهها هر چقدر هم با مزه تعریف شوند نمیتوانند جای کنش کمدی در لحظه را بگیرند.
نویسندگان سریال سعی دارند به طور کامل و دقیق هر آن چه بر خنجری و زهره گذشته است را به شکل دیالوگ در دهان آنها بگذارند و آنها برای ما تعریف کنند. حال آن که برای مثال مخاطب با یک نگاه به زهره میفهمد که او پلیسی دست و پا چلفتی و با چشمهای چپ است و منتظر میماند که ببیند چه اتفاقی برای او میافتد نه این که چه بر او گذشته!
شاید سالهای دور از خانه پس از تعریف کردن کاراکتر هایش در این دو قسمت، در قسمتهای آینده اش ساختار کمدی خودش را پیدا کند و بتواند جذابتر پیش رود البته شاید!