روزنامه شهروند نوشت: اینبار را بز آوردید جناب حسنزاده! اینکه برگردید در یک برنامه زنده رادیویی چنین حرفهایی را بر زبان بیاورید: «وقتی یک جوان شهرستانی که تازه به تهران آمده و مشهور شده، علیه وزیر حرف میزند یا از زمین و زمان صحبت میکند باید در یک برنامه کالبدشکافی شود. ما یک مشکل با رسانهها داریم که لذت میبرند مسائل را وارونه جلوه دهند. چرا رادیو صحبت رحمتی علیه من را بولد میکند تا از من حرفی دربیاید؟ در فوتبالی که یک جوان شهرستانی وقتی یکی دوسال نگذشته میآید و میکروفن جلوی او قرار دارد و علیه وزیر، صداوسیما و... حرف میزند باید کالبدشکافی شود. بودن یا نبودن افراد در هر شغلی ترتیبات سازمانی دارد. باید همه با رعایت احترام وظیفهمان را انجام دهیم و به قوانین احترام بگذاریم.»
واقعا احترام به قانون در چنین گفتههایی چه معنایی میدهد؟ یعنی عدهای برای نقدکردن باید مجوز نقد بگیرند از شما؛ ابتدا میزان تهرانیشدنشان مورد تأیید قرار بگیرد و سپس اجازه داشته باشند از کمیته انضباطی، وزارت ورزش و بقیه مشکلاتی که هر روز با آن مواجهاند، حرف بزنند؟ مگر وریا غفوری تا بهحال چه گفته؟
مهدی رحمتی هم اگر نقدی نوشته خودش تهرانی است! اینبار برای توجیه حرفتان و روتوش آن چه ترفندی دارید؟ با موجی که به راه خواهد افتاد چه میکنید؟ همه محروم میشوند تا یاد بگیرند تهرانی باشند و هر کسی را بیاجازهنامه نقد نکنند یا راه دیگری دارید؟ مشکل اصلی در این کلمات و این مورد خاص نیست، این طرز تفکر است که هربار به شکلی نمود پیدا میکند.
حالا اینبار و در عصبانیت لحظهای، به عبارت «شهرستانی» بیان شده و بار دیگر با رفتاری دیگر مشخص میشود. تا کی باید با این طرز تفکر مماشات کرد؟ کسی راه حل عاجلی دارد؟