شش ماه زمان کمی است برای یک چرخش جدی سیاسی، اما در کشوری که در آستانه ورشکستگی است، معادلات جور دیگری رقم میخورد. عمرانخان ستاره پیشین تیم کریکت پاکستان و نخستوزیر کشور بحرانزده پاکستان برای رهایی از وضعیتی که در آن گرفتار آمده باید دست به کاری میزد.
به گزارش شرق، وقتی صندوق بینالمللی شرایط سختی برای پرداخت بسته نجات به اسلامآباد پیشنهاد کرد، او ترجیح داد از کشورهای دوست کمک مالی دریافت کند. عربستان سعودی همواره اقتصاد نابسامان پاکستان را با وامهای سنگین خود مورد حمایت قرار داده است. ذخیره ارزی بانک مرکزی پاکستان تنها هشت میلیارد دلار است.
اما در همین سفر پرسروصدای محمد بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی به اسلامآباد دو کشور قرارداد سرمایهگذاری ۲۰ میلیارددلاری با هم امضا کردند. رقمی حدود دو برابر آنچه در ذخیره ارزی این کشور قرار دارد.
در گزارشها آمده که از اواخر ۱۹۸۰ تاکنون این سیزدهمین باری است که پاکستان درخواست بسته نجات از صندوق بینالمللی پول میکند. دیدار محمد بنسلمان از اسلامآباد نیز به فاصله کوتاهی از سفر شیخ محمد بنزاید آل نهیان، ولیعهد امارات از پاکستان صورت میگیرد. امارات متحده عربی نیز قول داده که شش میلیارد دلار به پاکستان کمک کند.
اما شواهدی هم هست که نشان میدهد این چرخش پاکستان به سمت عربستان سعودی و امارات متحده عربی میتوانست به سمت همسایه دیواربهدیوار اسلامآباد انجام شود؛ یعنی ایران. چه آنکه عمرانخان در اولین سخنرانی خود بعد از شمارش آرا گفت که دولت آینده حزب او تمایل به تقویت و گسترش روابط با کشورهای همجوار از جمله جمهوری اسلامی ایران دارد. وی بر اهمیت روابط پاکستان با ایران تأکید کرد و گفت: کشورش به روابطی خوب و حسن همجواری به ایران چشم دوخته است.
در سوی دیگر در عربستان نیز به نسبت به انتخاب او نگاهی خوشبینانه وجود نداشت. خبرگزاری تسنیم در گزارشی در مورد نارضایتی مقامات عربستان سعودی از پیروزی عمرانخان و حزب متبوعش به موضعگیری برخی شاهزادگان سعودی پرداخته بود «خالد بن عبدالله آل سعود شاهزاده سعودی در توییتر مدعی شد که عمرانخان از «مهرههای ایران» است»؛ هرچند وی این توییت را به سرعت پاک کرد... شاهزاده خالد بن عبدالله آل سعود نیز پیشتر در گفتگو با روزنامه سعودی عکاظ در اشاره به روابط عمرانخان با ایران، وی را به ادعای خود «نماینده قم در اسلامآباد» توصیف کرده بود، اما در همین ششماهی که از تشکیل دولت عمرانخان میگذرد، میبینیم که او به سرعت به سمت ائتلاف آمریکایی در منطقه عربی گرایش پیدا کرده است.
همه اینها در حالی است که پاکستان همسایه دیواربهدیوار ایران است.
اگرچه مرز مابین دو جمهوری اسلامی، مرز دوستی نام دارد و سابقه مشترک و همجواریهای جغرافیایی و فرهنگی مورد تأکید مقامات دو کشور است، اما سابقه نشان میدهد اتفاقاتی این عنوان را خدشهدار کرده است. نظیر حوادث تروریستی چند سال اخیر که عمدتا منجر به گروگانگیری از مرزبانان یا رقمزدن حوادث تروریستی در مناطق جنوبی کشور شده است.
در حالی که مقامات مسئول در جمهوری اسلامی عاملان این حوادث تروریستی را گروهکهایی میدانند که از پاکستان و امارات متحده عربی تغذیه میشوند، پاکستان در نیاز مبرم به دوستی با این کشورهاست. به دنبال هر حادثه تروریستی در نقاط مرزی با پاکستان، دولت ایران از دولت پاکستان میخواهد تا جلوی این اقدامات خرابکارانه را بگیرد و در آخرین مورد که مربوط به جاده خاش- زاهدان بود فرماده سپاه اعلام کرد که اگر پاکستان نمیتواند آن منطقه را پاکسازی کند، ایران وارد عملیات میشود. اما آنچه از روابط دولت اسلامآباد برمیآید این است که فعلا بازسازی وضعیت اقتصادی و گسترش رابطه با کشورهای ثروتمند عربی برایش در اولویت است.
اما بنسلمان در سفر پرطمطراقش به چند کشور آسیایی به دنبال چیست؟
توسعه روابط هر کشوری برایش اهمیت حیاتی دارد، یافتن متحد به ضرب زور یا پول روشی مرسوم از قرون قبل تاکنون بوده و هست. محمد بنسلمان از زیر آتش برپاشده بعد از قتل جمال خاشقجی دوباره سر برآورده و یارگیری منطقهایاش را ادامه میدهد و حالا با خیالی راحت از همقطاران عربش در بین آسیاییها دنبال شریک میگردد. هند، چین، مالزی و اندونزی هر کدام در سفر سلمان جایگاهی دارند.
در حالی که هند و پاکستان همسایه ایران هستند و هند مشتری نفت ایران، نتایج این سفر میتواند برای ایران ریسک بالایی به همراه داشته باشد. میتواند سلمان بازوی دونالد ترامپ در آسیا علیه ایران باشد و این شرایط را برای جمهوری اسلامی ایران سختتر از پیش میکند. همین پیچیدگیها و چرخشهاست که از پاکستان مخالف پیوستن به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان علیه یمن، شرایطی میسازد که وزیر امور خارجه میگوید پاکستان کشور دوم محمد بنسلمان است.
بازی ولیعهد عربستان با نقشه رئیسجمهور آمریکا
کنگره آمریکا در گزارشی که بهتازگی منتشر کرده، از تلاش دولت ترامپ برای ارسال تجهیزات حساس و پیشرفته هستهای به عربستان خبر داده است. بر اساس این گزارش، مقامهای کاخ سفید بارها هشدارها درباره احتمال نقض قانون در انتقال فناوری بسیار حساس و پیشرفته هستهای به عربستان را نادیده گرفتهاند.
اصرار ترامپ و اطرافیانش برای ساخت هرچه زودتر چندین راکتور هستهای در عربستان نیز از دیگر مواردی بود که در این گزارش به آن اشاره شده است. این گزارش همچنین از مخفیبودن تعاملات دولت ترامپ با عربستان سعودی اظهار نگرانی کرده است.
گزارش کنگره در شرایطی منتشر میشود که تنها چند روز از دیدار دونالد ترامپ و مدیران سازمانهای اتمی ایالات متحده میگذرد و همچنین جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ، نیز قرار است در روزهای آینده به عربستان سفر کند. الیجا کامینگز، رئیس دموکرات کمیته نظارتی مجلس نمایندگان و یکی از تهیهکنندگان این گزارش میگوید: «کاخ سفید در شرایطی برای انعقاد قرارداد فروش تسلیحات هستهای حساس و پیشرفته به عربستان عجله میکند که کنگره هنوز نظر خود را دراینباره اعلام نکرده است. دولت ترامپ با این اقدام احتمالا قانون انرژی هستهای را نقض کرده است».
بر اساس قانون ایالات متحده، این کشور اجازه ندارد فناوری هستهای را بدون دریافت تضمین برای استفاده صلحآمیز به کشوری خارجی بفروشد. کمیته جمهوریخواهان مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرده در تنظیم این گزارش مشارکتی نداشته است. با انتشار این گزارش، کنگره اعلام کرده تحقیقات خود را دراینباره آغاز خواهد کرد. از شاخصترین افرادی که در ارتباط با فروش تسلیحات هستهای پیشرفته به عربستان فعالیت کرده، مایکل فلین، مشاور سابق امنیت ملی دونالد ترامپ است. فلین حدود دو هفته در این سمت حضور داشت و پس از برکناری او، «درک هاروی» که از سوی فلین در شورای امنیت ملی منصوب شده بود، برنامههای فلین را برای تسریع در فروش سلاحهای هستهای به این کشور ادامه داد. در گزارش کنگره ردی نیز از جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، مشاهده میشود.
«شرکت مدیریت دارایی بروکفیلد» مهمترین شرکت طرف قرارداد با کنسرسیوم IP۳ است که قصد داشته تکنولوژی هستهای را در اختیار عربستان قرار دهد. جرد کوشنر نیز مهمترین شریک اقتصادی «شرکت مدیریت دارایی بروکفیلد» به شمار میآید. این شرکت و دیگر شرکتهای خصوصیای که در تماس نزدیک با ترامپ و نزدیکانش هستند، با توجه به درآمد چندمیلیارددلاری ناشی از ساخت راکتورهای هستهای و راهاندازی این فناوری در عربستان، فشار زیادی برای انتقال این تجهیزات به دولت آمریکا وارد میکنند.
تعدادی دیگر از اطرافیان دونالد ترامپ نیز در مذاکرات نقش دارند. یکی از شرکتهای مالک تأسیسات انرژی که میتواند از این معامله احتمالی سود ببرد، شرکت «واشنگتن هاوسالکتریک» است که زیرمجموعه شرکت سرمایهگذاری بروکفیلد محسوب میشود. رئیس کمیته نظارتی مجلس نمایندگان آمریکا همچنین هشدار میدهد تلاشهای دولت ترامپ برای تسلیح عربستان به سلاحهای هستهای پایان نیافته است. افشاگرانی که این گزارش بر اساس ادعاهای آنها تنظیم شده است، هشدار دادهاند این معامله میتواند مشمول قوانین کیفری تضاد منافع شود؛ چراکه انتقال این فناوری میتواند به رقابت هستهای و افزایش بیثباتی در خاورمیانه منجر شود.
حضور فردی پیشبینیناپذیر و بیتجربه به نام محمد بنسلمان در سمت ولیعهدی عربستان نیز دیگر موضوعی است که باعث نگرانی در آمریکا شده است؛ چراکه بنسلمان در مدت ولیعهدی خود، با اقدامات جنجالی، عربستان و منطقه را بیش از پیش با چالش روبهرو کرده است. ارتباط انتشار این گزارش با دیدار ترامپ با سازندگان نیروگاههای هستهای آمریکا و سفر روزهای آینده کوشنر به عربستان، از این نظر مهم است که یکی از مهمترین موضوعات مذاکرهشده رئیسجمهور آمریکا در دیدار با مدیران هستهای آمریکا، درباره امکان انتقال تکنولوژی هستهای به کشورهای خاورمیانه ازجمله عربستان سعودی است. سفر کوشنر به منطقه نیز پس از دیدار ترامپ و مدیران هستهای آمریکا برنامهریزی شده است. کوشنر با سفر به چند کشور عربی ازجمله عربستان، مأموریت دارد امکان تأمین هزینه مالی انتقال و راهاندازی تکنولوژی هستهای را بررسی کند.
محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان، در سال ۲۰۱۸ در راستای پروژه ۲۰۳۰ و انجام اصلاحات در سیاست اقتصادی، برنامه هستهای این کشور را تصویب و اعلام کرد «عربستان سعودی دنبال بمب هستهای نیست؛ اما بیتردید اگر ایران بمب هستهای بسازد، عربستان هم بهسرعت دنبال ساخت سلاح هستهای خواهد بود».
در هفتههای پایانی سال ۲۰۱۸، محمد بنسلمان دستور ساخت نخستین راکتور هستهای تحقیقاتی این کشور را در ریاض صادر کرد. عربستان در راستای برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی خود، قصد دارد تا سال ۲۰۳۰، تعداد ۱۶ راکتور هستهای بسازد تا وابستگی بخش انرژی به نفت و گاز کاهش یافته و استفاده از انرژی اتمی برای تأمین بخشی از نیاز داخلی به برق در دستور کار قرار گیرد. بااینحال این نگرانی وجود دارد که عربستان با استفاده از این تجهیزات، میتواند بهراحتی به سلاح هستهای دست پیدا کند. برخی مقامهای سابق دولت ترامپ ازجمله ژنرال مکمستر، مخالف این امر بودهاند و در سال ۲۰۱۷ خواستار توقف مذاکرات واشنگتن و ریاض درباره انتقال تکنولوژی هستهای شدند. استدلال مخالفان این است که فروش این تجهیزات و تکنولوژی به عربستان سعودی میتواند در تضاد با منافع ملی آمریکا بوده و نیز با برخی تهدیدهای امنیتی و مشکلات قانونی همراه باشد.
فرمان تأسیس ارتش فضایی
دونالد ترامپ در فرمانی اجرائی، وزارت دفاع آمریکا را مأمور کرد نیروی فضایی آمریکا را تأسیس کند. این نیروی فضایی ششمین بخش نیروهای مسلح و بخشی از نیروی هوایی ایالات متحده خواهد بود.
در بخشی از این دستورالعمل آمده است: «وزارت دفاع تحت اختیار موجود، دست به اقدام میزند و نیروی فضایی آمریکا را بهعنوان ششمین شعبه از نیروهای مسلح آمریکا در زیرمجموعه نیروی هوایی تأسیس میکند». دونالد ترامپ در این دستورالعمل توضیح داده است این نیروی فضایی در آینده از نیروی هوایی آمریکا جدا خواهد شد و بهعنوان بخشی مستقل فعالیت خواهد کرد؛ «اگرچه نیروی فضایی در ابتدا بهعنوان قسمتی از نیروی هوایی عمل میکند، همانطور که تفنگداران دریایی جزئی از نیروی دریایی هستند؛ اما هدف نهایی این است که نیروی فضایی بهعنوان شعبهای مستقل در ارتش عمل کنند».
مطابق دستورالعمل رئیسجمهور آمریکا، آژانسهای غیرنظامی ازجمله «ناسا» جزئی از نیروی فضایی آمریکا نخواهند بود.دستورالعمل سیاست فضایی رئیسجمهوری آمریکا، «چهارمین گام جسورانه و استراتژیک برای تضمین سلطه فضایی آمریکا» نامیده میشود که چارچوبی را برای ایجاد نیروی فضایی ایالات متحده ایجاد میکند.
این دستورالعمل از وزیر دفاع آمریکا میخواهد یک پیشنهاد قانونی مبنی بر ایجاد نیروی فضایی را بهعنوان شاخه ششم نیروهای مسلح توسعه دهد.
فرمان ترامپ با این هدف صادر شده است «تا توانایی آمریکا برای رقابت، پیشگیری و پیروزی در عرصه ستیزهجویانه افزایش یابد؛ جنگندههای فضایی با قابلیتهای نسل بعدی سازماندهی، آموزش و تجهیز شوند و تواناییهای جنگی و دفاع فضایی به حداکثر برسند و بوروکراسی کاهش یابد». دونالد ترامپ در ماههای اخیر تمایل خود را برای تشکیل ارتش فضایی آمریکا اعلام کرده بود و همین نکته باعث شد رقبای آمریکا ازجمله روسیه و چین نیز به تقویت ظرفیتهای نظامی و فضایی خود بپردازند.