چهارم پیامدهای ممکن را در نظر بگیریم. مثلاً در انتخابات وقتی به شعار نامزد مورد علاقهمان گوش میدهیم که شعار قشنگی هم هست فکر کنیم آیا این شعار قابل تحقق است؟ و اگر تحقق پیدا کند چه عواقبی دارد؟ مثلاً اگر نامزدی گفت: «من سوخت را مجانی میکنم» خوب این شعار در ظاهر زیباست ولی فکر کنید جه بلایی سر محیط زیست میآید.
سیدجمال هادیان طبائی زواره*| فضای مجازی با سرعتی باورنکردنی میتازد و هر روز و هر ساعت به گستره نفوذ آن در زندگی روزمره افزوده میشود و انسان معاصر هم چارهای جز کنار آمدن با این فضای نوپدید و بهرهبرداری از مزایای بیکران آن و گاه ضربه خوردن از عواقب آن ندارد.
اما چرا برخی از این فضا می ترسند؟چون موجب انحراف و انحطاط جامعه میشود؟ چون با نفوذی که دارد سبک و سیاق زندگی ایرانی اسلامی ما را تغییر میدهد؟ چون قدرت بسیج و تهییج تودههای مردم را دارد؟ چون ممکن است موجب رواج دروغ وتهمت و شایعه شود؟ چون ممکن است مظاهر زندگی غربی و آزادیهای آن طرف آبی به جامعه و ذهن جوانان ما رسوخ کند؟
خوب البته باید گفت همه این ها نگرانی های به جایی هستند و اگر به علاقه مندی ها و جستجوی هموطنان مان در فضای مجازی بنگریم خواهیم یافت که گرایش جامعه ایرانی به بخشی از محتوای مجازی که جزو بخش نامناسب آن محسوب می شود بیشتر است.
زودباوری در مقابل دروغ و شایعه، لایک و تشویق تهمتها، تسلیم شدن در برابر تبلیغات و خرافات، استهزاء در برابر حقیقت، و فحاشی و بیادبی در برابر واقعیت رفتارهای نابخردانهای است که دلواپسان و چه بسا همه ما را از فضای مجازی میترساند. اگر به دیده انصاف بنگریم باید گفت در حقیقت ما از خللها و ضعفهای فرهنگی خویش در برابر فضای مجازی می ترسیم و شگفتی آور آن که به جای تکاپو برای رفع نقایص فرهنگی در صدد مسدودسازی و محدودیت فضای مجازی برمیآییم که عقلاً کار عبثی است و حاصلی جز وخیمتر شدن اوضاع ندارد. درحالی که آن چه مصونیت ما را در برابر بخش زیانآور فضای مجازی بیشتر میکند تقویت «تفکر نقاد» است.
وقتی در برابر خرافات یا تبلیغات به راحتی تسلیم شویم، وقتی با دروغ، تهمت یا شایعه همراهی کنیم. وقتی در انتخابهای خویش همواره مردد باشیم و اشتباه کنیم نشان از آن دارد که تفکر انتقادی در جامعه ما ضعیف و در برابر حجم بزرگ اطلاعات رسانهها و فضای مجازی آسیبپذیریم.
اگر بخواهیم مراحل تفکر انتقادی را به سادهترین شکل ممکن بیان کنیم اینگونه خواهد بود؛
اول بدانیم دنبال چه هستیم و از آن چیزی که به دست میآوریم چه استفادهای می کنیم.
دوم درباره آن چه نیاز داریم اطلاعات بیشتری جمعآوری کنیم. فضای مجازی مالامال از اطلاعات زیادی است که سره و ناسره آن به راحتی قابل تشخیص نیست. باید دقیقاً آن چه را که مربوط به هدف است جمعآوری کنیم. میتوانیم از یک متخصص یا فرد متبحر نیز کمک بگیریم. جمعآوری اطلاعات به ما کمک میکند درباره گزینههای مختلف بهتر تصمیم بگیریم و به هدف مان نزدیک تر شویم.
سوم از اطلاعات جمع آوری شده استفاده کنیم و این کار را با پرسیدن سوالات انتقادی انجام دهیم. مثلاً وقتی با مشکلی مواجه شدیم اول از خودمان سوال کنیم که چه عواملی در این مشکل دخیل هستند؟ و چه تصورات دیگری وجود دارد؟ آیا برداشت من از اطلاعات درست است؟ آیا پیامی که دریافت کردهام راست می گوید و آیا اگر من باور کنم برای من سودی خواهد داشت؟
چهارم پیامدهای ممکن را در نظر بگیریم. مثلاً در انتخابات وقتی به شعار نامزد مورد علاقهمان گوش میدهیم که شعار قشنگی هم هست فکر کنیم آیا این شعار قابل تحقق است؟ و اگر تحقق پیدا کند چه عواقبی دارد؟ مثلاً اگر نامزدی گفت: «من سوخت را مجانی میکنم» خوب این شعار در ظاهر زیباست ولی فکر کنید جه بلایی سر محیط زیست میآید.
پنجم دیدگاههای دیگران را نیز بررسی کنیم. از خودمان بپرسیم، چرا افراد دیگری مخالف نظر ما هستند؟ در بررسی نظرات دیگران شاید نکاتی باشد که از دید ما مغفول مانده باشد. این ها سادهترین شکل مراحل پنجگانه «تفکر انتقادی» هستند که در جامعه ما عملکرد مطلوبی ندارد. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل ترس از فضای مجازی ضعف در «تفکر انتقادی» است. پس باید بجای مسدودسازی و محدودسازی فرهنگسازی کنیم.
*رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات