bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۸۹۷۸۴

خواستگاری با وساطت پلیس محل

نکته‌ای که قابل ذکر است اینکه امروزه با وجود پیشرفت تکنولوژی و تمام امکانات فنی که در اختیار جامعه پلیس قرار گرفته ولی با کمال تأسف باید اذعان داشت که آن اعتماد و رابطه دو طرفه میان مردم و پلیس کمی خدشه دار شده است. از آنجا که به علت کمبود نیرو یا دلایل دیگر ما شاهد حضور پلیس پیاده در سطح شهرها و محلات نیستیم.
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۲ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۷

یکی از طرح‌هایی که سال ها پیش، پلیس در محله‌های شهر اجرا می‌کرد و تأثیر بسیار زیادی در ایجاد امنیت در جامعه و جلوگیری از وقوع سرقت داشت، گماردن پاس پیاده برای محلات یک منطقه استحفاظی بود.

به گزارش ایران، بدین معنی که دو نفر پاسبان برای قدم زدن در خیابان‌ها و کوچه‌ها تعیین می‌شدند که هر 4 ساعت یک بار با دو نفر دیگر تعویض می‌شدند و بعد از 24 ساعت خدمت نیز مأموران شیفت دیگر پست را تحویل می‌گرفتند و بدین ترتیب آسایش و امنیت برای ساکنین همه محلات فراهم بود.

اجرای این طرح محاسن زیادی داشت از جمله اینکه اعتماد مردم به پلیس محلشان را به حدی قوت بخشیده بود که اغلب مردم وقتی می‌خواستند به سفر طولانی مدت بروند کلید خانه شان را با خیال راحت به مأمور پلیس محل می‌دادند تا در غیاب آنان به خانه شان سرکشی کنند. شاید این مورد ساده به‌نظر برسد ولی در واقع آنچنان اعتمادی بین مردم و پلیس ایجاد می‌شد که نتیجه‌اش جلوگیری از برخی ناهنجاری‌ها و تخلفات بود.

بر همین اساس خاطره‌ای را برایتان بازگو می‌کنم سال‌ها قبل یکی از مأموران محله‌ای در مرکز شهر متوجه می‌شود جوانی با ظاهری موجه هر روز چند بار به یک کوچه سرک می‌کشد و چند دقیقه‌ای می‌ایستد و به نقطه‌ای خیره می‌شود و می‌گذرد چون رفتار این شخص مشکوک بود و در روزهای متعدد نیز تکرار می‌شد مأمور پلیس به‌طور غیرمحسوس رفتار او را تحت نظر می‌گیرد تا دریابد وی چه هدفی دارد و با چه انگیزه‌ای هر روز به آن محله می‌آید.

پس از چند روز بررسی سرانجام متوجه شد این پسر جوان در آن محل دختری را برای ازدواج در نظر گرفته و برای آشنایی بیشتر و به قصد پیدا کردن خانه آن دختر مدام به آن محل می‌رفته است. مأمور پلیس یک روز که پسر جوان را دوباره در کوچه دید به سراغش رفت و علت مراجعه هر روزه او را به این محله پرسید. پسر جوان که دستپاچه شده بود سعی داشت به نحوی از گفتن واقعیت طفره برود اما وقتی دریافت مأمور پلیس تا حدودی از واقعیت خبر دارد مجبور به بیان ماجرا شد.

بر اساس همان اعتمادی که بین مردم و پلیس وجود داشت وی پذیرفت که حقیقت را بگوید تا پلیس به او کمک کند. بنابراین گفت: قصد ازدواج با دخترخانمی که منزلش در این کوچه است را دارم ولی خجالت می‌کشم با خودش مطرح کنم و می‌خواهم خانه‌اش را یاد بگیرم و با خانواده‌ام برای خواستگاری برویم.

مأمور پلیس نیز به او اطمینان داد که کمکش می‌کند و چون اهالی محل را می‌شناخت به جوان گفت من با این خانواده صحبت می‌کنم و اگر خانواده دختر پذیرفتند به تو خبر می‌دهم با پدر و مادرت به خواستگاری بیایی. جوان ضمن تشکر از پلیس، مشتاقانه آدرس و تلفن خود را در اختیار مأمور گذاشت و رفت. بدین ترتیب با پا در میانی مأمور پلیس این آشنایی و خواستگاری انجام شد و بعد از تحقیقات بیشتر وصلت میان آن دو سر گرفت.

نکته‌ای که قابل ذکر است اینکه امروزه با وجود پیشرفت تکنولوژی و تمام امکانات فنی که در اختیار جامعه پلیس قرار گرفته ولی با کمال تأسف باید اذعان داشت که آن اعتماد و رابطه دو طرفه میان مردم و پلیس کمی خدشه دار شده است. از آنجا که به علت کمبود نیرو یا دلایل دیگر ما شاهد حضور پلیس پیاده در سطح شهرها و محلات نیستیم.

در نتیجه کمتر فرصت تعامل بین مردم و پلیس به وجود می‌آید زیرا همه را به امکانات فنی از قبیل دوربین‌ها و بی‌سیم و پیامک و غیره واگذار کرده‌ایم در صورتی که حضور فیزیکی و رو در روی پلیس و مردم اصلی ضروری برای خدمت به مردم و ایجاد امنیت و از آن مهمتر حس امنیت است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو