تیغ و ترمه
کارگردان: کیومرث پوراحمد، تهیه کننده: علی قائم مقامی
بازیگران: دیبا زاهدی، پژمان بازغی، لاله اسکندری، هومن برقنورد و...
داستان فیلم «تیغ و ترمه» با دور تند
ترمه دختر بیست و شش سالهای است که با عموی خود زندگی میکند با آمدن مادرش از خارج از کشور اتفاقاتی رخ میدهد و رازی نمایان میشود. او در کودکی پدرش را از دست داده است و مادرش نیز اندکی بعد ترکش کرده و در خارج از کشور زندگی میکند. فیلم دو نیمه دارد. یک نیمه به درگیری های ترمه با دوست و استاد خیانتکارش میپردازد و بخش دیگر به داستان ترمه و مادرش و مرگ رازآلود پدرش در کودکی. ترمه در نیمه اول فیلم متوجه خیانت دوستش امیر شده و با همدستی منشی عمویش کارگاه و تابلوهای نقاشی او را به آتش میکشد. داستان به سه ماه قبل بر میگردد و به ماجرای آمدن مادر ترمه برای گرفتن حق و حقوق از دوست همسر سابقش.
نقد فیلم "تیغ و ترمه" توسط فراستی
تیغ و ترمه، وقتی روح هاملت در گور میلرزد
پرویز جاهد
فکر میکنم هیچکس تا به حال در سینما این قدر در حق هاملت جفا نکرده و او را این چنین خوار و ذلیل نشان نداده. کاری که کیومرث پوراحمد در فیلم تیغ و ترمه با شاهکار شکسپیر کرد، هرچند ایشان در تیتراژ فیلم نامی از هاملت و شکسپیر نبرد و منبع اقتباسشان گویا رمانی فارسی بود، اما اگر مادر و عموی شخصی (حالا این شخص مرد باشد یا زن فرقی نمیکند. کوروساوا هم دختران شاه لیر را در فیلم ران به پسر تبدیل کرد) با هم توطئه کنند و پدر او را بکشند و مال او را صاحب شوند و آن شخص دنبال انتقام گرفتن از خون پدر باشد، شما را یاد نمایشنامه هاملت نمیاندازد؟
مشکل این نیست که هاملت در فیلم آقای پوراحمد به دختر تبدیل شده بلکه مشکل این است که آدمهای فیلم همه قلابی و کاریکاتوریاند از دختر جوان گرفته تا مادر، دوست پسر و عموی قلابیاش و ما از همان اول میدانیم که این دو توطئه کردهاند و دخل پدر او را آوردهاند، اما دخترک آنقدر احمق و سادهلوح است یا کارگردان ما را آنقدر احمق و سادهلوح فرض کرده که این دسیسه خانوادگی را که شکسپیر در هاملت در همان پرده اول افشا میکند، تا آخر فیلم کش میدهد و مثلاً میخواهد با افشای این حقیقت و راز مهم گرهگشایی کرده و ما را سورپرایز کند.
فیلم با داستان خیانت و دون ژوان بازی امیر، دوست پسر دختر جوان شروع میشود، اما فیلمساز این داستان را رها کرده و ناگهان به سه ماه قبل میپرد تا داستان هاملت و عمو و مادر خیانتکارش را در تهران قرن بیست و یکم روایت کند و آخر فیلم هم یادش میرود که امیر و داستان خیانتها و دختربازیهای او جا مانده و از فیلم حذف شده است. فیلم آنقدر بد و ناشیانه ساخته شده که آدم باور نمیکند فیلمساز کهنه کاری مثل پوراحمد آن را ساخته باشد. به نظرم برخی از فیلمسازان نسل اول انقلاب دیگر نباید فیلمهایشان را برای هیچ جشنوارهای در دنیا بفرستند تا بهعنوان یک اثر هنری در معرض قضاوت قرار گیرد. آنها حق دارند از راه فیلمسازی زندگی کنند و پول درآورند، اما لطفاً وقت ما را برای دیدن این فیلمهای لوس و بیمزهشان تلف نکنند.
واقعافیلم بدی بود