bato-adv
کد خبر: ۳۸۴۵۳۰

نیما و یاد میرزا حسن رُشدیّه

رشدیه جهت آسان‌سازی آموزش، در شیوهٔ تدریس الفبای فارسی نیز تغییراتی به‌عمل آورد و چندین جلد کتاب نیز نگاشت. بعد‌ها به‌رغم همهٔ مخالفت‌ها تلاش‌هایش را در تبریز، تهران، مشهد و قم ادامه داد و چندین مدرسه را بنیاد نهاد. رشدیه ده سال پایان زندگی‌اش را در قم در سایهٔ حمایت آیت‌الله عبدالکریم حائری (مؤسس حوزهٔ علمیه قم) گذراند؛ نخستین مدرسهٔ نوین را در این شهر بنیاد نهاد و در همین شهر بدرود حیات گفت. خاک‌جای او در قبرستان نوِ قم است.
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۰ - ۲۹ آذر ۱۳۹۷
فرارو- احمد رضا بهرام‌پور عمران؛  29 آذر به‌ روایتی روز درگذشت میزا حسن رشدیّه (مشهور به پیرِ معارف، ۱۳۲۳_۱۲۳۰)، از تلاشگران و روشن‌اندیشان عرصهٔ فرهنگ و پدر آموزش نوین در ایران است. رشدیه برای تحصیل نخست به بیروت و سپس به عثمانی رفت. او در همان اوان جوانی در یکی از مدارس ایروان شیوهٔ نوین آموزشی‌اش را که بر دانش روز (شیمی، فیزیک و...) و فراگیری زبان فرنگی تأکید داشت، آغاز کرد؛ وی سپس تلاش‌هایش را در ایران دنبال کرد.
 
نیما و یاد میرزا حسن رُشدیّه
 
رشدیه جهت آسان‌سازی آموزش، در شیوهٔ تدریس الفبای فارسی نیز تغییراتی به‌عمل آورد و چندین جلد کتاب نیز نگاشت. بعد‌ها به‌رغم همهٔ مخالفت‌ها تلاش‌هایش را در تبریز، تهران، مشهد و قم ادامه داد و چندین مدرسه را بنیاد نهاد. وی به‌خصوص در سایهٔ حمایت‌های امین‌الدوله در تهران ده مدرسه ساخت. البته با روی کار آمدن اتابک و عین‌الدوله عرصه بر او تنگ شد. رشدیه ده سال پایان زندگی‌اش را در قم در سایهٔ حمایت آیت‌الله عبدالکریم حائری (مؤسس حوزهٔ علمیه قم) گذراند؛ نخستین مدرسهٔ نوین را در این شهر بنیاد نهاد و در همین شهر بدرود حیات گفت. خاک‌جای او در قبرستان نوِ قم است.
 
البته برخی پژوهشگران در باب اشارات رشدیه درباب مصائب خود در این راه پرفراز و نشیب تردید کرده‌اند (مشروطهٔ ایرانی، ماشاءالله آجودانی، نشر اختران، چ. چهارم، ۱۳۸۳، ص۲۶۷_۲۵۷). با آن‌که بازماندگان رشدیه اسنادی را از زندگی او منتشر کرده‌اند [۱]، آگاهی‌های ما از زندگی‌نامهٔ پیر معارف ایران چندان نیست (مشروطهٔ ایرانی، ۲۶۷_۲۵۹).

نیما یوشیج به‌سبب سال‌ها تدریس پراکنده در شهر‌های گوناگون به آموزش نگاهی ویژه داشت. او در دو نامهٔ جداگانه (به یحیی ریحان و متکان آملی) طی سال‌های ۷_۱۳۰۶، به‌تفصیل درباب کاستی‌های نظام آموزشی روز و راه برون‌رفت از آن سخن گفته‌است. نیما در سفرنامه‌اش (نگاشتهٔ ۸_۱۳۰۷) نیز از مقولاتی هم‌چون مکان آموزشی مناسب (۷۰_۶۹)، لزوم تأسیس کودکستان (۸_۱۱۷)، توجه به وسائل آموزشی جدید (۱۱۶)، و حذف تنبیه بدنی (۸_۱۱۷) سخن گفته‌است (دوسفرنامه، به‌کوشش علی میرانصاری، سازمان اسناد ملی، ۱۳۷۹).

خدمات فرهنگی رشدیه آن‌قدر در نگاه بنیان‌گذار شعر نو ایران ستایش‌برانگیز بوده که او در شعر «یاد بعضی نفرات» (۱۳۲۷) یاد او را درکنار نام اعتصام‌الملک (پدر پروین) گرامی داشته‌است. البته این نکته که نیما خود از دانش آموزان دبستان «حیات جاوید» (که می‌دانیم رشدیه مؤسس آن بود) بود، در این یادکرد از «پیر معارف» ایران بی‌تأثیر نبوده‌است. شعر نیما صمیمی و تأثیرگذار است. این قطعه سه‌_چهار سال پس از درگذشت رشدیه سروده شده، چهرهٔ تابناکی که یادش چراغ آرزو‌های نیما را روشن می‌داشت و «رزق روحش» شده‌ بود.
 
با این توضیح که براساس مرور شعر نیما، درمی‌یابیم سال ۱۳۲۷ بر او بسیارتلخ و سنگین گذشته‌است:

«نام بعضی نفرات»

یاد بعضی نفرات

روشنم می‌دارد:

اعتصام یوسف.

حسن رشدیه.

قوتم می‌بخشد

ره می‌اندازد

و اجاق کهن سرد سرایم

گرم می‌آید از گرمی عالی دمشان.

نام بعضی نفرات رزق روحم شده‌است.

وقت هر دلتنگی

سویشان دارم دست

جرأتم می‌بخشد

روشنم می‌دارد؛ و شگفت آن‌که در کتاب درسی فارسی پایهٔ هفتم این سال‌ها (دورهٔ اول متوسطه) که برخی از استادان دانشگاه‌های معتبر از مؤلفین آن‌اند، ماجرایی خیالی از زندگی نیما آمده از این قرار:
 
نظام وفای شاعر، که آموزگار نیما بود، هنگام تدریس، شعری فرانسوی می‌خوانَد. نیما شاعر فرانسوی را می‌شناسد و می‌افزاید که خود پیش‌تر آن شعر را به فارسی برگردانده‌است. وفا برگردان نیما از آن قطعه را می‌شنود و شاگردش را تشویق می‌کند. درادامه، نیما شعری از خویش نیز می‌خوانَد که درکمال شگفتی همین قطعهٔ «نام بعضی نفرات» است! شعری که می‌دانیم چند سال پس از درگذشت رشدیه سروده‌شده‌است. هنگامی که نیما شاگرد نظام وفا بود، رشدیه (که بیش از ۹۰ سال زیست) شصت‌سالی بیش‌تر نداشت.
 
این لغزش را سالانه هزاران دبیر به ده‌هاهزار شاگرد می‌آموزند.
 
به‌راستی که شعر نیما در نظام آموزشی ما مظلوم افتاده‌است. در کتاب پایهٔ دهم (متوسطهٔ دوم) مثنوی «چشمه و سنگ» او را که صرفاً تفننی در قالب‌های سنتی و به‌ویژه شاگردیِ نیما در دبستان شعر نظامی است، نمونه می‌آورند و شاگردان سه سال قبل نیز این اشتباه فاحش تاریخی را تکرار و در خود نهادینه می‌کنند.
 
راست گفته‌اند که ما تاریخ را چندان جدی نمی‌گیریم.

[۱]_. سوانح عمر، شمس‌الدین رشدیه، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۲ _. زندگی‌نامهٔ پیر معارف، رشدیه [بنیان‌گذار فرهنگ نوین ایران]، فخرالدین رشدیه، انتشارات هیرمند، ۱۳۷۰
مجله خواندنی ها
مجله فرارو