bato-adv
کد خبر: ۳۷۷۸۶۸

دام‌های هرمنوتیک؛ کژراهه خوانش انتقادی

در روز دوم همایش «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» برخی از سخنرانان به دفاع و نقد روشنفکری دینی پرداختند؛ از طرفی در دفاع از روشنفکری دینی مطرح شد که آنان دغدغه بازتفسیر اسلام و وحی را در برابر معضلات داشتند و از طرفی بیان شد که روشنفکری دینی پس از انقلاب اسلامی گرفتار نخبه‌گرایی دانشگاهی و فرقه‌گرایی شده است و ارتباطی با مسائل عینی و انضمامی جامعه ایران ندارد.
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۸ - ۲۹ مهر ۱۳۹۷

روز دوم همایش «پرسش از امر دینی در عصر حاضر؛ بازخوانی روایت بیژن عبدالکریمی از امر دینی» صبح امروز ۲۹ مهر با سخنرانی میثم قهوه‌چیان، پژوهشگر فلسفه؛ محمدرضا زمردی، عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی همدان و حسین روحانی، پژوهشگر فلسفه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز شد.

به گزارش ایکنا؛ قهوه‌چیان در آغاز سخنانش با عنوان اینکه «آیا نقد عبدالکریمی بر نظریه رؤیاهای رسولانه به خود وفادار است؟» گفت: بیژن عبدالکریمی در مقاله نگاهی انتقادی به نظریه رؤیاهای رسولانه روش و پیش‌فرض‌هایی دارد. او می‌گوید «روش تفکر اینجانب به طور کلی، و نیز در مسیر این بحث تئولوژیک نیست. این سخن به این معناست که بنده نمی‌کوشم با تکیه بر برخی اعتقادات مستتر در سنت تاریخی خود درباره سرشت وحی، همچون اعتقاد پیشینی به الهی بودن متون مقدس یا با استناد به برخی آیات و مضامین خودِ متون مقدس که خود را به منزله متون الهی و آسمانی تلقی می‌کنند، به دفاع از قدسی بودن این متون بپردازم.» سؤال اینجاست که آیا او به این اصل روش‌شناسی خود وفادار بوده است و یا کاملاً برعکس با تکیه بر برخی اعتقادات مستتر در سنت تاریخی خود درباره سرشت وحی به نقد عبدالکریم سروش پرداخته است.

این پژوهشگر فلسفه ادامه داد: مدعای بنده اینجاست که ایشان با رویکرد کلامی به این معنا که با از پیش‌فرض کردن حقیقت درباره وحی، در دفاع از سنتی که آن را عبری - سامی - یهودی می‌خواند، به نقد مؤلف نظریه رؤیاها پرداخته و او را یکی از نمایندگان سوبژکتیویسم و نیهیلیسم برشمرده است، در حالی که چنین نیست و از قضا ناقد با نقدشونده هم‌راستا هستند.

وی افزود: عبدالکریمی هرچند مدعی است پیش‌فرض تئولوژیک را کنار گذاشته است اما با همان پیش‌فرض به نقد می‌پردازد. ناقد تنها زبان متفاوتی از ادبیات سنتی در خصوص وحی و در نقد نظریه‌پرداز رؤیاها انتخاب کرده، اما همان را می‌گوید که سنتی‌ها می‌گویند. به نظر می‌رسد رویکرد عبدالکریمی در نقد سروش به خود وفادار نیست.

وی با بیان اینکه انتقادات عبدالکریمی مبتنی بر نوعی مغلطه پهلوان پنبه و مصادره به مطلوب است، گفت: به این معنا که او با تقلیل نظریه سروش به صورتی نیهیلیستی-سکولاریستی آن را به پهلوان پنبه‌ای بدل کرده، نافی امر قدسی می‌داند و همچنین او با از پیش صادق دانستن تصور سنتی از وحی و عالم قدسی، تصور نادرست بودن سروش مصادره به مطلوب می‌کند.

قهوه‌چیان تصریح کرد: عبدالکریمی پیش‌فرض‌های وجودی - معرفت‌شناختی - انسان‌شناختی خود را صادق فرض کرده، مبنای نقد سروش قرار داده و آن را بر واقعیت (در اینجا وحی) تسری داده و جهان خارج از خود را تحقق ذهنیات من عندی خویش (تقدس متون مقدس فارغ از پیش‌فرض) ساخته و جهان را آکنده از خویش می‌کند. عبدالکریمی جهان را خویش می‌سازد و این دروازه همان نیهیلیسمی است که از آن فرار می‌کند. او مدار جهان را بر چیزی می‌گذارد که از پیش در خود فرض کرده است. ندای نیهیلیسم را از مکتب عبدالکریمی هم می‌توان شنید. او به سنتی در واقع ارجاع می‌دهد بدون آنکه آن به غیر دینداران برای کسی معنادار باشد.

وی ادامه داد: به راستی آیا تصور سنتی از وحی سنگ بنای تئولوژی اسلامی نیست، باب تئولوژی سنتی با روایت حضور جبرئیل در غار حرا باز می‌شود، آنچه قرائت رسمی از دین نیز به آن مبتنی است. در این صورت اگر آن طور که عبدالکریمی بیان می‌کند که بستر دیگر تئولوژی وجود نداشته باشد، آیا تفکر تئولوژیک درباره تصور سنتی از وحی به بهانه مباره با نیهیلیسم یا تصور سروش از وحی به مثابه رؤیا نوعی توجیه وسیله ناموجه به وسیله هدف موجه نیست.

قهوه‌چیان در پایان گفت: همچنین به نظر می‌رسد فارغ از انتقاداتی که به نظریه رؤیا در این مقاله شده است، این نظریه کوشیده است وحی را به شکلی ملموس برای انسان امروز توضیح دهد تا جایگاه انسانی امر قدسی و اشکالات و معضلات قرآن‌پژوهانه پاسخ دهد؛ به بیان دیگر عبدالکریمی می‌توانست از این نظریه به عنوان باب مساعد‌ی برای امکان امر قدسی در جهان معاصر استقبال کند و به جای ابتنا بر نظریات سنتی بر بام آن به شکار مطلوب بپردازد.

سخنران بعدی این نشست، محمدرضا زمردی، در آغاز سخنانش با عنوان «دام‌های هرمنوتیک، کژراهه خوانش انتقادی» گفت: به نظر می‌رسد روشنفکران زیاد آثار یکدیگر را نمی‌خوانند اما عبدالکریمی به تزی جنجالی پرداخت و تنها به صورت نظری وارد این حوزه نشد، این وجه قابل ستایش کار عبدالکریمی است. خود امکان که روی کتاب آمده فلسفی و متافیزیکی است اما همین مفهوم معنای جامعه‌شناسی هم دارد و ماکس وبر از امکان عینی بحث کرده است.

وی افزود: روشنفکران بر ساحت تفکر متمرکز شده‌اند و فکر می‌کنند با حل مشکلات نظری تمام مشکلات حل می‌شود و این دینی و غیردینی ندارد و در اینجا نیز شاهد این رویکرد هستیم. در غرب مطالعات میان‌رشته‌ای را شاهد هستیم. سهم امر اجتماعی در تحلیل عبدالکریمی ناچیز است و امر دینی نمودی اجتماعی هم دارد که باید به آن هم می‌پرداخت.

عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی‌ همدان ادامه داد: ایشان در موارد مختلفی اشاره می‌کند که باید با روش فلسفی و متافیزیکی اثبات کنیم متون الهی مقدس هستند؛ در حالی که سروش روش صدق را متفاوت دانسته و الزاماً نمی‌شود متافیزیکی وجه قدسی متن را اثبات کرد. عدم بی‌تفاوتی به قدسی بودن متون الهی قابل ستایش است. ایشان حساسیت زیادی به مدرنیته دارد اما مدرنیته فرایندهای زیادی را به همراه داشته است. عبدالکریمی نگران روح سنت است اما متدولوژی ما برای حراست از روح سنت چه خواهد بود. ایشان با در نظر نگرفتن واقعیت اجتماعی مدرنیته و فرایندهای کلی اجتماعی جهانی آن تحلیل خود را آسیب‌پذیر می‌کنند.

زمردی با بیان اینکه روشنفکر نمی‌تواند خونسرد باشد و ما آن را با کنش اجتماعی‌اش می‌شناسیم، گفت: این روحیه را در عبدالکریمی می‌بینیم. «رورتی» نشان می‌دهد ساحت تفکر چنین نیست که با ترویج آن به دستاوردهایی برسیم و ایشان توصیه می‌کنند نهادسازی کنیم و این عدم حساسیت به نهادسازی مدنظر باشد. اگر می‌خواستیم به سراغ نهادسازی برویم خود نهاد می‌تواند پیش‌برنده باشد.

وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه ما شاهدیم که روشنفکری دینی مورد حملات بی‌امان است اما روشنفکران دینی با رویکرد معتزله بیشتر در بین عرب‌ها می‌خواهند احیا کنند، همین پروژه را روشنفکران ایرانی پیش می‌برند. کاری که روشنفکران دینی انجام می‌دهند درگیر شدن در پروژه اصلاح دینی است، آیا این خردپذیر است و یا نه؟ طرح مباحث سروش زلزله‌ای در حوزه‌ علمیه انداخته و مباحثی را مطرح کرد که اگر بیان نمی‌شد تولید علم نمی‌شد. از این‌ رو نمی‌توان روشنفکری دینی را نفی کامل کرد و گفت تو ناسازگاری و نمی‌توانی وجود داشته باشی.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی همدان تصریح کرد: بارها و بارها در نقد نظریه رؤیاهای رسولانه عبدالکریمی می‌گویند با این نظریه ما به سکولاریسم و نیهیلیسم می‌رسیم اینجا نوعی علیت‌پریشی و عدم توجه به زنجیره‌های علی وجود دارد و چطور یک نظریه می‌تواند این وضعیت را ایجاد کند. عبدالکریمی او را متهم به بی‌توجهی به تاریخ متهم می‌کند اما خود کل علوم اجتماعی و مدرن نادیده می‌گیرد. ایشان با یک بدگمانی به علوم جدید حرف می‌زند اما مگر علمی تولید می‌کنیم؟ کسی که باید از علم حمایت کند هم علم را می‌زند.

وی تصریح کرد: بحث ذاتی و عرضی در ادیان که مطرح شده دقیقاً وجوهی را تغییرپذیر می‌داند که تاریخی است اما اموری را ذاتی دین دانسته که تاریخ‌بردار نیست و این امر یادآور مفهوم فراتاریخ است. سروش رؤیا را حجت‌ نمی‌داند در حالی که در خود قرآن رؤیا و خواب به جد گرفته شده که نمونه‌اش در سوره یوسف است. ابن‌عربی می‌گوید ابراهیم(ع) در رؤیا دید که فرزند خود را قربانی بکن اما او آن را نادرست تأویل کرد و مراد خداوند این بود که نفست را قربانی کن. آیا ابن‌عربی جز سنت تاریخی ما نیست یا مراد عبدالکریمی از سنت تاریخی بسیار خاص است. سروش بیش از آنکه تحت تاثیر دکارت و کانت باشد تحت تاثیر تاریخ تفسیر، عرفان و سنت اسلامی است. بنابراین به راحتی نمی‌توان گفت که او با این تز باعت خطر سکولاریسم و نیهیلیسم می‌شود و البته عبدالکریمی بیست بار این ادعا را در مقاله سروش تکرار کرده است.

زمردی در خصوص امکان ارتباط با امر قدسی گفت: روشنفکران به سرشت وحی می‌پردازد و با نوآوری خود تکلف‌هایی را رد می‌کنند که می‌تواند گشایشی در بازتفسیر اسلام و قرآن ارائه دهد. فرض کنید من با امر قدسی ارتباط پیدا کردم یا باید برای همیشه خاموش باشم یا وارد ساحت گزاره می‌شوم. بنابراین اگر قرار است از تجربه نومن حرف بزنیم وارد حوزه فنومن‌ها می‌شویم.حسین روحانی سخنران بعدی این نشست در آغاز سخنانش گفت: روشنفکری دینی پس از انقلاب اسلامی گرفتار نخبه‌گرایی دانشگاهی و به نوعی فرقه‌گرایی شده است و هیچ ارتباطی با مسائل عینی و انضمامی جامعه ایران ندارد و بحث‌ها بیشتر متکلمانه است. سروش و مجتهد شبستری متکلم‌اند. برداشتشان از هرمنوتیک ناقص است و ایشان به مباحث اجتماعی نمی‌پردازند. روشنفکران دینی در عرصه اجتماع غایب‌اند.

روحانی ادامه داد: دغدغه‌های استاد عبدالکریمی را می‌دانیم و ایشان براساس روش‌شناسی پدیدارشناختی هایدگر آرای سنتی‌ها و مدرن‌ها را نقد می‌کنند. از نگاه ایشان سنتی‌ها نگاه تاریخی ندارند و مدرن‌ها را شیفتگان عقل مدرن می‌دانند. معتقدم این سخن نقد واردی است و پروسه فکری استاد عبدالکریمی چند گام جلوتر از روشنفکران دینی است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین