bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۴۸۷۵

عقد زورکی دختر دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران برای پسر کم‌سواد!

برادرانم هم با همین دید بزرگ شده‌اند و مادرم هم طفلی که چیزی جز این ندیده است. عمری در خانه پدر خودش همین بوده و حال هم که به خانه شوهر آمده دقیقاً وضع همین است. اما من انگار با همه اینها فرق داشتم. از همان روز نخست که به اجبار و اصرار شورای روستا به کلاس اول رفتم انگار زندگی ام تغییر کرد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۴ - ۰۱ مهر ۱۳۹۷

باور اینکه در این دوره فرزند سالاری، ازدواج اجباری هنوز هم وجود دارد دشوار است. اما واقعیت این است که متأسفانه سطح فرهنگ در همه جای جامعه ما به طور یکنواخت رشد نمی‌کند و بزرگترین دلیلش هم نبود آموزش است.

به گزارش ایران، تا زمانی که پدرانی هستند که برای دخترانشان خدایی می‌کنند و سطح فرهنگ و شعور پایین است کاری از دست قانون بر نمی‌آید.

عاطفه با حال خراب به دفتر آمده. به پهنای صورت اشک می‌ریزد. آرام و قرار ندارد. زندگی برایش زهر شده. سال اول دانشگاه است. از روستایی دور دست برای درس خواندن به تهران می‌آید. برای خودش در زندگی برنامه‌های خوبی دارد. ادامه تحصیل تا مدارج عالی. کار و توانمندی در جامعه اما آنچه هنوز در برنامه‌اش نیست ازدواج با یک جوان ساده روستایی است؛ اتفاقی که الان برایش افتاده و روزگارش را سیاه کرده است.

دور از خانه
من ساکن یکی از روستاهای دور از پایتخت بودم. از روزی که به عقل رسیدم و دست چپ و راستم را شناختم به‌دنبال درس خواندن بودم. آن هم در خانواده‌ای که هیچ دیدی نسبت به تحصیل دختران نداشتند. از دید پدر من، دختر در خانه کمک کار مادر خانه بود تا زمانی که از آب و گل دربیاید و شوهرش بدهند.

برادرانم هم با همین دید بزرگ شده‌اند و مادرم هم طفلی که چیزی جز این ندیده است. عمری در خانه پدر خودش همین بوده و حال هم که به خانه شوهر آمده دقیقاً وضع همین است. اما من انگار با همه اینها فرق داشتم. از همان روز نخست که به اجبار و اصرار شورای روستا به کلاس اول رفتم انگار زندگی ام تغییر کرد.

همه چیزم زیرو رو شد ناگهان انگار دری روبه رویم گشوده شد؛ دری که هیچ گاه به روی برادرانم باز نشده بود. البته بگویم که پدر و برادرانم از هیچ کاری در دلسرد کردن من و محروم کردنم از اولین و مهم‌ترین حق هر آدمی که همان تحصیل است فرو‌گذار نکردند. اما خدا خیر بدهد به معلم ده و اعضای شورا که آنقدر پیگیری کردند و به خانه ما رفت و آمد کردند تا من دیپلم گرفتم. اما بدبختی واقعی من زمانی شروع شد که در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شدم. آوردن چنین رتبه‌ای در کنکور برایم غیر قابل باور بود. یک شبه شدم چشم و چراغ روستا، همه خانم دکتر صدایم می‌کردند. همه البته بجز پدرم که در برابر همه این اتفاق‌ها فقط سکوت می‌کرد. زورش به شورای ده نمی‌رسید و نمی‌توانست مانع تحصیل من شود اما روزی که بار و بندیلم را جمع کردم تا برای ترم پاییز به تهران بیایم گفت ان شاءالله زود بر می گردی خانه. همین حرفش بدجوری توی دلم را خالی کرد.

شوهر زوری
عاطفه یک ترم در تهران درس خواند و تعطیلات میان ترم به روستای خودش بازگشت: «فکرش را هم نمی‌کردم که پدرم چه خوابی برایم دیده. حالا که شش ماه از سال گذشته بود و تب و تاب دانشگاه و قبولی من فروکش کرده بود. پایم را که توی خانه گذاشتم از سکوت حاکم بر خانه و حال و روز مادرم فهمیدم که اتفاقاتی در جریان است. انگار در تدارک میهمانی هم بودند؛ میهمانی عقد من بخت برگشته. البته پدرم سپرده بود که به من چیزی نگویند من هم که بی‌خبر از همه جا بودم و حدس نمی‌زدم که پدرم چنین معامله‌ای با منی که دخترش بودم بکند.

خلاصه اینکه شب تازه فهمیدم چه بلایی سرم آمده. میهمان از اهالی روستای پایین و خواستگار قدیمی بود که برای پسرش چندین بار مرا خواستگاری کرده بود. پسرش سواد پنجم دبستان داشت که همان هم به کارش نمی‌آمد. دنیا پیش چشمم تیره و تار شد. باورم نمی‌شد چه اتفاقی برایم افتاده. عاقد را هم از روستای پایین با خود آورده بودند. نه اینکه فکر کنید مقاومت نکردم. مقاومت کردم. جیغ و داد کردم و کتک خوردم اما زورم به پدر و برادرهایم نرسید، به زور مرا پای سفره عقد نشاندند و مجبورم کردند ازدواج کنم در حالی که یک لحظه هم دلم راضی نبود... بعد از مراسم پدرم که خیالش راحت شده بود دست از سرم برداشت.

من هم شبانه از خانه فرار کردم و به خانه رئیس شورا رفتم که همیشه حامی ام بود، بنده خدا خیلی ناراحت و عصبانی شد. هیچ‌کس باورش نمی‌شد مردی این گونه زندگی دخترش را آتش بزند خلاصه اینکه رئیس شورا بزرگی کرد و مرا به تهران خانه خواهرش فرستاد و گفت همانجا بمان تا با وکیلی صحبت کنیم ببینیم چگونه می‌توانیم طلاقت را بگیریم. این شد که الان اینجا پیش شما هستم. پدرم هم از جا و مکانم بی‌اطلاع است.

bato-adv
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
بامداد خمار 2
نیما
Germany
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
واقعا سفاهت و نادانی برخی آدمها انتها نداره. قانون باید از این خانم و امثال او حمایت کند
واقعیت روز جامعه
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
تو این بحران بی شوهری، چرا ناز میکنی..بعد میگن چرا پسرا اقدام نمیکنن
ناشناس
United Kingdom
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
عقد بدون رضایت طرفین باطل است. هر دادگاه و محکمه ای هم برود باید حکم به ابطال آن بدهد
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
آفرین بر شورا.. این خانم اینده درخشانی داره ،، نباید پاسوز کسی بشه.. بنده حاضرم کمکش کنم
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲۰
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
کار درستی کرده با این پدر نادان ...قانون از او محافظت خواهد کرد
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
همه چی که سواد نیست بهتر نبود باهاش زندگی میکردی خاااانم دکتر
الوند
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
چقدر جالب، بد نیست این اتفاق برای سایر خانمهای پزشک و دندانپزشک هم بیافتد بلکه کمی از گذاشتن کلاس دست بردارن! :-)
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
دنیا را ببین ما تمام زندگیمان را می دهیم بچه هامان رشته پزشکی قبول بشوند و اونوقت این آدم که چه عرض کنم کلمه آدم خیلی براش زیاده نه تنها هیچ احساس نداره که دخترش از یه روستا توانسته رشته پزشکی قبول شده و افتخار کنه بلکه دنبال اینه که هر چه زودتر دخترش و شوهر بده و به شوهر دادن دخترش افتخار کنه
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
خدایا ما را از جهل و نادانی برهان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
صد رحمت به بی پدری
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
امان از جهل امان از جهل
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
عجب
رام
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
پزشکی دانشگاه تهران.... یا علی.....
اینها نابغه اند. باید ژن اینها را حفظ کرد
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
من از کیس اینها خبر ندارم ولی سواد همه چیز نیست !
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
حالا از پدر که بگذریم اون قوزبیت داماد ببین چه اعتماد به نفس و پررویی دارد
آرش
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
متاسفانه هنوز در قرن 21 اقوام بدوی در ایران زندگی میکنن .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
اگر واقعیت داشته باشد احتمالا می شود طلاق دختر را گرفت ، البته یک وکیل حاذق لازم دارد
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
با سلام من آماده کمک به این خانم دکتر آینده هستم اتفاقاً من در دوره تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی تهران هستم البته حقوق هم در لابلای پزشکی خواندم . من با شنیدن این گریه کردم آماده هر نوع همکاری حتی هتقبل هزینه وکالت او می باشم ائو مانند فرزندم هست و من وقتی اگر این بلا سر دخترم بیاید ناراحت هستم در این مورد هم ناراحتم
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
اگر صحت داشته باشد کمکش کنید
اگر هزینه وکالت و... دارد اعلام کنید تا کمک کنیم
مجله فرارو