خراسان نوشت: آن قدر در کارهای خلاف غرق شده بودم که دیگر هیچ یادی از خانه و زندگی نمیکردم. همه عشق و تفریح من پاتوقی بود که به همراه دوستانم در آن جا جمع میشدیم و انواع مواد مخدر را مصرف میکردیم.
همان جا بود که هر کسی برای تامین هزینههای اعتیادش نقشههای وحشتناکی میکشید، من هم که از چند ماه قبل یک دستگاه موتورسیکلت قسطی خریده بودم تا در پیک موتوری کار کنم نقشه سرقت از منازل را با یکی از هم بساطی هایم در میان گذاشتم.
جوان ۳۱ سالهای که به اتهام سرقت یک دستگاه موتورسیکلت توسط نیروهای تجسس کلانتری الهیه مشهد دستگیر شده است، با بیان این که «کریستال» و دوستان ناباب زندگی ام را به تباهی کشاندند درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: پدرم مردی بی مسئولیت بود و همه اوقاتش را پای بساط مواد مخدر میگذراند به همین خاطر مادرم مجبور بود در بیرون از منزل کارگری کند تا حداقل برای مخارج زندگی دست نیاز به سوی دیگران دراز نکنیم خلاصه به هر سختی که بود سه خواهر بزرگتر از من ازدواج کردند و به دنبال سعادت و خوشبختی خودشان رفتند.
در این میان من که کوچکترین عضو خانواده بودم با دوستان ناباب همسو شدم و با رها کردن درس و مدرسه به استعمال مواد مخدر و خلافکاری روی آوردم، در همین روزها بود که مادرم فوت کرد و تهیه مواد مخدر برای پدرم به گردن من افتاد. از آن زمان به بعد دیگر آشکارا مواد مصرف میکردم و مشروبات الکلی مینوشیدم. آن قدر دروغ سر هم میکردم تا از اطرافیانم پولی برای تهیه مواد مخدر بگیرم، ولی به تدریج دیگر کسی به من و حرف هایم اعتماد نمیکرد.
این در حالی بود که به ترغیب دوستان و هم بساطی هایم به مصرف کریستال روی آوردم. دیگر پولهای اندک کفاف هزینههای سنگین مواد مخدر صنعتی را نمیداد به همین دلیل به سرقتهای خرد از داخل خودروها روی آوردم. خانه و زندگی ام را رها کردم و عمرم را در پاتوق خلافکاران میگذراندم چرا که همه اطرافیانم مرا ترک کرده بودند حتی خواهرانم نیز هیچ اعتمادی به من نداشتند و مرا نمیپذیرفتند. در همین روزها بود که به جرم شرب خمر دستگیر و محکوم شدم، ولی دست از خلافکاری برنداشتم چرا که در آن پاتوق شوم همواره از سوی دوستانم برای ارتکاب جرم وسوسه میشدم.
حدود سه ماه قبل، پس از آن که یک دستگاه موتورسیکلت اقساطی خریدم تا در پیک موتوری کار کنم باز هم وسوسه دوستانم برای سرقت با موتورسیکلت مرا به کارهای خلاف واداشت. آخرین بار به همراه یکی از هم بساطی هایم که سابقه سرقت خودرو داشت تصمیم گرفتیم از انباریها سرقت کنیم، ولی وقتی به منطقه الهیه آمدیم یک دستگاه موتورسیکلت که بدون قفل و زنجیر رها شده بود توجه مان را به خودش جلب کرد، در یک لحظه موتورسیکلت را سرقت کردیم و دوستم با آن به پاتوق رفت. من هم برای رد گم کردن به مرکز پیک موتوری رفتم، اما هنوز چند ساعت بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که ناگهان ماموران تجسس دست بندهای آهنین را بر دستانم حلقه زدند و ...
شایان ذکر است به دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه) همدست دیگر متهم نیز به همراه موتورسیکلت مسروقه دستگیر و بازجویی از آنان آغاز شد.