نرگس آذری*؛ حسن روحانی رییسجمهور دولت دوازدهم در روزهای آینده برای پاسخ به سوال نمایندگان در مجلس حاضر میشود. گفتگو با نمایندگان در معرض دید ِملت انجام میشود و پیامدهای آن برای فضای عمومی جامعه و فضای اقتصاد و سیاست حایز اهمیت است.
حسن روحانی در دو حوزه در معرض نقد و بررسی قرار میگیرد، بخشی از این گفتگو پاسخ وی در مورد سوالات نمایندگان است که اطلاعاتی راجع به فعالیتهای صورت گرفته، تغییرات پیشبینی شده و دستاوردهای مربوط به آن خواهد داد، اما بخش دوم، کلیتی از نقشِ رییسجمهور است که پس از گفتگو در خاطر مردم میماند.
بخش دوم چیزی بیش از آنچه میگوید است، در واقع کلیتِ بازیِ رییسجمهور در فضای نمایشی است که صحنهی مناسبات قدرت در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را ترسیم میکند. اینکه حسن روحانی در چه نقشی حاضر خواهد شد و چگونه با مهرههای مخالف و موافق بازی خواهد کرد بخشی از استراتژی گفتگوی وی است.
این استراتژیها احتمالا در اتاقهای فکر در حال بررسی است، دادهها و اطلاعات زیادی از دستگاههای مرتبط جمعآوری و در حال طبقهبندی است و مشاوران استراتژیهای مختلفی برای گفتگو را توصیه میکنند، اما شاید آن بخش دوم احتمالا بازهم مهجور مانده و هرچند عجیب، اما ظاهرا فکری برای آن بخش مهمتر نمیشود، آن بخشی که مانند چایی روی میز است که باید به موقع و با لبخند، روبروی میزبان نوشیده شود، آنجا که مهمان درگیر تعارفات یا جدل میشود، چای سرد میشود و از دهن میافتد، یعنی زمانش به پایان میرسد، برای ما بازهم همان افسوس ِهمیشگی برجای میماند؛ «بازهم رییسجمهور آنچه را منتظرش بودیم نگفت، امید از میان رفت و چای سرد شد!».
این نوشتار قصد دارد پیش از این گفتگو، دوگانههای نقشی که او بازی میکند و خاطرهای که ترسیم میکند را تجسم کند و البته ترجیحش را هم بگوید، شاید این توضیحات، شروعی برای بحث و بررسی پیرامون ِگفتگوی رییسجمهور و قالبی برای ارزیابی وی در فضای عمومی جامعه باشد:
رییسجمهور به عنوان حامل ِپیام آرامش یا مدیری در مرکز و جریان نگرانیها سخن خواهد گفت؟
توجیه ِمسایل اقتصادی و سیاسی پدید آمده با اتکا به شاخصها و آمارهای مربوط به عملکرد دولت در این زمینه حتما در پاسخ به سوالات نمایندگان مطرح خواهد شد، اما باید دید رییس جمهور از این شاخصها برای نفی ِاحساس ناامیدی و نگرانی اقتصادی مردم استفاده خواهد کرد یا فرصتی به خود و دولت میدهد تا با مردم از در ِهمدلی سخن بگوید.
روحانی از ابتدای دولت با اتکا به شاخصهای اقتصادی برای بیان وضعیت اقتصادی ِبهبود یافته از احساسِ واقعی مردم نسبت به مسایل اقتصادی و آینده فاصله گرفته است، باید دید که وی اینبار تصمیم دیگری خواهد گرفت یا نه؟ این تصمیم میتواند اینگونه باشد که وضعیت ِنگرانکننده را توضیح دهد تا این احساس در مردم پدید آید که او خود به این وضعیت واقف است و برای کاهش پیامدهای چنین اظهاراتی از ابزارهای کنترلی و حمایتی دولت پرده بردارد، این ابزارها هستند که نگرانی را کاهش میدهند و نه انکار و نفی ِنگرانی موجود با اتکا به دادههای آماری.
رییسجمهور با گفتگو در مورد عوامل سیاسی وضعیت موجود مردم را در جریان ِمسایل پنهانی قرار میدهد یا افشاگری را به مثابهی ابزار فشار سیاسی برای رقبا به کار میبرد؟
افشاگری میتواند بخشی ضروری از توجیهِ مسایل اقتصادی پدید آمده باشد، افشاگری به معنای توضیح و توصیف مسایل سیاسی دخیل در ایجاد شرایط اقتصادی مبتلابه است. افشاگری، اما میتواند رییسجمهور را در موضعی سیاسی و درگیر در بازیهای سیاسی قرار دهد که در مقابل ِتصویر رییسجمهور به عنوان ِمدیری با تدبیر است، او ممکن است برای افشاگری وارد چالشهای لفظی با نمایندگان مجلس یا بخشهایی از حاکمیت شود که پیش از این مد نظر نبودهاست و بهجای بیان علل سیاسی، بازیهای سیاسی را تداعی میکند.
تدبیر و سیاست میبایست در گفتار رییسجمهور توامان و نه در مقابل یکدیگر دیده شود، تدبیری که سیاست را به خدمت منافع ملی و همبستگی سیاسی به کار میگیرد. زمانی که علت مسالهی اقتصادی مورد پرسش، سیاسی و یا خارج از قدرت و کنترل دولت است (مانند وجود مبادی ورود کالا که از دسترس دولت خارج است در پاسخ به سوال در مورد قاچاق کالا و عدم پاسخگویی بخشهایی از واردکنندگان به دولت)، تدبیر است که افشاگری را پیشنهاد میکند تا رییسجمهور به جای سوال ِمکرر از مخاطب ِنامشخص در مورد اینکه چه کسی یا چه گروهی مانعی ایجاد کردهاست، از خود ِآن مسئول بپرسد و از او بخواهد تا در مقابل مسئولیتش پاسخگو نیز باشد.
رییسجمهور نسبت به میراث گذشته موضعی مستاصل خواهد داشت یا از هزینهدادن برای اصلاح و عزم جدی برای تغییر سخن خواهد گفت؟
رییس جمهور میبایست تمایزی میان میراثی که نمیتوان از آن عبور کرد و علل ساختاری وضعیت موجود را روشن کند. میراث گذشته، به معنای استیصال و عدم تدبیر برای عبور از آن با توجه به گذشت زمان زیادی از آن دوره تعبیر خواهد شد، به جای آن، رییسجمهور میبایست از بیماریهای ساختاری اقتصاد-فارغ از اینکه میراث کدام گروه و دولت است- سخن بگوید و اعلام کند که کارهایی برای درمان آن صورت گرفته است و ناتمام یا بینتیجه باقی مانده است، زیرا حل مسایلی از این دست نیازمند همکاری و عزم واقعی همهی قوا و گروههای درون حاکمیت است.
برای حل مسایل اقتصادی، تغییر در رویههای سیاسی و اقتصادی پیشین حاکمیت ضروری است و دولت روحانی گاهی هزینههای این تغییرات را دادهاست. سخن گفتن از میراث ِگذشته، موضعی ناکارآمد است، اما بیان ِ تغییرات ضروری در رویههای گذشته که هزینههایی در بر داشته، ضروری است.
برای مثال، رییس جمهور میبایست این نکته را به صورت شفاف بیان کند که تغییرِ لازم و ضروری در رویههای صندوقهای مالی و اعتباری، بحرانهایی را در سیاستهای پولی به وجود آورد. ایستادگی در مقابل فساد و رانتهایی که در گذشته رواج داشتهاست نیز هزینههایی برای رییسجمهور و دولت داشتهاست، این معنای متفاوتی از درماندگی در مقابل ِبحرانهای گذشته دارد، بلکه بیان هزینههایی است که عبور از بحرانهای گذشته بر دولت تحمیل کردهاست، تمایز قابل شدن میان این دو در بیان ِرویکردها و اقدامات در مورد هریک از سوالات ضروری است.
رییسجمهور از عزم جدی دستگاه دولت برای سازگاری با شرایط جدید و توان عبور از آن یا از باور ِبه ادامهی روند ِپیشین دستگاه دولت سخن خواهد گفت؟
موضعِ رییسجمهور در توضیح ِکنترل اوضاع و عدم ایجاد تشنج در بازار نباید به انکارِ "وضعیت جدید" منتهی شود. وضعیت ِجدید در تعاملات بانکی، در محدودیتهای سرمایهگذاری خارجی و در بهرهبرداری از منابع زیستمحیطی و انرژی میبایست به رسمیت شناخته شده و توضیح داده شود، ضروریات مربوط به این وضعیت ِجدید و علل پیدایش این وضعیت توضیح داده شود و خطاب به مردم، مجلس، سایر قوا و رهبری گفته شود که عبور از این وضعیت، نیازمند تغییر شرایط کنونی و تغییر شرایط داخلی برای عبور از بحرانهای خارجی است، تغییرات کابینه که انجام شده و یا در راه است نیز در همین راستا توصیف شود.
در مقابل این رویکرد، معمولا شیوهای از توجیه و توصیف اوضاع به شیوهای مطلوب در اولویت قرار میگیرد که نیاز به آرامش و عبور مقاومتی از وضعیت را ضروری میداند، به نظر میرسد این شیوه دیگر پاسخگوی تنش ِاقتصادی پدیدآمده و سرمایهی اجتماعی کاهش یافته در محیط اجتماعی جامعه نیست. منابع زیستی و اجتماعی تغییر پیدا کرده است، نگرانی طبیعی است، اما دولت و حاکمیت نیز در حال تغییر است پس میتوانیم امیدوار باشیم! این چیزی است که جامعه برای نجات از ناامیدی به آن نیاز دارد.
آنچه در این نوشتار مد نظر بود، توجه به شرایط ویژهی کشور و فرصتهای محدود و مغتنم ِگفتگوی رییس جمهور در شرایط کنونی است. این فرصتها میبایست به خوبی و با تغییر رویکرد رییس جمهور به گفتگو با مردم یا نمایندگان مردم به ایجاد فضای جدیدی متناسب با ویژگیهای جدید حاکم بر کشور مورد بهرهبرداری قرار گیرد تا اصل ِمنافع ملی مقدم بر هر اصل ِسیاسی دیگری مورد توجه ملت و دولت قرار گیرد. فارغ از اقداماتی که دولت در عرصهی ملی و بینالمللی انجام میدهد و گزارش این اقدامات به مجلس و مردم، باید در نظر داشت که جامعه در حال حاضر تشنهی همدلی و احساس نزدیکی و درک شرایط ویژه از سوی رییس جمهور و اعلام ِتغییر رویکرد و روش مجموعهی حاکمیت در مواجههی با شرایط جدید است.
بدون این همدلی و عزم جدی برای تغییر، هر عددی بیمعناست و هر برنامهای برای رسیدن به هدف، طولانی و دور است، جامعه تشنهی شنیدن صدایی است که صدای نارضایتی مردم را شنیده است، آقای رئیسجمهور مواظب باشید، چاییتان سرد نشود!
*کارشناس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری