bato-adv
کد خبر: ۳۶۷۶۸

تحليلي بودن يا نبودن

مهدی نسرین
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۰ - ۲۴ آذر ۱۳۸۸
مهدی نسرین در وبلاگ فلسفه علم نوشته است:

"بسا چيزها در آسمان ها و زمين است، هوراشيو، كه فلسفه تو بخوابشان هم نمي بيند." ويليام شكسپير –تراژدي هملت

در زبان هاي طبيعي جملاتي كه شكل همانگويانه "الف، الف است" دارند، در واقع به قصد بيان گزاره اي وراي يك گزاره همانگويانه صرف به كار مي روند و تلويحاً قرار است بر نكته اي ديگر تأكيد كنند. به همين دليل اگر در مكالمه اي گفته شود "مايلي كهن، مايلي كهن است" يا اگر گفته شود "فردوسي پور، فردوسي پور است" دو نكته متفاوت مراد گوينده است حال آن كه هر دو جمله شكل منطقي يكساني دارند و به نظر مي رسد – از منظر تحليل زبان - محتواي گزاره اي شان يكي باشد. از نظر بارت در كتاب "اسطوره امروز" همانگويي هاي زبان طبيعي يكي از انواع اسطوره هاي امروزي است. بارت به تحليل عوامل اجتماعي و سياسي دخيل در اين نوع سخن گفتن مي پردازد. اگر با تحليل بارت هم موافق نباشيم باز به نظر مي رسد حق با اوست كه مي گويد جملات صرفاً همانگويانه در زبان طبيعي واقعاً به ندرت كاربرد دارند و آن جملات همانگويانه هميشه براي تأكيد بر نكته اي ديگر به كار مي روند. اين موضوع را منطق دانان سنتي ما هم لحاظ نموده اند و ادعا كردند چون هدف زبان انتقال معني است و جملات همانگويانه چيزي به دانسته هاي شنونده اضافه نمي كنند، حتي از بحث منطق استدلال هم بيرون هستند.

در ترا‍ژدي هملت، هوراشيو و مارسلوس به اصرار از شاهزاده جوان مي خواهند كه شرح ماوقع ديدارش با روح پدرش را براي آنان بازگو كند. هملت مي خواهد بگويد كه دريافته عمويش - كلوديوس شاه فعلي – قاتل پدرش و پست ترين ناكس دانمارك است. هملت مي خواهد بگويد هيچ كس رذل تر از او در دانمارك پيدا نمي شود ولي ناگهان كلامش را فرو مي خورد و عبارتش را تبديل به يك جمله همانگويانه مي كند:

هملت: در تمام دانمارك فرومايه اي سكني ندارد كه ... پست و رذل نباشد.
هوراشيو: والاحضرت، لازم نبود روحي از قبر به در آيد تا اين را به ما بگويد.

فرار از پاسخ گويي به رفيقش - هوراشيو - تنها استفاده اي نيست كه هملت از جملات همانگويانه مي كند. پولونيوس پدر اوفليا كه بر اين باور است كه عشق هملت به دخترش او را به راه جنون كشانده است نامه اي را كه هملت براي اوفليا نوشته در حضور مادر و عموي هملت – ملكه و شاه فعلي – مي خواند. در آن نامه هاملت به اوفليا مي گويد عشق او از مسلم ترين حقايق عالم مسلم تر و از خدشه ناپذيرترين ضروريات جهان محكم تر است.

گرترود: آيا اين ها راهملت براي او نوشته است؟
پولونيوس: خانم من، اندكي صبر كنيد، قول مي دهم وفادار بمانم. (مي خواند)
در آتشين بودن ستارگان شك بكن،
در حركت خورشيد شك بكن،
در راست بودن حقيقت شك بكن،
اما هرگز در عشق من شك نكن.

"در تمام دانمارك فرومايه اي سكني ندارد كه پست و رذل نباشد." و "راست بودن حقيقت"، دو استفاده شكسپير از همانگويي واقعي در متن گفتگوهاي زبان طبيعي است. البته شايد ادعا شود كه حتي اين دو مثال هم دقيقاً شكل "الف، الف است" را ندارند و واقعاً جايي براي "الف، الف است" به شكل كاملاً همانگويانه در زبان طبيعي وجود ندارد.

پي نوشت: اگر اوفليا توصيه هاي هاملت (دست كم دوتاي اول) را جدي گرفته امروز ما به جاي كپرنيك بايد از انقلاب اوفليايي در نجوم صحبت مي كرديم. بالنتيجه بهتر آن است كه نامه هاي عاشقانه را با دقت بيشتري بخوانيم.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین