احسان اقبال سعید؛ دوشنبه شب مسابقه سوم تیم ملی فوتبال ایران برابر پرتغال انجام شد ورویای اولین صعود از مرحله گروهی بازیهای جام جهانی به فرجام خود نرسید و رویا بازهم به حسرت نشستی درد ملی حسرت وحرمان زدگی لحظات آخر که تا دم خیمه پیروزی میتازیم و البته خشک لب و با مشکی از تشگی و حسرت بازمی گردیم شاید هراس بسیاری از مردم باشد.
رسم به سختی راههای دشوار را پیمودن و در مسیر دلاوریها و فداکاریها کردن و البته با زخمی بر دل و در کنار بازگشتن انگار همزاد سیاست و ورزش و اجتماع ایرانیان گشته و از فرط تکرار پیاپی به هراس ابدی و یک ژن معیوب مبدل گشته است. در جنگهای منجر به ننگ ایران و روسیه چه فداکاریها و جانفشانیها که ملت و عباس میرزا شاهزاده قجری کردند و آخر پشت دروازههای قلعه شوشی گرجستان و در حالی که تا پیروزی چندگامی مانده بود همه رشتهها پنبه شد و از آن رویا رسیدیم به ترکمنچای که اسمش را هم نیاوریم بهتر است.
امید آزادی و عدالتخانه و قانون آنگاه که غرش توپهای محمدعلیشاهی به عاملی شاپشال روسی رسید و ملک المتکلمیها برای آزادی زبان بریده و سرباخته شدند، ولی نگذاشتد نهال نوپای مشروطه بخشکد در آخر به کودتای رضاخای انجامید. جنبش ملی شد نفت و مصدق و دکتر فاطمی هم از رویای سی تیر تا غوغای بیست و هشت مرداد را پیمود.
کز کردن، بغض کردن و اندیشیدن به این که چگونه از آن روزها رسیدیم به این روزها شد فاصلهای میان زمستان است اخوان ثالث و پک زدن به سیگارهایی که برخلاف روزگار غم انگیز زود تمام میشدند. اگر اندکی عقبتر برویم و روایت شیعی مردمان پیوند خورده با اهل بیت ایران را هم از نظر بگذرانیم به جنگ صفین میرسیم، به جایی که پیروزی نزدیکتر از هر زمانی بود و داریوش ارجمند در نقش مالک اشتر سریال امام علی (ع) در مقابل اصرار لشکریانی که در مقابل قرانهای بر نیزه کرده لشکریان معاویه میگوید "تا فتح خیمه کفر تنها ده ضربت مانده. " و همان ده ضربت ماند و ماند تا شهادت امیر مومنان و و اگر نیک بنگریم همان ده ضربه تا مسمومیت، اما حسن و فاجعه کربلا هم ادامه یافت... .
اگر به ورزش و خصوصا فوتبال هم نگاهی بیدازیم کم از این رفتن و نرسیدنها نداشته ایم، از تک پنالتیهای سوخته تا یک امتیاز کم آوردها و مسی که عهد یادش آمد دقیقه و نود و چندم بمب بزند وسط خیالبافی هایمان و دستهای علیرضا حقیقی دروازبان ما فقط چد سانتیمتر لعنتی کم آورد ... .
برای صعود به جام جهای دوهزار و دو در کره و ژاپن هم مقابل ایرلندی که آن روزها غولی در فوتبال بود عالی بودیم و علی کریمی کلی دریبلشان زد، اما بازهم یک گل کم آوردیم فقط یک گل و ماندیم که با خاطرت دلاوریها چه کنیم... در جنگ تحمیلی هشت ساله با رشادت و همدلی خرمشهر آزاد شد و تا فاو و رویای بصره هم رسیدیم، اما پایان کار به قطعنامهای رسید که تعبیر امام امت از آن نوشیدن جام زهر بود... این بار در جام جهای معرکه بودیم، احتمالا البته هیجان عمومی که فروکش کند جماعتی از فوتبالیها بگوید چندان هم معرکه نبودیم، اما مهم باور و وذهنیت مردم است که از این عملکرد شادمانند و در خیابان و بیابان و هر کجا که بشود سیما و حضور پرنشاط دارند و براستی هدف از فوتبال تنها مردم و هوادارنند خصوصا در فوتبال ملی و البته دولتی که همه هزینهها از منابع عمومی صورت میگیرد و طبعا رضایت مردمان مهمترین اهداف است.
اگر موفق به کسب نتیجه لازم مقابل پرتغال میشدیم و برای اولین بار رویای عبور از مرحله گروهی محقق میشد، احتمالا شادی عمومی و دستافشانی خیابانی پس از آن تنها با دوم خرداد و پیروزی مقابل استرالیا و امریکا قابل مقایسه میبود. البته عالی بودیم و یک حسرت بازی آخر رویای شیرین یک ماهه جام جهای ما را خراب کرد، ولی یادما باشد، باید از مسیر لذت برد، قهرمان و برنده تنها یک تیم یک فرد یا یک جمع محدود هستد که احتمالا مدتی بعد کسی به یاد نمیآورد و نه جز یک خاطره میان انبوهی دیگر از خاطرات ردی از آن نمیماند، اما لذت دلاوری و جنگید تا ابد در کام میماند، میتوان عمر و خاطرات را چوب حراج زد تا تنها در نقطهای و زمانی شاید به هدفی رسید.
عمر عزیز، کوتاه و البته گذرا لذت همین جنگیدنها و حظ بردنهاست که تیم فوتبال ما الحق در کام مردم ما ریخته است پس راه طی شده را به نتیجه کسب شده گره نزنیم که، چون برجام حالا که ترامپ و البته برخی بدتر از ترامپها بی رمقش کرده اند تمام لذت شب بیداریها مقابل تلویزیون برای یک خبر از هتل کوبورگ یا لذت لبخند ظریف خسته را هم از یاد ببریم و گرهش بزیم به آخرش چی شد؟ برویم و لذت بیریم حتی اگرنبردیم به مسیر زیبایی که پیمودیم دلخوش باشیم.