احسان حمایتیان*؛ امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۱۸ برای یک دیدار سه روزه وارد پکن پایتخت چین شد. امنیت منطقه ساحل یکی از موضوعات مهم در مذاکرات ماکرون و شی جین پینگ بوده است. فرانسه سعی میکند برای آنکه همچنان به عنوان یک بازیگر بین المللی مطرح باشد و همچنین برای حفظ منافع اقتصادی خود از مزیت حضور نظامی در کشورهای آفریقایی بهره ببرد.
در مقابل چینیها با رویکردی اقتصادی توانسته اند خود را به عنوان اولین و مهمترین شریک تجاری این منطقه معرفی کنند. تأثیر حضور چین در حوزه نظامی در آفریقا با فرصتها و تهدیداتی برای کشورهای منطقه همراه خواهد از جمله ورود بازیگر جدید معادلات امنیتی آفریقا را پیچیدهتر از قبل خواهد کرد، اما از سویی دیگر مانعی برای انحصار و یکجانبه گرایی کشورهای غربی خواهد بود.
پس از جنگ جهانی دوم فرانسه کنترل برخی از مستعمراتش در آفریقا را از دست داد. پاریس در حفظ روابطش با مستعمرات سابق سه هدف عمده را دنبال میکرد، اول دسترسی به مواد خام مانند اورانیوم و نفت که از طریق شرکتهای چند ملیتی فرانسوی تجارتش در این زمینه را در منطقه توسعه داد؛ دوم علاقه فرانسه برای باقی ماندن به عنوان یک بازیگر بین المللی تأثیرگذار با حفظ شبکهای از کشورهای متحد تا به پاریس کمک کنند که همچنان در عرصه بین المللی بتواند نقش تعیین کنندهای ایفا کند و سوم اینکه فرانسه به دنبال حفظ حضور نظامی در مستعمرات سابق به منظور حفاظت از منافع سیاسی و اقتصادی خود بوده است.
با در نظر گرفتن اهداف اصلی، فرانسه در تلاش است تا حضور نظامی دائمی در کشورهایی مانند ساحل عاج، چاد، سنگال، گابن و جیبوتی و همچنین جزایر مایوت و رونیون (که در واقع سرزمینهای فرانسوی هستند) را حفظ کند. علاوه بر این، پاریس قراردادهای همکاریهای امنیتی را با هشت کشور (کامرون، جمهوری آفریقای مرکزی، کومور، ساحل عاج، جیبوتی، گابن، سنگال و توگو) امضاء کرده است. به گفته وزیر دفاع فرانسه، در حال حاضر اکثر پرسنل نظامی فرانسه در خارج از کشور در قاره آفریقا مستقر هستند.
فرانسه دارای شبکه وسیعی از سفارتخانهها و کنسولگریها در این قاره است و همچنان یک شریک تجاری بسیار مهم برای آنان به شمار میرود. حتی برای اقتصادهای کوچکتر مانند مالی و جمهوری آفریقای مرکزی (دو کشوری که اخیرا مداخلۀ نظامی فرانسه را تجربه کرده اند)، اولین و دومین نقطه واردات میباشد. فرانک سیفای آفریقای غربی و آفریقای مرکزی (ارزی که توسط خزانه فرانسه پشتیبانی شده و نرخ بهره ثابت با یورو را تضمین میکند) در ۱۴ کشور آفریقایی با بیش از ۱۳۵ میلیون نفر مورد استفاده است.
شرکتهای فرانسوی به دنبال توسعه فعالیتهایشان در بازارهای غیراروپایی هستند. مستعمرههای سابق آفریقایی انتخاب طبیعی برای این هدف میباشند، اما در حال حاضر فرانسه عرصه را به دیگر قدرتها از جمله چین، ایالات متحده و آلمان واگذار کرده است. بر اساس گزارش اخیر وزارت اقتصاد فرانسه، سهم صادرات فرانسه در کشورهای جنوب صحرای آفریقا از ۱۰.۱ درصدی در سال ۲۰۰۰ به ۴.۷ درصدی در سال ۲۰۱۱ کاهش یافته است. اگرچه زمانی فرانسه صادر کننده اصلی به منطقه بود، ولی اکنون آنها در مقام پنجم پس از چین، هند، ایالات متحده و آلمان قرار دارند. بانکهای فرانسه در در مقایسه با ۳۷ درصد دهه گذشته حدود ۱۶ درصد از اعتبارات آفریقای غربی را تشکیل میدهند.
ورود چین به معادلات آفریقا
از آنجا که توسعه چین وابسته به منابع طبیعی و بازارهای جدید بوده حضور این کشور در آفریقا طی سالهای گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری آفریقا به شمار میرود و توانسته نفوذ دیپلماتیک و اقتصادی خود در این قاره را گسترش دهد. به عنوان مثال فرانسه تا مدتها واردکننده انحصاری اورانیوم نیجر بود، اما در مرحلهای نیامی تصمیم گرفت زمینههای فروش اورانیوم را برای مشتریان دیگر فراهم نماید و بدین ترتیب مجوز خرید اورانیوم را به چینیها داد.
اولویت سیاست خارجی چین حفظ و افزایش رشد اقتصادی است. در واقع اقتصاد مهمترین رکن چینیها در ارتباز با جهان خارج میباشد. حتی ایجاد پایگاه نظامی در جیبوتی نیز در راستای منافع ملی و اقتصادی این کشور توجیه شده است. کشور جیبوتی در خلیج عدن محل عمده فعالیت دزدان دریایی قرار دارد. مقامات چین ایجاد پایگاه نظامی در این کشور را در راستای حفظ امنیت مشترک راههای دریایی استراتژیک بین المللی اعلام کرده اند.
پس از اعزام نیروهای نظامی فرانسوی برای مبارزه با گروههای تروریستی در مالی، واکنش چین بسیار کلی و محتاطانه بود. وزارت خارجه چین در واکنش به این اقدام در بیانیهای اعلام کرد که اعزام سربازان تنها باید از طریق کشورهای منطقه یا سازمانهای بین المللی صورت گیرد.
در میان غربیها یک برداشت عمیقی به نوع رفتار چین وجود دارد؛ آنان در مورد چین اصطلاح "سواری مجانی" را بکار میبرند، با این استدلال که غربیها با اعزام نیرو و هزینه در مقابله با گروههای تروریستی ثبات و امنیت را فراهم میکنند و چینیها از مزایای آن بهره میبرند.
در مقابل چینیها به شدت مخالف اصطلاح سواری مجانی هستند. آنان تأکید میکنند مداخله خارجی همیشه منجر به ثبات و امنیت بیشتر نشده است. به عنوان مثال پس از آنکه انگلیس و فرانسه از قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت سازمان ملل سوء استفاده کردند، با مداخله نظامی گسترده در لیبی رژیم قذافی را سرنگون کردند. اما در نتیجه آن اکنون شاهد هرج و مرج و ناامنی بیشتر در این کشور هستیم. همچنین چین تنها به دلیل پیامدهای تغییر رژیم در لیبی، حدود ۳۰ میلیون دلار سرمایه گذاری انجام داده است.
یکی از مصادیقی که برای اصطلاح "سواری مجانی" در مورد چین مطرح میکنند، جنگ افغانستان است. برخی از کارشناسان سیاسی غربی چین را به عنوان ابرقدرتی که از وزن خود برای ایجاد امنیت در مقابله با تروریسم بهره نمیبرد، معرفی میکنند. در حالی که ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی همچنان در برابر طالبان در افغانستان مبارزه میکنند.
با این حال، چینیها بر این باورند که انگیزه اصلی ایالات متحده در جنگ افغانستان جلوگیری از نفوذ چین و سایر کشورهای منطقه بوده و پیشرفت نفوذ ژئواستراتژیک آمریکا موجب بی ثباتی عمده در افغانستان و منطقه آسیای جنوبی گردیده است. علاوه بر این، پکن تأکید میکند که نقاط قوت چین در افغانستان، بازسازی پس از جنگ همچون توسعه زیرساخت و سرمایه گذاری اقتصادی بوده است؛ بنابراین با توجه به تجربه لیبی، چینیها با نوعی بدبینی به حضور نظامی فرانسه در آفریقای غربی نگاه میکنند.
بر اساس دیدگاه چین، هر گونه مداخله بین المللی قانونی میبایست با حکم سازمان ملل انجام پذیرد. در واقع چین امیدوار است که فرانسه به زودی منطقه را ترک نموده و مسئولیت نظامی را به رهبران آفریقایی بسپارد.
همچنین چین نسبت به نیات فرانسه مبنی بر حضور نظامی در آفریقای غربی مشکوک میباشد. تحلیلگران چینی معتقدند یکی از دلایل حضور فرانسه، کاهش نفوذ آمریکا و افزایش نقش آنها در آفریقا بوده است. علاوه بر این، در تصمیم فرانسه مبنی بر اعزام نیروهای نظامی، استانداردهای دوگانهای وجود دارد چراکه چندی قبل درخواست مشابه جمهوری آفریقای مرکزی برای کمک نظامی از سوی فرانسه رد شده بود. همانطور که یک تحلیلگر معروف آفریقایی ادعا میکند، اقدام فرانسه در آفریقا بر اساس منافع و اولویت هایش بوده است.
چین در مورد مداخله فرانسه در مالی نیز خوش بین نبود. بسیاری از سیاستگذاران و تحلیلگران چینی معتقدند، مالی به "افغانستان" فرانسه تبدیل خواهد شد و این کشور وارد یک منازعه بلند مدت میگردد. چین به شدت هشدار میدهد که مبارزه با تروریسم نباید توجیهی برای مداخله خارجی قلمداد شود. عدم مداخله در امور داخلی یکی از اصول بنیادی سیاست خارجی چین میباشد.
تلاشهای فرانسه برای افزایش سهم بازار خود در آفریقا، این کشور را در رقابت مستقیم با دیگر کشورها از جمله چین قرار میدهد. فرانسه احتمالا همکاری امنیتی را به عنوان یک مزیت افزوده به کشورهای ضعیف آفریقایی که با آن مشغول به کار هستند، ارائه میکند. از سوی دیگر، چین تمایلی به دخالت مستقیم نظامی در آفریقا نداشته است، اگرچه در برخی از ماموریتهای جنگی و پزشکی سازمان ملل نیز مشارکت داشته است. در برخی زمینهها فناوری فرانسه پیشرفت داشته است و این به شرکتهای فرانسوی امکان میدهد در حوزههای مشترک همچون فناوری هستهای با شرکتهای چینی مشارکت کنند.
آفریقا نیاز به سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی کلان به خصوص در بخش زیرساختهای با هدف دستیابی به رشد اقتصادی پایدار دارد. چینیها در این طمینه بسیار بهتر از فرانسویها عمل کردند و گزینه مطمئن تری برای آنان بوده اند.
ملاحظات
- با وجود کاهش حضور اقتصادی فرانسه در آفریقا، این کشور همچنان یک بازیگر مهم سیاسی و اقتصادی در این منطقه باقی خواهد ماند. فرانسه اشتراکات عمیق فرهنگی با کشورهای منطقه دارد. حدود ۱۰۰ میلیون آفریقایی فرانسوی زبان در این منطقه زندگی میکنند. تقریبا مقصد چهار نفر از ۱۰ مهاجر کشورهای آفریقایی، فرانسه بوده و یکی از مکانهای تحصیلی اصلی برای آنان در خارج از کشور میباشد. شرکتهای فرانسوی مانند Total، Alstom و Schneider Electric نقش مهمی در بازارهای انرژی کشورهای آفریقایی، مصر و الجزایر دارند. شرکتهایی مانند L'Oreal و Pernod Ricard حضور قوی و پر رنگی دارند، همچنین شرکت مخابراتی Orange در کشورهای کنیا، نیجر، کامرون، موریس، جمهوری دموکراتیک کنگو و سنگال حضور دارد. چندین شرکت فرانسوی نیز در حوزههای حمل و نقل هوایی، زمینی و دریایی فعالیت میکنند.
- از آنجا که چین شریک تجاری اول بیشتر کشورهای آفریقایی میباشد، سایر بازیگران بین المللی مجبورند در مناسبات خود در این منطقه نقش چین را لحاظ کنند. فرانسه برای پیشبرد اهداف نظامی خود در آفریقای غربی هم به کمکهای مالی و هم لجستیکی چین نیاز دارد. اگرچه تجربه نشان داده که چینیها تمایلی به حضور نظامی در کشورهای دیگر ندارند، اما با توجه به تمایل کشورهای منطقه ساحل، این کشور از طریق کمکهای مالی در تقویت نیروی مشترک ساحل نقش خواهد داشت.
- در حال حاضر کشورهای آفریقای غربی بیشتر تجهیزات نظامی خود از جمله هواپیماهای نظامی، هلیکوپتر و تانکهای زرهی را از چین وارد میکنند.
*کارشناس ارشد مطالعات منطقهای