بعید بود احمدینژاد بیبرنامه از کنار نیمه شعبان بگذرد. قرار بود سهشنبه عصر در خانهای نزدیک میدان ۷۲ نارمک، در محله خودش، مراسم جشن نیمه شعبان را برگزار کنند و فرداي آن- چهارشنبه- به اصفهان برود و آنجا هم در جشنی به مناسبت میلاد امام زمان حضور یابد و سخنرانی کند.
به گزارش شرق، برنامه اول برگزار شد اما سهشنبهشب بود که دفتر احمدینژاد در اطلاعیهای نوشت «با عذرخواهی از مردم عزیز اصفهان از تمامی عزیزانی که برای برپایی مراسم سخنرانی، متحمل تلاش و زحمت شدهاند و همچنین از مقامات محلی و مسئولین امنیتی و انتظامی، صمیمانه سپاسگزاریم و امیدواریم که در فرصت مناسب، امکان برنامهریزی سفر برای عرض احترام و ادب به مردم بزرگوار اصفهان، فراهم شود». این اطلاعیه دلیل لغوشدن برنامه را وضعیت حمید بقایی اعلام کرد و در انتها نوشت: «از عموم مردم عزیز استدعا دارد برای سلامتی جناب آقای بقایی و آزادی همه بیگناهان دربند دست به دعا بردارند».
شایعه لغو عضویت احمدینژاد از تشخیص مصلحت
دوشنبهشب بود که «فرمان فیلتر» تلگرام افکار عمومی را متوجه خود کرده بود. بحثها و نظرها دراینباره هنوز ادامه داشت که خبر استعفای وزیر ارتباطات نیز به آن اضافه شد. در چنین وضعیتی احمدینژاد موفق شد به صدر اخبار راه یابد. صبح سهشنبه کانالهای نزدیک به اصولگرایان همچون «آخرینخبر» و «خبرفوری» خبر بازداشت احمدینژاد را روی خروجیهایشان قرار دادند. گمانهزنی درباره این خبر ادامه داشت که «تابناک»، خبرگزاری نزدیک به محسن رضایی، خبر از تعلیق عضویت احمدینژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام داد.
بعد از این خبرسازیها بود که احمد توکلی، عضو تشخیص مصلحت، درباره این خبرها اظهار بیاطلاعی کرد. از سوی دیگر مصباحیمقدم، دیگر عضو مجمع، تعلیق عضویت احمدینژاد را تکذیب کرد. در نهایت روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد: «حکم آقای احمدینژاد از سوی مقام معظم رهبری برای وی ابلاغ شده است و هرگونه تصمیمگیری در رابطه با تعلیق عضویت وی در مجمع باید از طرف دفتر ایشان اعلام شود».
مراسم نیمه شعبان در کنار احمدینژاد
هیچیک از این شایعات نتوانست مانع از برگزاری جشن و سخنرانی احمدینژاد شود. این مراسم در پارکینگ خانهای در ضلع شمال شرقی میدان ۷۲ نارمک برگزار شد. خانه احمدینژاد در بنبست هدایت واقع شده است، ضلع شرقی میدان. از پارکینگی که مولودی و سخنرانی احمدینژاد در آن برگزار شد تا خانه او کمتر از صد قدم فاصله است. در برخی از میدانهای شرق تهران بنرهایی برای اطلاعرسانی این برنامه به چشم میخورد. پلیس دو خیابان منتهی به میدان ۷۲ را بسته بود و با فاصله مراقب برنامه بود. با توجه به محل مراسم، پلیس بیشتر در غرب میدان ایستاده بود، جایی که مردم کمتر حضور داشتند.
در میانه میدان و سمت شمالی آن سالمندان زیادی به چشم میخوردند که بیشتر از اهالی همان منطقه بودند. متولیان مراسم، ورود و خروج افراد را به خانه کنترل میکردند. با توجه به فضای مراسم، خانمها نمیتوانستند وارد پارکینگ شود. عدهای جوان، مردانی را که قصد ورود به پارکينگ داشتند، میگشتند. داخل موکت شده بود و مداحی، مشغول مولودیخوانی بود و مردم هم در حال فیلمگرفتن و گاهی هم دستزدن.
بهمن شریفزاده، روحانی نزدیک به مشایی و علیاکبر جوانفكر از دولتمردان دوره سکانداری احمدینژاد بر مقام ریاستجمهوری، از همراهان او در این مراسم بودند. حدود ساعت هفت شب بود که رئيس دولت نهم و دهم آماده سخنرانی شد. محور اصلی حرفهای احمدینژاد درباره امام زمان بود. او از موجی در جهان سخن گفت که دیگر قابل بیاعتنايي نیست. موجی که به «پاس ایستادگی ملت ایران» بهوجود آمده است. محمود احمدینژاد به شنوندگان گفت: «اگر بخواهم خاطرات خودم را درباره این موج بگویم باید چهار ساعت صحبت کنم».
او در ادامه از مواجهه خود با افراد متفاوتی در سراسر جهان گفت که منتظر ظهور هستند؛ از هر دین و ملتی. هرچند او میگفت «اسم» را نمیدانستند اما وقتی شرح میدادند که منتظر چه هستند، نشانی امام زمان را میدادند. مرد عصبی این روزهای سیاست، هرچند به تندی مواضع قبلی خود اظهارنظری نکرد اما به حرفهای پیشین خود ارجاع داد و به شنوندگانش اطمینان داد که «اتفاق بزرگی در پیش است». او موضعگیریهای تندی را که در دنیای امروز میشود، نشانهای «از خالیشدن زیر پای» صاحبان قدرت و ثروت دانست، «هرچند خودشان ندانند». محمود احمدینژاد از جهانی گفت که همه راهها را امتحان کرده و دیگر خسته شده است. جهانی که به تعبیر او راست، چپ، میانه، بالا و... را آزموده و به نتیجه نرسیده است. ساعت هشت نشده بود که احمدینژاد صحبتهای خود را به پایان برد و راهی خانه شد.
حاشیهها
رئیس دولت نهم و دهم در میان شعارهای هواداران خود، در حالی که محافظان او را دوره کرده بودند، مسیر خانه را در پیش گرفت. مسئله خاصی به وجود نیامد، پلیس نظارت کرد و متولیان مراسم هم موفق شدند آرامش مراسم را حفظ کنند. مراسم در حالی برگزار شد که برخی میدانهای دوردست هم نیروهای انتظامی در ونها و مینیبوسها در حال آمادهباش بودند، هرچند خبری از گارد ضدشورش نبود.
حلقه دور احمدینژاد، با شعارهایی او را در مسیر کوتاهش، بدرقه میکردند. برخی شعارها، متولیان را به واکنش وامیداشت. آنها از مردم میخواستند شعارهای سیاسی ندهند. این رویه را کانال «دولت بهار» هم ادامه داد و در روزهای بعد مدعی شد: بهتازگی عدهای با واردشدن در مراسمهای احمدینژاد و سردادن شعارهایی، فیلمگرفتن و بعد پخشکردن سعی میکنند احمدینژاد را تخریب کنند؛ هرچند درباره موضوع این شعارهای «سازمانیافته» توضیح بیشتری نداد. نکته دیگری که جلب توجه میکرد، پولریختن بر سر احمدینژاد بود! هرچند معلوم نشد چه کسی و چرا؛ اما در مسیر کوتاهی که احمدینژاد به سمت خانه طی کرد، چند باری بر سر احمدینژاد اسکناس ریختند.
البته دقیقا مشخص نشد که این اسکناسها چندی بودند و آیا اصلا پول واقعی بودند یا خیر. کمی دورتر از بنبست «هدایت»، عدهای دور جوانفکر حلقه زده بودند. سؤالات بیشتر درباره وضعیت بقایی و مشایی بود؛ اما عدهای هم مسائل و شبهات خود را با جوانفکر در میان گذاشتند. این دولتمرد بهاری، درباره وضعیت بقایی و مشایی گفت: «آخرین خبر من از آقای بقایی برای دیروز عصر [یکشنبه] است... آنزیمهای ایشان بهشدت پایین است، اصلا دیگر برای ایشان آنزیمی باقی نمانده است. تا حالا چند مرتبه هم جان داشته از بدن او در میرفته که بلند شده و به خودش تکانی داده... یعنی وضعیت بسیار خطرناکی است. احتمال بهکمارفتن او بسیار زیاد است. دعا کنید».
او درباره مشایی هم توضیحاتی داد: «آقای مشایی تابهحال هفتهای یک بار با خانواده تماس میگرفتند. دیروز که تماس گرفتند، به خانوادهاش اعلام کرده که دیگر معلوم نیست بتوانم تماس بگیرم».
دراینبین بود که یکی از شنوندگان گفت: «اگر یک دزد ناموس مردم در این وضعیت بود، صدای انگلیس و آمریکا تابهحال درآمده بود!». شخص دیگری از جوانفکر، جرم بقایی را پرسید و او در جواب گفت «این سؤال من هم هست». از دورتر کسی با صدای بلند و از موضع حق بانگ زد: «چیزی که مسلم است، این است که بقایی تنها کسی است که در این مملکت میگوید دادگاه علنی». جوانفکر هم ادامه همان جمله را گرفت و افزود: «برای مصدق هم دادگاه علنی برگزار کردند. خبرنگاران داخلی و خارجی هم در آن شرکت کردند و پوشش دادند. بابی ساندز را یادتان هست دیگر، از داخل زندان عکسهایش خارج میشد؛ اما از بقایی یک عکس هم بیرون نمیآید. نمیگذارند تاریخ درست ثبت شود». یکی از افراد حلقه وسط حرفها پرید و اضافه کرد: «دادگاه گلسرخی هم علنی بود».
جوانفکر عزم رفتن کرده بود که جوانی خودش را به او رساند تا سؤال خود را از یکی از نزدیکان احمدینژاد بپرسد. پرسش این جوان، یکی از سؤالات مکرری است که احمدینژاد و یارانش با آن مواجه میشوند؛ «احمدینژاد چرا در دوره ریاستجمهوری خود از قوه قضائیه دفاع میکرد. من خودم فیلمهایش را دیدهام. در مقابل خانم کریستین امانپور میگفت قوه قضائيه ما هیچ اشکالی ندارد. الان باید بگوید اشتباه کردهام». جوانفكر پاسخ داد: «آقای احمدینژاد همین چند وقت پیش گفته که من آن زمان به مقام معظم رهبری گفتم که تنها چیزی را که دروغ میگویم...» کسی در حرف او میپرد و میگوید «این را علنی بگوید»، جوانفكر ادامه میدهد: «گفته! فیلم آن هم درآمده. به دست شما هم میرسد.
بحث این است که این را آن موقع گفته، در دوره اول که آقای هاشمیشاهرودی [رئيس] بوده است. بارها هم [احمدینژاد] به آقای هاشمیشاهرودی میگفت که [مثلا] این را اعدام نکن، بگذار چند روز دیگر. گوش میکردند و به تعویق میانداختند و بعد هم اقدامی میشد و [متهم را] نجات میدادند. الان کسی گوش نمیکند. بنابراین [مشکل] آن موقع را که نباید به الان بچسبانی!». پرسشکننده که به نظر میرسد با احمدینژاد همدل است، موضع خود را شفاف میکند: «میدانید چرا این را میپرسم؛ چون مردم الان میپرسند چرا آن موقع کاری نکرد؟ الان باید بگوید که اشتباه کرده است».
جوانفکر پاسخ میدهد: «گفته من اشتباه کردم، این را گفته، به آقا هم گفته». بقیه افرادی که دور هم جمع شدهاند هم، نظر میدهند. یکی میگوید «احمدینژاد آن موقع لیست ۲۰۰ نفره داد به قوه قضائیه». دیگری میگوید «۱۰ روز قبل از خروج خاوری از کشور احمدینژاد گفت، کسی گوش ندارد».
احمدینژاد با ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری دور دوازدهم وارد دوره تازهای از زندگی سیاسی خود شد. او از شرکت در انتخابات نهی شده بود؛ اما در نهایت تصمیم گرفت که همراه حمید بقایی در این کارزار نامنویسی کند. از آن روزها ماهها گذشته است و تعدادی از اطرافیان احمدینژاد هم به زندان افتادهاند. هرچند آینده رئيسجمهوری دولتهای نهم و دهم هنوز هم در هالهای از ابهام است؛ اما جشن سهشنبه میدان ۷۲ نارمک نشان داد اجازه فعالیت دادن به سیاسیون شناسنامهدار؛ حتی با تندترین مواضع هم کار سختی نیست.