موضوع و سیاست "تغییر رژیم ایران" امری جدیدی نیست و از سوی دولتمردان و سیاستگذاران آمریکایی و برخی از هم پیمانانش در اروپا و خاورمیانه و منطقه در حدود 40 سال گذشته دنبال شده است اما آنچه این مساله را در سال 1396 (2017-2018) مهم و قابل بررسی کرد، قرار گرفتن این سیاست از حوزه اعلانی به حوزه اعمالی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا است.
حافظه تاریخی و بررسی اسناد مربوط به سیاست خارجی دولت های مختلف آمریکا از بعد از انقلاب اسلامی به ما میگوید که این سیاست هیچ گاه از سوی دولتمردان آمریکایی به طور علنی و رسمی در مواضع، سخنرانی ها و بیانیه های رسمی و سیاست اعمالی قرار نگرفته است در عین حال که همواره در این سال ها بودجه های کلانی تحت عنوان مختلف حمایت از آزادی و حقوق بشر در ایران و غیره در کنگره آمریکا یا از سوی روسای جمهور تعیین شده است و هر ساله نیز برخی از این منابع تمدید شده اند.
با این حال هیچ وقت روسای جمهوری آمریکا با آنکه خواستار حکومتی کاملا دموکراتیک در یکی از کشورهای قلب خاورمیانه بوده است، از ورود مستقیم به این عرصه خودداری کرده اند.
با روی کار آمدن دونالد ترامپ، رییس جمهوری جمهوری خواه و متفاوت ایالات متحده در سال 2017 بازی در این صحنه به شکل دیگری پیش رفت. ترامپ، رکس تیلرسون و نیکی هیلی وزیر امور خارجه و نماینده او در سازمان ملل، هر سه در سخنرانی ها و بیانیه های مختلف به صراحت از "تغییر رژیم" در ایران حمایت کرده و حتی در اقدامی غیرمنتظره و تعجب برانگیز در پی اعترضات و اغتشاشاتی در برخی از شهرهای ایران به خاطر وضع بد اقتصادی و گرانی خواستار تشکیل جلسه فوری شورای امنیت سازمان ملل شدند.
هر چند این جلسه در بهت و حیرت اعضای این شورا برگزار شد و اتفاقا نتیجهای برای ایالات متحده در بر نداشت اما ورود این کشور به مسایل داخلی یک عضو سازمان ملل همان قدر که برای قوانین و مقررات بین المللی خطرناک و بدعتی جدید از جنس مداخله قدرت های بزرگ در امور داخلی کشورهاست به همان اندازه نگرانکننده برای مسوولان و دولت مردان ایرانی باید باشد. اغلب کشورهای عضو شورای امنیت با این اقدام آمریکا همراهی نکردند و اظهارات و سخنرانیهای آنها در این نشست به کمپینی در حمایت از برجام تبدیل شد، اما صرف ثبت این درخواست در شورای امنیت یعنی باز کردن جبهه جدیدی از فشارهای سیاسی علیه ایران در عرصه بینالملل.
دکتر محمود سریعالقلم استاد دانشگاه شهید بهشتی در همین رابطه در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در پاسخ به این پرسش که چرا سیاست "تغییر رژیم" آمریکا از حوزه نرم به سخت وارد شده و مقامات آمریکایی به طور علنی از این مساله صحبت میکنند؟ یا باید پرسید چه اتفاقی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران افتاده است که شاهد بیان علنی این مساله هستیم؟ آیا آمریکا برنامهای جدید برای ایران دارد؟ گفت: طیفی از تفاوتها و اختلافات عمیق بین آمریکا و سیستم جمهوری اسلامی وجود دارد که بعضا به ماهیت و فلسفه وجودی آنان مربوط میشود. (raison d' etre). به موجب این اختلافات، در هیچ فراکسیونی از حاکمیت آمریکا، سیستم جمهوری اسلامی طرفدار و حامی ندارد. در طیف حاکمیت آمریکا تعریف از سیستم جمهوری اسلامی واحد استT اما رهیافتها با یکدیگر متفاوت است که از دولت به دولت، این تفاوتهای سیاستگذاری قابل مشاهده است. هر چند در گذشته خارج از دستگاه رسمی دولتی آمریکا، موضوع "تغییر رژیم" مطرح بوده ولی در دولت ترامپ به صورت ضمنی و بعضا علنی مطرح شده است.
حامیان جدی "تغییر رژیم" در صحنه سیاستگذاری دولت ترامپ و کنگره حضور دارند
وی ادامه داد: در باطن تحریمهای اقتصادی دو دهه گذشته مشروعیتزدایی و بلورین کردن ناکارآمدی (جمهوری اسلامی ایران) دنبال شده است که در فرآیندی پایههای داخلی سیستم جمهوری اسلامی را تضعیف کند، اما برای طرح موضوع تغییر رژیم از سوی دولت ترامپ شاید بتوان چند دلیل مطرح کرد.
سریعالقلم گفت: اول اینکه طیف حامی تغییر رژیم در آمریکا هماکنون در دولت ترامپ در صحنه سیاستگذاری حضور دارند و از حامیان جدی در میان گروههای لابی داخل آمریکا برخوردارند. اگر ترامپ برای بار دوم انتخاب شود توان سیاستگذاری این گروه به طبع بیشتر خواهد شد. دوم، در کنگره آمریکا، طرح تغییر رژیم حامیان جدی دارد و نسبت به دوره اوباما، هماکنون فعالتر هستند.
توقف سرمایهگذاری خارجی در ایران از سیاستهای اصلی آمریکاست
این استاد دانشگاه ادامه داد: سوم، سیستم جمهوری اسلامی نباید توان بازسازی اقتصادی خود را پیدا کند و مجموعه اروپا و آسیا باید بدانند که سیاست اصلی آمریکا، عدم همکاری و توقف سرمایهگذاری خارجی (در ایران) است که این سیاست با نظام گسترده تحریم اجرایی میشود. چهارم اینکه حضور و نفوذ سیستم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه به طور طبیعی در بازی با حاصل جمع صفر در ژئوپلتیک این منطقه مخالفان جدی دارد که نماد آن در اسرائیل و عربستان سعودی قابل جمع است. این دو کشور با ائتلاف خود در تشویق و ترغیب سیاست تضعیف و انزوای سیستم جمهوری اسلامی بسیار فعال هستند، از این رو مثلث ائتلاف آمریکا، اسرائیل و عربستان با یک سیاست حداقلی (تحریم، انزوا و تضعیف) و سیاست حداکثری (تغییر رژیم) مجموعهای از فعالیتهای حقوقی، سیاسی، اقتصادی، منطقهای و بینالمللی را دنبال میکنند.
سریعالقلم تاکید کرد: در مجموع باید گفت که میان سیستم جمهوری اسلامی و مثلث نامبرده، تعارض منافع ساختاری وجود دارد.
سیاست آمریکا "در هوا نگه داشتن" ایران است
وی درباره رفتار ترامپ در برخورد با برجام و در مجموع نسبت به ایران و سیاست عدم اعلام پایبندی ایران به برجام از یک سو و از طرفی امضای تمدید تعلیق تحریمها تا کنون اظهار کرد: رهیافت رفتارشناسی به من میآموزد که برخورد آمریکا با ایران بر اساس یک واژه و مفهوم استوار است: Limbo. اگر از سخنرانیها و ادبیاتی که در آمریکا نسبت به ایران در دو دهه اخیر تولید شده، تحلیل محتوا کنیم، این مفهوم قابل استخراج است. اولا آنها فوقالعاده با حوصله و فرآیندی هستند. عموما ما واکنشی هستیم. Limbo یعنی در هوا نگه داشتن. سیاست آمریکا ابعاد روانشناسانه بسیاری دارد. ایران را نمیتوان نادیده گرفت ولی آنها با رویکردهای ایران مشکل دارند. هم مذاکره میکنند هم فشار میآورند و برای این کار، اهرمهای فراوانی دارند.
وی گفت: نیمطبقه وزارت خزانهداری را با زبدهترین کارشناسان IT و بانکی برای پیگیری تحریمهای خود به کار گرفتهاند. کلا جمهوری اسلامی در آمریکا دوستی ندارد، نه در چپ و نه در راست. هر دو جریان در آمریکا، تعریف مشترکی از جمهوری اسلامی ایران دارند فقط رهیافتهای آنها با هم فرق میکنند. زمان اوباما، چپ بود. اهل تعامل و فشار. الان راست است. اهل تعامل کمتر و فشار بیشتر.
"تغییر رژیم" ایران کار راحتی نیست
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه "سیاست آمریکا یک حداقل دارد و یک حداکثر" توضیح داد: سیاست حداکثری، تغییر رژیم یا Regime Change است ولی به هیچ وجه این کار راحت نیست. سیاست حداقلی هم مجموعهای از تحریمها، فشارها، ایجاد فقر، جلوگیری از سرمایهگذاری خارجی در یک روند فرسایشی و بدون عجله است.
سریعالقلم با تاکید بر اینکه هدف از سیاستهای حداکثری و حداقلی، تغییر سیاستهای منطقهای ایران است، خاطرنشان کرد: آمریکا با طیفی از کشورها در دنیا تعامل دارد و بلکه روابط استراتژیک. معتقد نیستم با بنیان نظام و هویت سیاسی و قانون اساسی ایران مشکل دارند. خیلی به این مسائل اهمیت نمیدهند. اصل، سیاستها و رویکردهای جمهوری اسلامی هست که البته میتوان نتیجه گرفت که ریشه در بنیانهای نظام سیاسی و انقلاب دارند. این سیاست آمریکا همینطور ادامه دارد و تابع ترامپ یا روسای جمهور دیگر نیست. اجماع استراتژیک آنهاست. شدت و ضعف دارد.