قضیه یارانه نقدی مرا به یاد داستانی میاندازد. سالها پیش که بقایای کشتی غرق شده تایتانیک کشف شد، کاشفان آن تمام اموال موجود در کشتی و همچنین قطعاًتی از خود کشتی را بیرون آوردند و بفروش رساندند. این کشتی عظیم در اولین سفر خود از انگلستان به آمریکا در سال 1912 با کوه یخی برخورد کرد بخشی از بدنه آن شکافت و غرق شد.
در همان زمان در سال 1985 که کاشفین کشتی، اموال با ارزش آن را به فروش میرساندند، یک کاریکاتوریست به شوخی کاریکاتوری کشیده بود گمانم در روزنامه نیویورکتایمز. در این کاریکاتور دو نفر فرد خوش خیال ترسیم شده بودند که یکی به دیگری میگفت خوب است ما هم شکاف وسط کشتی را قطعه قطعه کرده و بفروشیم. این یارانه انرژی نیز چیزی جز تصور تقسیم یک شکاف نیست.
چرا؟ ابتدا زمانی که مسئله حذف یارانهها در دولت اول آقای هاشمی مطرح شد دلیل آن این بود که قیمت حاملهای انرزی از هزینه فرصت آن بسیار پائینتر است و در نتیجه شرکتهای این بخش منابع کافی برای جبران هزینههای خود و سرمایهگذاری جدید ندارند و امکان سرمایهگذاری آنها نیز فقط از طریق سیاستهای تورمی کسر بودجه مقدور است.
یک تجلی این مشکل نیز همین واقعیت است که در آن قیمتها ایجاد پالایشگاه جدید مقرون به صرفه نبود و اکنون ما داریم بخش مهمی از نیاز خود به بنزین را وارد میکنیم. حذف یارانهها برای جبران این شکاف بود. طی سالهای اخیر دولت و شاید مجلس نیز بر این باور اشتباه افتادهاند که گویا منابعی در این محل نهفته و با شوق و ذوق میخواهند بر روی آن دست بگذارند.
در مورد اثر رفاهی برای کسانی که از این عطیه دولتی قرار است برخوردار شوند، بایستی توجه کرد که به دلیل ناکارائی اداری, فساد اداری که ذاتی این گونه اقدامات است, و ضایعات مختلفی که در کارخواهد بود معلوم نیست بسیاری از دریافتکنندگان هنگامی که قبض گاز، برق و... خود را نیز دریافت خواهند کرد، چه نظری خواهند داشت.
البته این یکی از ایرادهای بسیار متعدد طرح توزیع نقدی یارانهها است. بهطور خلاصه به نظر من این کار دولت (و مجلس) بسیار خطرناک و با عواقب طولانی مدتی است که زود ظاهر خواهد شد و دیر خواهد پایید.
* دانشیار بازنشسته اقتصاد کلان