فرارو- در همین چند ماه بعد از انتخابات در گوشه و کنار خود با افرادی رو به رو شدهایم که دلسردی خود نسبت به اصلاح طلبان را نشان میدهند. همانهایی که به اعتقادشان با وجود تخریبهای روزافزون دولت روحانی، بار دیگر در 29 اردیبهشت پای صندوقهای رای رفتند تا بلکه بتوانند گره خود و کشورشان را با اصلاحات باز کنند. شواهد در این مورد زیادند. کافی است نگاهی به شعارهای معترضین دی ماه 96 بیندازیم. در اعتراضات اخیر برای اولین بار بود که شعارهای ساختارشکنانه سر داده میشد؛ شعارهایی که در هیچ کدام از تجمعات خیابانی سال 78 یا 88 دیده نمیشد. اصلاحطلبان هم یکی دیگر از مخاطبان شعارهای معترضین بودند. اصلاحطلبان هم برخلاف 78 و 88 با معترضان همراهی نکردند تا هم معترضین و هم اصلاحطلبان نسبت به هم مرزبندی کرده باشند. اما شعارهای اعتراضات خیابانی اخیر تنها شاهد نیست که عبور بخش هایی از جامعه از اصلاحطلبان را نشان میدهد. با وجود آنکه خیلیها معتقدند مردم ایران خیلی از اوقات برای مشارکت سیاسی خود در آستانه انتخابات تصمیم میگیرد و این به خاطر دلسردی آنها از سیاسیون است، این دلسردی با فاصله کوتاهی بعد از انتخابات حس میشد. در حالی که افرادی در دقیقه 90 پای صندوق های رای می رفتند بعد از چند ماه اظهار دلسردی و پشیمانی میکردند.
چالشهای بالایی و پایینی اصلاحطلبان
شاید بد نباشد بررسی چالشهای اصلاحطلبان را از همین زاویه شروع کرد. اگر کمی به قبل از انتخابات 96 برگردیم چالشهای اصلاحطلبان در یک چیز خلاصه میشد: تلاش برای حذف این جریان. بزرگترین چالش پیش روی اصلاحطلبان مواجهه با غافلگیریهای انتخاباتی بود و اینکه شورای نگهبان چه تصمیمی درباره فعالان سیاسی این جریان میگیرد. حالا اگر بخواهیم از دهه هفتاد و سعید حجاریان و استراتژی آن روزهایش یعنی فشار از پایین و چانهزنی از بالا یاد کنیم، میتوانیم چالشها را در بالا و پایین هرم قدرت یعنی حاکمیت و جامعه دستهبندی کنیم. اما به راستی چرا حالا یک سوی چالش های اصلاحطلبان به جامعه برمیگردد؟
وقتی معیشت شعار انتخاباتی میشود
کافی است نگاهی به سالهای گذشته بیندازیم. بعد از سالهای دولتورزی محمود احمدینژاد زمان فراق اصلاحطلبان به پایان رسید. هرچند حضور این جریان سیاسی مثل سالهای اولیه انقلاب یا دهه هفتاد نبود اما انتخابات 92 توانست تا حدودی فضای اصلاحطلبان را مساعد کند. کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان در 92 به پیروزی رسید و اصلاحطلبانی که طعم پیروزی بر رقبای اصولگرا را چشیده بودند این بار عزم خود را جزم کردند تا در هر انتخاباتی حتی شورای شهر حضور جدی داشته باشند. آنها مشکلات کشور را ناشی از دوران مدیریت جهانی! احمدینژاد و یاران اصولگرایش میدانستند و نوید میدادند با حضور در انتخابات مجلس و همراهی دولت بتوانند معضلات و مشکلات جامعه را به خط پایان برسانند. آنها در این سالها همانطور که از شعار «امید، آرامش و رونق اقتصادی» برای انتخابات مجلس استفاده کردند، تاکید میکردند که اصلیترین دغدغهشان معیشت مردم است؛ چالشی که این نه تنها این جریان سیاسی بلکه بخشی از اصولگرایان نیز آن را حاصل دولتهای نهم و دهم میدانستند.
معیشت با روایت شاخصهای اقتصادی و سفرههای مردم
اکنون نزدیک دو سال از روی کار آمدن مجلس دهم و نزدیک 5 سال از روی کار آمدن دولت میانهروی حسن روحانی میگذرد. بخشی از چالشهای اصلاحطلبان با جامعه نیز در این است که در این 5 سال با وجود اعتمادی که به این جریان سیاسی شده است، گره از مشکلات اقتصادی آنها باز نشده است. اگر بین مردم برویم میبینیم بسیاری از آنها در برابر رسیدن قیمت دلار به سه هزار تومان در دولت احمدینژاد، از افزایش نرخ ارز در هفتههای گذشته سخن میگویند. فارغ از علم اقتصاد و شاخصهای اقتصادی مثل کاهش تورم و رشد اقتصادی و علی رغم آنکه بعضی از کارشناسان اقتصادی نیز ریشه مشکلات را دولتهای نهم و دهم و حل این مشکلات را زمانبر میدانند آنها از کوچک شدن سفرههای خود سخن میگویند.
فساد سیستمی است؛ نه جریانی
در کنار مشکلات اقتصادی مثل فقر، مساله فرق را نمیتوان نادیده گرفت؛ نکته ای که افراد زیادی معتقد بودند نباید آن را در تحلیل اعتراضات اخیر در نظر انداخت. تقریبا روزی نیست که مسئولی در جمهوری اسلامی نسبت به پدیده فساد هشدار ندهند. فساد و رانت البته جریان سیاسی خاصی نمیشناسد. وقتی خبری از فساد منعکس میشود، کمتر کسی به این موضوع توجه می کند که فساد اتفاق افتاده در کدام جریان سیاسی بوده است. برخی از مسئولین نیز از فساد سیستمی سخن میگویند؛ چیزی که تایید کننده آن است که در پدیده فساد گرایش سیاسی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. همچنان که بعد از ماجرای حقوقها و املاک نجومی پدیده آقازادگی یا ژن خوب موضوع مورد اعتراض جامعه بود.
اصلاحطلبان هم ژن خوب دارند
در این میان نمیتوان نقش شبکه های اجتماعی را نیز نادیده گرفت. شبکه های مجازی امروز به رسانهای بدون جهتگیری تبدیل شدهاند که برای هرکس امکان آن را فراهم می کند تا صدای خود را به دیگری برساند. شبکههای مجازی همانطور که در گسترش اعتراضات اخیر نقش داشتند، میتوانند نارضایتی عمومی را هم بالا ببرند. معرفی شدن اصلاحطلبانی که اصطلاحا ژن خوب دارند نیز، احساس تبعیض را تشدید میکند و جامعه را به فکر میاندازد که بسیاری از نیروهای جریان سیاسی اصلاحطلب، با تعریفی که از اصلاحطلبی میشود فاصله دارند. در این شبکهها میتوان این نقد بزرگ را به بسیاری از اصلاحطلبان دید که آنها به رغم سر دادن شعارهای اصلاحطلبی، به آرمانهای اصلاحطلبی وفادار نبوده و ماندن در قدرت و گاه به دست آوردن منافع فردی را بیشتر از کمک به جریان تحول خواهی ترجیح میدهند.
چالش های اصلاحطلبان با نهادهای قدرت
از سوی دیگر به نظر میرسد اصلاحطلبان معتقدند هنوز با مشکلات گذشته خود نیز دست و پنجه نرم میکنند. بسیاری از آنها گام بعدی را انتخابات 98 میدانند. فارغ از آنکه بتوانند در دو سال باقی مانده تا این انتخابات، اعتماد عمومی را نسبت به خود جلب کنند یا نه، عبور از فیلتر شورای نگهبان مسالهای است که همچنان پیش روی این جریان سیاسی قرار دارد. اصلاحطلبان در انتخابات گذشته مجلس با وجود آنکه اصطلاحا ژنرالهای خود را از دست داده بودند سیاستی دیگر اتخاذ کردند. اصلاحطلبان نهضت در سال 94 نهضت ثبت نام حداکثری را تشکیل دادند و ترجیح میدادند با وجود ردصلاحیتهای گسترده برای آنکه کرسی های قوه مقننه را به نیروهای اصولگرای رادیکال واگذار نکنند از نیروهای تازه نفس سیاسی خود استفاده کنند؛ نیروهایی که بعضی از آنها فقط با یک فراخوان شورای ائتلاف به لیست امید پیوستند. این نهضت ثبت نام حداکثری البته با واکنش بعضی دستگاههای حاکمیتی از جمله شورای نگهبان نیز رو به رو شد، چرا که به اعتقاد شورای نگهبان کثرت نامزدها کار را برای بررسی صلاحیت نامزدها دشوار میکرد. از این رو بعید نیست نهادهای حاکمیتی از جمله شورای نگهبان برای تسهیل بررسی صلاحیتها سیاست دیگری اتخاذ کنند.
اعتماد به اصلاحطلبان بازمیگردد؟
به این ترتیب به نظر میرسد اصلاحطلبان در سالهای سختی قرار گرفتهاند. آنها علاوه بر آنکه خود را درگیر مشکلات دیروز خود یعنی قرار گرفتن در میدان بازی نابرابر میدانند، با مخالفانی خارج از نظام روبهرو هستند که این جریان سیاسی را متهم به استمرارطلبی جمهوری اسلامی میکند. رقبای داخلی و مخالفان خارجی این جریان سیاسی مثل دو لبه قیچی در برابر این جریان سیاسی قرار گرفتهاند. از سوی دیگر آنها باید ضمن آنکه برای عبور از فیلتر انتخاباتی شورای نگهبان تدبیری بیندیشند باید فکری هم به حال جامعهای کنند که فاصلهشان با اصلاحطلبان بیشتر شده است. آنها باید امید را به جامعه بازگردانند ولو آنکه نیاز به بازنگری در گفتمان خود یا پالایش نیروهای سیاسی خود داشته باشند.