bato-adv

محمدهاشمی: فشار می آوردندکه زن اخبار نگوید

مثلا به ما فشار مي‌آوردند كه چرا تا وقتي مردان هستند از زنان براي گويندگي خبر استفاده مي‌كنيد؟ مثلا فشار مي‌آوردند كه ما از خانم مريم رياضي كه از گوينده‌هاي خبر قبل از انقلاب بود و بسيار هم گوينده‌اي قوي و مسلط بود، استفاده نكنيم. تماس‌هاي فراواني مي‌گرفتند كه بايد مردان خبر بخوانند. تلفن باران شده بوديم.
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۳۰ دی ۱۳۹۶

روزنامه اعتماد با محمدهاشمی رئیس اسبق سازمان صداوسیما مصاحبه کرده است.

بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

به جز چند دوره مديريتي كوتاه بعد از انقلاب، شما اولين رييس سازمان صدا و سيما هستيد كه در دوره‌اي بلندمدت رياست سازمان را بر عهده داشتيد. به نظر شما سازمان صدا و سيما با دوره مديريت شما از نظر سياست‌هاي حاكم بر سازمان چه تفاوت‌هايي كرده است؟

عملكرد هر دستگاهي را بايد در بستر زماني خودش بررسي كرد. بنابراين شرايط صدا و سيما و كشور در سال ٦٠ با شرايط كشور در سال ٩٦ خيلي تفاوت دارد. نيازها، خطرها، شرايط و ضرورت‌ها متفاوت است. دوره مديريت قبل از من طولاني نبود. ٣٠ ماه از انقلاب گذشته بود كه من رفتم صدا و سيما و هشتمين رييس يا سرپرست بعد از انقلاب بودم. از اين ٣٠ ماه ٩ ماه اول صادق قطب‌زاده مسووليت داشت و در ٢١ ماه باقيمانده نفرات متعددي عوض شده بودند. از جمله آقاي علي لاريجاني كه يك ماه تحمل كرده بود و رفته بود.

دوره‌هاي كوتاه مديريتي اوايل انقلاب ناشي از فشارها و انتظارات نيروهاي انقلابي از صدا و سيما بود؟

بله! اداره صدا و سيما با تركيبي كه سازمان قبل از پيروزي انقلاب داشت و با تصفيه‌هايي كه انجام شده بود كار دشواري بود. در ميان سازمان‌هاي دولتي به نظرم بيشترين تصفيه در سازمان صدا و سيما شده بود. من كه به آنجا رفتم گفتند حدود سه هزار نفر از سازمان پاكسازي شده‌اند. حالا چه خودشان رفته بودند و چه اخراج شده بودند. به هر حال از جمعيت ١١ هزار نفري سه هزار نفر از سازمان جدا شده بودند. خب اين نشان مي‌دهد در هيچ تشكيلاتي به اين نسبت ريزش نيرو نداشتيم. جاي اين افراد نيروهايي كه تازه آمده بودند وابسته به جريان‌هاي فكري مختلف بودند. چپ، مجاهد، توده‌اي، منافق و... شبكه حزب توده كه بعدا با همكاري بخش معاونت اطلاعاتي نخست‌وزيري شناسايي شدند؛ ٥٢ نفر بودند. روابط اين شبكه به گونه‌اي در قالب تيم‌هاي چهار نفره طراحي شده بود كه فقط رابط‌ها همديگر را مي‌شناختند و ديگران يكديگر را نمي‌شناختند. بخش‌هاي پخش، فني، خبر و جاهاي كليدي صدا و سيما را شناسايي كرده بودند كه اگر خواستند روزي برنامه داشته باشند صدا و سيما در اختيارشان باشد. خب اين يكي از مسائل آن روزها بود. از طرف ديگر توقعات مردم هم زياد بود. تصور مي‌كردند حالا كه انقلاب شده تلويزيون بايد مثل مسجد دايم برنامه مذهبي داشته باشد.

شما چگونه اين چالش‌ها را از سر مي‌گذرانديد؟

خب شرايط خيلي سخت بود اما من سعي مي‌كردم دايما جلسه داشته باشيم و توضيح بدهم. مثلا درباره مخالفت‌هايي كه با موسيقي مي‌شد، رفتم با علما و مراجع در قم و تهران صحبت كردم. برخي از آقايان مراجع مدادي كه در دست داشتند را روي ميز جلوي‌شان مي‌زدند و مي‌گفتند همين صوتي كه از زدن مداد روي ميز حادث مي‌شود هم حرام است. برخي هم بودند كه مي‌گفتند شما براي اينكه بهتر با خدا ارتباط برقرار كنيد به موسيقي گوش كنيد. اختلاف برداشت‌ها اينقدر زياد بود. اما حضرت امام، مرحوم آقاي منتظري و ديگراني بودند كه نگاه متفاوتي داشتند. فضاي جامعه به‌شدت ملتهب بود. مثلا به ما مي‌گفتند چرا ورزش فوتبال را پخش مي‌كنيد اين جوان‌ها شورت پاي‌شان است و خوب نيست. يا مي‌گفتند پخش مسابقه‌هاي كشتي و وزنه‌برداري خيلي براي خانواده‌ها بد است و چرا اينها را پخش مي‌كنيد. يعني بسياري از موارد كه امروز عادي است و كسي روي‌شان حساسيت ندارد آن زمان به عنوان مشكل مطرح بود.

عده‌اي از مراجع حتي مارش قبل از اخبار را مي‌گفتند حرام است. بنابراين توقع از صدا و سيما بسيار بالا بود و امكانات هم بسيار كم. در دوره مديريت من كه همزمان با دوره جنگ بود توقعات ديگري هم از صدا و سيما شكل گرفته بود و خانواده‌هاي شهدا و رزمندگان هم توقع خاص خودشان را داشتند. شرايط پيچيده‌اي بود اما امتياز بزرگ من اين بود كه حضرت امام با مشورت‌هاي‌شان كاملا حمايت و مراقبت مي‌كردند. مثلا اگر برنامه‌اي به نظرشان مناسب نبود امام به من تذكر مي‌دادند. از طرف ديگر در برابر هجمه‌هايي كه عليه من يا به صدا و سيما مي‌شد امام به مناسبت‌هاي مختلف اظهارنظر مي‌كردند كه معنايش حمايت از ما بود و مشكل كلا حل مي‌شد.

براي مثال در چه مواردي دخالت ايشان باعث شد كه شما بتوانيد كار خودتان را انجام دهيد؟

مثلا به ما فشار مي‌آوردند كه چرا تا وقتي مردان هستند از زنان براي گويندگي خبر استفاده مي‌كنيد؟ مثلا فشار مي‌آوردند كه ما از خانم مريم رياضي كه از گوينده‌هاي خبر قبل از انقلاب بود و بسيار هم گوينده‌اي قوي و مسلط بود، استفاده نكنيم. تماس‌هاي فراواني مي‌گرفتند كه بايد مردان خبر بخوانند. تلفن باران شده بوديم. رفتم خدمت امام و اين مشكل را در ميان گذاشتم. ايشان پرسيد كه شما به منتقدان چه جوابي داده‌ايد؟ توضيح دادم كه به منتقدان گفته‌ام چون ما جنگ داريم مردان بايد بروند جبهه. امام تبسمي كردند. يك هفته بعد مراسمي بود كه امام پيام داشتند مرحوم احمد آقا با من تماس گرفتند و پرسيدند شيفت كاري خانم مريم رياضي چه زماني است و تاكيد كردند كه پيام امام را خانم رياضي بخواند. در حالي كه قبل از آن پيام‌ها را يا آقاي توسلي مي‌خواند يا حاج احمدآقا مي‌خواند يا افراد ديگر. اين‌بار اما امام اصرار كرده بودند كه خانم رياضي پيام را بخواند. خب وقتي ما پيام امام را داديم ايشان خواند ديگر مخالفت‌ها تمام شد.

در جريان اين چارچوب‌مند شدن رويه‌ها، امام چه انتظاراتي را از صدا و سيما مطرح كردند؟ مي‌خواهم بدانم آنچه به عنوان خطوط قرمز صدا و سيما مدنظر ايشان بوده شامل چه مواردي است؟

بر اساس توصيه حضرت امام وظيفه اصلي ما اين بود كه اولا برنامه‌هاي‌مان آموزنده باشد و بدآموزي نداشته باشد. ثانيا تبيين‌كننده ارزش‌هاي اسلامي باشد. ثالثا جنبه هدايت‌گري داشته باشد. يعني وقتي كسي براي آن برنامه وقت مي‌گذارد احساس نكند وقتش تلف شده است. رابعا مردمي باشد. يعني مخاطب ما مردم باشند و به گروه‌هاي سياسي وابسته نباشيم. حضرت امام مي‌فرمودند صدا سيما شركت سهامي نيست بلكه متعلق به مردم است. خامسا مسائل مردم به طور دقيق در صدا و سيما منعكس شود. نه دستگاه‌ها تخريب شوند و نه كمبودها ناديده گرفته شود. ضمن اينكه به ارايه راهكار هم توجه داشته باشيم. اينها بيشتر مورد تاكيد ايشان بود و ما سعي كرديم ضوابط اداري صدا و سيما را به لحاظ هنري، سياسي و اجتماعي در همين چارچوب تعريف كنيم.

آقاي هاشمي! يكي از راهبردهاي صدا و سيما در طول چهار دهه گذشته توجه به ساخت برنامه‌هاي تاريخي بوده است. مثلا سريال‌هاي متعددي با اشاره به دوره پهلوي ساخته شده است. به نظر شما چقدر اين برنامه‌ها در ترسيم فضاي واقعي قبل از انقلاب و وي‍ژگي‌هاي نظام شاهنشاهي موفق بوده‌اند. به نظر مي‌رسد ساخت اين حجم از برنامه‌ها نتيجه دلخواه مديران سازمان را در پي نداشته است؟

در دوره مديريت ما، فقط به تصوير كردن جنايات نظام شاهنشاهي بسنده نمي‌كرديم. ما بيشتر تمركزمان بر معرفي نظام‌هاي حامي شاهنشاهي بود. يعني بحث امريكا و اسراييل براي ما بحث اساسي بود. البته نظام پهلوي هم مد نظرمان بود. به تفاوت‌هاي پدر و پسر هم در مواردي پرداخته مي‌شد. اما نظام پهلوي به عنوان يك زائده مطرح بود نه اصل. به نظر من همين امروز حتي جوان‌هاي كم سن و سال هم نسبت به استكبار يعني امريكا و حتي شوروي -از گذشته تاكنون- حساسيت دارند. يعني كه مجموعه رسانه‌هاي كشور موفق شدند از اين جهت فرهنگسازي انجام دهند. دليلش اين است مردم خودشان جنايات استكبار را لمس كردند. در جنگ هشت ساله تعداد زيادي از جوانان اين كشور شهيد و جانباز شدند و مردم با وجود خودشان اين جنايت را درك مي‌كردند يا مثلا وقتي منافقين ١٧ هزار نفر را ترور كردند خب اين ترورها را مردم مي‌ديدند و از نزديك لمس مي‌كردند اصلا نيازي نبود كه ما برنامه خاصي هم توليد كنيم. نكاتي ملموس بود در زندگي مردم اين را رسانه‌ها وقتي كار مي‌كردند درك مي‌شد و به يك فرهنگ تبديل مي‌شد. اما مثلا رضاخان در كارنامه عملي‌اش اين است كه خط‌آهن را براي خدمت به انگلستان كشيده است. خب اين يك كار عمراني است كه مردم تا همين امروز هم دارند از آن استفاده مي‌كنند حالا اگر ما بگوييم اين با هدف خدمت به انگلستان بوده يا جنايت بوده كسي اين حرف را قبول نمي‌كند. يعني فرق راه‌آهن با تروريسم يا جنگ تحميلي آن را مي‌بيند. ما اين نوع تناقض‌ها را با دوستان مطرح مي‌كرديم مي‌گفتيم در برنامه‌سازي به گونه‌اي كار كنيم كه براي مردم ملموس باشد. در سريال‌ها مي‌گفتيم سريالي موفق است كه مخاطب فضاي آن را درك كند و بتواند با آن ارتباط برقرار كند.

از دوره مديريت شما چند سريال خيلي خوب به خاطر مردم مانده. كوچك جنگلي، سربداران، سلطان و شبان و اشك تمساح و... كارگردان‌هاي خوب و بازيگرهاي خوب و... به نظر مي رسد ديگر تكرار نشد.

نه تنها تكرار نشد بلكه كساني كه شهادت مي‌دهند كاري كه در دوره ما براي سريال‌سازي خصوصا سريال‌هاي تاريخي انجام شد قبل از انقلاب هم نظير نداشت.

شما براي سريال‌سازي‌ها چه اصولي را مدنظر قرار مي‌داديد؟

موضوعات را تقسيم‌بندي كرديم. اولويت‌ها را مشخص كرديم. سه چهار سرفصل را انتخاب كرديم. از تاريخ صدر اسلام و بعد تاريخ معاصر. كه مردم را با تاريخ آشنا كنيم. وقتي هم مي‌خواستيم سريال را بسازيم گروه‌هاي مطالعاتي مطالعه مي‌كردند متن را تهيه مي‌كردند مي‌آوردند در شورايي مطرح مي‌شد همزمان استادان دانشگاه و پژوهشگران هم آن متن را نقد كنند بعد از آن متن نهايي را مي‌فرستاديم كه تبديل به سناريو شود. بعد از تصويب سناريو هم مي‌داديم به واحد هنري براي دكوپاژ. بنابراين متخصصان متفاوت را درگير مي‌كرديم كه اين كاري كه برايش هزينه مي‌كنيم كار حتي‌المقدور كم‌عيب و نقص باشد. ما نمي‌خواستيم مثلا در سريال‌هاي تاريخي شعاري رفتار كنيم. براي سريال امام علي(ع) خيلي وقت گذاشتيم. حتي سريال امام حسن هم كه بعدا پخش شد متن و سناريو در دوره ما تهيه شده بود. آن موقع مثل الان رسانه‌هاي ديگري نبودند. خيلي كم بودند. مثلا ما در نقاط مرزي‌مان شبكه‌هاي كشورهاي مجاور دريافت مي‌شد. فضاي مجازي نبود. ماهواره‌اي هم نبود. بنابراين از يك طرف تلويزيون مي‌ديدند يك چيزي دارد و بعد هم خودمان هم وظيفه مي‌دانستيم كه كار با كيفيت انجام دهيم. زماني كه من مسوول بودم از نظر فني ما ماهواره نداشتيم روي ماكرويو بوديم. در زمان قبل از انقلاب شبكه دو ٣٥ درصد بود و شبكه يك ٦٠ درصد بود. ماهواره اجاره كرديم و برنامه‌هاي‌مان را مي‌داديم روي ماهواره. آقاي لاريجاني كه آمدند با مجلس و اينها به اين جمع‌بندي رسيدند كه كانال‌ها را راه‌اندازي كنند. در دوره من پوشش شبكه يك و دو را افزايش داديم و شبكه سه را هم اواخر حضورم در سال ٧٢ با هدف پخش برنامه براي جوانان و برنامه‌هاي ورزشي تاسيس كرديم. آقاي لاريجاني كه آمد شروع كردند و شبكه‌ها را زياد كردند. زياد كردن شبكه بدون محتوا كه فايده ندارد. بنابراين به اندازه شبكه‌ها نيرو نداشتند يك برنامه را در چند شبكه پخش مي‌كردند و در همان شبكه هم سه بار تكرار مي‌كردند. فكر كردند با افزايش كمي مي‌توانند پاسخگو باشند. از آن طرف هم ماهواره وارد شد اينها در مشكل گير كردند كه اگر بخواهيم مخاطب داشته باشيم آقاي لاريجاني مي‌گفت ما بين بد و بدتر بد را انتخاب كرديم اگر اين را پخش نكنيم مي‌روند شبكه‌هاي خارجي را مي‌بينند. ولي ما در دوره خودمان مي‌گفتيم نبايد برنامه‌اي كه كيفيت ندارد يا ضد فرهنگي است را پخش كنيم. ما برنامه‌اي كه مورد تاييدمان باشد را پخش مي‌كنيم. گاهي در ماشين كه مي‌رفتم راديو روشن مي‌كردم، گاهي وقتي مي‌ديدم يك برنامه‌اي روي آنتن است هر طور بود تماس مي‌گرفتم مي‌گفتم برنامه را قطع كنيد.

بعد از شما هم سريال تاريخي ساخته شد. مثلا سريال معماي شاه كه تصويرهاي تيپيكال را ارايه مي‌داد كه تمام سياه و سفيد. چهره كاريكاتوري از انقلاب ارايه مي‌داد. چقدر قبول داريد؟

من هم اتفاقا به سريال معماي شاه نقد داشتم. منتها خيلي از حوادث كه نقل مي‌شد اغراق‌ها تاثير منفي مي‌گذاشت راجع به اشرف و نحوه ارتباط‌شان يا عبدالكريم ايادي در اين حدي كه سريال نشان مي‌داد همه كاره شاه بوده، به اين شكل نبوده است. به نظر من هم اين نوع نگاه اثر منفي داشت. برنامه هويت كه در دوره لاريجاني ساخته شد خيلي واقع‌بينانه نبود. چون يك عده را مي‌خواستند بزنند خراب كنند، آن برنامه را ساختند. ما نمي‌گوييم همه با يك كيفيت انقلابي بوده‌اند اما يك جامعه نبايد خودش را نفي كند. ما سعي مي‌كرديم در عين اختلاف نظر اين كار را نكنيم. همان دوره ما در صدا و سيما بسياري از نيروها به جريان‌هاي فكري وابسته بودند. اشاره كردم. رفتم خدمت امام گفتم ما با اين گروه‌ها چه كار كنيم، ايشان فرمودند به ايشان بگوييد داشتن ايده و عقيده اشكال ندارد اما اعمال ايده شخصي در تلويزيون و راديو ممنوع است و به ما هم فرمودند كه نبايد اين اتفاق بيفتد. ما به عنوان كارمند مي‌توانيم چپ باشيم يا راست باشيم. اما در برنامه‌هاي صدا و سيما بخواهيد اعمال نظر كنيد اشتباه است. بايد مديريت جلويش را بگيريد. اتفاقي كه بعد از من افتاد دقيقا عكس نظر امام بود. ما نمي‌گذاشتيم هر كسي مطابق با ميل شخصي‌اش برنامه بسازد. برنامه در شورا تصويب مي‌شد و همان مي‌رفت روي آنتن.

در دوره شما بخش‌هاي خبري با همين نگاه توليد مي‌شدند؟ چون الان مي‌بينيم كه معاونت سياسي صدا و سيما براي خودش از يك قدرت و دايره نفوذ خاصي برخوردار است.

بله. اما الان مي‌بينيم برنامه‌هاي صدا و سيما برنامه‌هاي سياسي، ميزگردها و خبرها و مواردي هستند كه ناشي از اعمال نظر يك جناح است كه وسيع هم نيستند. يك گروه اقليت هستند كه حالا به هر دليلي به اين قدرت دست پيدا كرده‌اند. درباره برنامه‌هاي فرهنگي چون تعدد شبكه‌ها زياد شده است ديگر كنترل كيفي پايين آمده است. برنامه‌اي كه توليد مي‌شود هر مشكلي كه داشته باشد خيلي شايد دقت نظر شود. نمي‌دانم سال گذشته بود يا سال قبل از آن برنامه‌هاي سال تحويل را مي‌ديدم، هر شبكه‌اي را كه زدم از پوشش و نوع ادبيات مجري متعجب مي‌شدم. ادبيات به قول معروف روحوضي و سبك كه در شأن مردم و آيين نوروز نيست. خب مي‌خواهد برنامه شاد بسازد اما نمي‌داند چگونه. نمي‌داند كه مثلا برنامه شاد با جلف پوشيدن و با جلف حرف زدن متفاوت است. مردمي كه جلوي تلويزيون مي‌نشينند صاحب دانش و فرهنگند و نبايد دست كم گرفته شوند.

به نظر شما چرا مستندهاي توليدي تاريخي در شبكه‌هايي مانند بي‌بي‌سي قابل باور است و از اطلاعات آن شگفت‌زده مي‌شويم. اما كارهاي خودمان قوت لازم را ندارد؟

ما در اين نوع كارها ضعيف هستيم. البته آنها از همين آرشيو ما هم استفاده كرده‌اند اما خب قوي عمل مي‌كنند. من اين ضعف را بيشتر متوجه همين نگاه سياسي در صدا و سيما مي‌دانم. مثلا مي‌بينيم كه آيت‌الله هاشمي در برنامه‌هاي دهه فجر غايب است. آيا آقاي هاشمي نقشي در انقلاب نداشته؟ هفته جنگ ايشان فرمانده جنگ بوده. نه اسمي از ايشان هست نه عكسي. وقتي اين نوع مسائل مي‌آيد در كار نتيجه اين‌طور مي‌شود. من يك خاطره‌اي از امام دارم درباره فرح و بچه‌هايش. شاه را مصر دفن كردند خانواده‌اش مي‌آمدند در مناسبت‌ها سر قبر او. يك فردي آمد به من گفت اگر امام اجازه دهند دفعه بعد كه مي‌آيند سر قبر اينها را بكشم. بچه‌هاي صغير هم داشتند. من رفتم به امام اين حرف را منتقل كردم و امام فرمودند: «بِأيِّ ذنْبٍ». «به چه گناهي» مي‌خواهد اين كار را بكند؟ مثلا يك بچه صغير كه گناهي نكرده. ولي ما در كارهاي مان كه مي‌خواهيم منتشر كنيم از همين افراد يك غول مي‌سازيم. خب اين نگاه به افراد خيلي متفاوت است. ما متاسفانه يك سري موارد را براي مصرف يك هدفي مي‌سازيم ولي آن طور كه مي‌خواهيم جواب نمي‌دهد.

باز يك جمله از امام دارم، وقتي تاريخ صدر اسلام را شروع كرديم به ساختن. خب در تاريخ صدر اسلام فقط حضرت رسول كه نبود. خلفا هم مطرح بودند. صحابه هم بودند كه بايد راجع به آنها اظهارنظر مي‌كرديم. رفتم پرسيدم راجع به اينها چه كنيم. امام فرمودند تاريخ را تحريف نكنيد و روايت كنيد و مراقب باشيد كه توهين هم نكنيد. خب اين راهگشا بود كه ما نگاه دقيقي به مسائل داشته باشيم. ياد گرفتيم از اول تا آخر به هر كسي ده تا فحش بدهيم. بي‌بي‌سي و ديگران مستند تاريخي مي‌سازند ممكن است بخش‌هايي را هم ناديده بگيرند و تحريف كنند اما هوشمندانه اين كار را مي‌كنند. اما ما به گونه‌اي صحبت مي‌كنيم كه اثر مناسب را نداشته باشد.

اين حجم از برنامه‌هاي عقيدتي در دوره شما تا همين الان چه نتيجه‌اي داده؟ آيا مورد پسند مديران صدا و سيما بوده است؟

برنامه‌هاي مذهبي كه پخش مي‌شود بيشتر جنبه احساسي دارند. فرض كنيم كه مثلا در ماه رمضان دعا و سخنراني پخش مي‌كنند يا در محرم مرثيه پخش مي‌كنند اينها بخشي شان برنامه‌هايي است كه بيش از آنكه اثر عميق داشته باشد بيشتر احساس مردم را به كار مي‌گيرد. چيزي كه جنبه احساسي داشته باشد اثر دارد اما اثرش زودگذر است. جاهايي هم كه برنامه تغيير مي‌كند در جامعه بازتاب ندارد مثلا شب احيا هر كسي به خودش مي‌گويد من توبه كردم. من نوعي توبه هم مي‌كنم اما شما از توبه من خبر نداريد جامعه خبر ندارد. اين نوع مسائل به اين دليل كمتر بازتاب اجتماعي دارد. بين خودش و خداي خودش نشسته و تصميم مي‌گيرد خطا نكند. رابطه ميان فرد و خدا را نمي‌توانيم به تصوير بكشيم آثار اجتماعي‌اش را نمي‌شود به اين راحتي ديد. البته برنامه‌هاي مذهبي تاثير هم دارد اما چون تاثير فردي است قرار نيست قابل مشاهده باشد. تغيير عميق نيست و زودگذر است.

اگر از بچه‌هاي نسل چهارمي بپرسيم كه درباره تاريخ اسلام چه مي‌داني يا درباره تاريخ معاصر چه مي‌داني، احتمالا اطلاعات چنداني ندارند در حالي كه صدا و سيما ادعايش اين است كه در اين باره برنامه موثر توليد كرده است.

شما تاريخ صدر اسلام را مثال مي‌زنيد ولي يك سوال مي‌كنم شما سرود جمهوري اسلامي را از حفظ هستيد. الان واقعا از بسياري اشخاص بپرسيد سرود جمهوري اسلامي را بلد هستيد مي‌گويند نه. كشورهاي ديگر اينگونه نيست. من رفته بودم اكسپو در سوييس در سال ٨٥ ميلادي در يكي از اين مراسم ديدم يكي از صحنه‌هايي كه نشان مي‌دادند جمعيت مي‌رفتند در يك سالن سينما فيلم نشان مي‌دادند كه مثلا در اين ٢٥ سال مي‌خواهيم چه كار كنيم. قبل از آن سرود ملي را مي‌گذاشتند واقعا من به هر كسي نگاه مي‌كردم همه داشتند با گريه مي‌خواندند ما حالا ببينيد احساس مان به سرودمان چيست. ماها كه نسل قبل از انقلاب هستيم سرود ‌اي ايران را هم حفظ كرديم از بس كه در مدارس مي‌خوانديم. سرود جمهوري اسلامي را
من ساختم.

براي اصلاح رويكرد و واقع‌بينانه‌تر شدن رويكرد‌هاي صدا و سيما چه پيشنهادي داريد؟

ببينيد من مي‌گويم هر پديده‌اي زبان خودش را دارد. اگر با زبان خودش وارد شويم بيشتر تاثير مي‌گذاريم. نبايد به جاي استفاده از زبان هنر بيانيه بدهيم. برنامه‌هاي مذهبي ما هم همه ايستا و سخنراني است. كدام يك هنري است؟ ولي تلويزيون اگر زبان هنر را نداشته باشد فايده ندارد. سوال و جواب راجع به احكام اين يك كار راديويي است و اين نتايج روي اينترنت ديده مي‌شود.

شما مي‌بينيد سحرهاي ماه رمضان چهار، پنج تا شبكه سحر ماه رمضان برنامه دارند، اين شبكه‌ها بايد براي همه طيف‌ها برنامه داشته باشند اما ندارند. ما مي‌گوييم كثرت در وحدت داريم. خب منِ نوعي مايل نيستم صداي فلان مداح را بشنوم حالا سحر ماه رمضان همه شبكه‌ها همان مداح است. اين مخاطب را از دست مي‌دهد. چون جامعه متكثر است، رسانه ملي بايد در استفاده اين موارد متكثر عمل كند.

ادامه اين روند ما را به كجا مي‌رساند؟

مردم نگاه نمي‌كنند. همين كه الان هست. هر قدر مردم را از رسانه ملي دور كنيم خصوصا در فضاي امروز در حقيقت ريشه خودمان را مي‌زنيم، مردم را هل مي‌دهيم كه بروند سراغ رسانه‌هاي ديگر. باز اينجا امام مي‌گفتند شما آن طرف جعبه‌ايد كاري كنيد كه مردم جلوي جعبه بنشينند. اگر برنامه داشته باشيم و كسي نبيند و نشنود كه براي در و ديوار فايده ندارد. اما گويي الان داريم همين كار را مي‌كنيم.

bato-adv
مجله خواندنی ها