اعتراضات اخیر که در مشهد به ظاهر علیه گرانی و دولت برنامهریزی و ساماندهی شده بود، با پیوستن مالباختگان برخی مؤسسات مالی و اعتباری و شرکتهای سرمایهگذاری معروف، مردم عادی نیز به آن گره خوردند و شعارها به سمت شعارهای تند بالاتر از حد انتظار محافظهکاران تغییر کرد و از دست سازماندهندگان در رفت.
سعید شریعتی در روزنامه شرق نوشت: اعتراضات خیابانی در چند روز گذشته و در چند شهر مختلف از منظرهای متفاوتی قابل ارزیابی و تحلیل است. مواضع منتقدان و مخالفان و رقبای دولت روحانی در برابر این اعتراضات دوگانه و تردیدآمیز است تا حدی که در ابتدای ماجرا همراهی و خشنودی خود از این اتفاقات را کتمان نمیکردند اما با عبور شعارها از آستانه تحمل آنان بهناگاه در چرخشی فوری تلاش میکنند دامن خود را از اتهام خطدهی و تشویق به این اعتراضات مبرا کنند.
با وجود اين قرائن جدی وجود دارد که جریانهای مخالف دولت از دستاویزکردن این اعتراضات برای افزایش فشار به دولت، امتیازگیری یا ناامیدکردن مردم ابایی ندارند. محور اصلی مطالبات ناراضیان اقتصادی افزایش قدرت خرید است. این گروه سطح گستردهای از جامعه را تشکیل میدهند. بیش از ۴۰ میلیون نفر براساس برآوردهای وزارت رفاه نیازمند دریافت یارانه نقدی یا اعانههای دولتاند. این را باید در کنار ۱۲ میلیون بیکار دید که نیروی اصلی اعتراضها اقتصادی خواهند بود.
سطح دوم ناراضیان اجتماعیاند که محور مطالباتشان در انتخاب سبک زندگی است. سطح سوم ناراضیان، ناراضیان فرهنگیاند که محور مطالباتشان آزادی بیان و رفع ممیزی و سانسور است و سطح کوچکتر ناراضیان، ناراضیان سیاسی هستند که محور اصلی مطالباتشان انتخابات رقابتي است. طبیعی است که این سطوح درهمتنیده و دارای همپوشانی است. اگر جریانهای مخالف دولت به تحریک گسل ناراضیان اقتصادی مبادرت کنند و بخواهند دولت را تحت فشار قرار دهند، لایههای دیگر ناراضیان هم به میدان ميآيند.
اگر ناراضیان فرهنگی و ناراضیان سیاسی از اعتراضهاي اقتصادی و اجتماعی فاصله بگیرند، اعتراضها به جنبشهای پایدار و اثربخش منجر نخواهد شد و با خیابانیشدن بلافاصله نيروي انتظامي، میداندار خیابان میشوند. روشن است که اصلاحطلبان باید تلاش کنند که سیاست خیابانی نشود و حتیالامکان از خیابانیشدن یا خیابانیکردن سیاست بپرهیزند.
اعتراضات اخیر که در مشهد به ظاهر علیه گرانی و دولت برنامهریزی و ساماندهی شده بود، با پیوستن مالباختگان برخی مؤسسات مالی و اعتباری و شرکتهای سرمایهگذاری معروف، مردم عادی نیز به آن گره خوردند و شعارها به سمت شعارهای تند بالاتر از حد انتظار محافظهکاران تغییر کرد و از دست سازماندهندگان در رفت.
به نظر میرسد سازماندهندگان اولیه به سرعت خودشان بساط را جمع کنند چون نتیجه نامطلوب را در بادی امر حس کردند. حکایت سعدی در گلستان باید آویزه گوش مخالفان دولت باشد که کسی را که خانه نئین است، بازی نه این است.