فرارو- یک روز بعد از تجمع مشهد، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور مسائل اقتصادی را بهانه دانست و گفت در پشت پرده مسائل دیگری مطرح است. کسانی که بانی برخی اقدامات علیه دولت شدهاند، بدانند دود اقدامات آنها به چشم خودشان میرود. وقتی حرکت سیاسی در خیابان شروع میشود، دیگران بر آن سوار میشوند و کسانی که آن حرکت را شروع کردند، پایان دهنده آن نیستند. چنین اظهاری بی واکنش و انتقاد نبود. مخاطب چنین سخنانی از سوی این مقام دولت گروه های مخالفی هستند که به زعم هواداران سیاسی دولت سعی می کنند از هر موضوعی برای حمله به دولت استفاده کنند. اما در این میان صورت مساله ای وجود دارد که نمی توان آن را پاک کرد. قطعا به راحتی نمیتوان همه کسانی که به انتقاد از سیاست های اقتصادی دولت میپردازند را مخالف سیاسی خواند. در تجمعات هم نه تنها شعارهایی علیه هردو جریان سیاسی سر داده شده است، بلکه در مواردی هم مخاطب بعضی شعارها حاکمیت بوده اند. حتی اگر با نگاه توطئه بخواهیم به ماجرا نگاه کنیم و بگوییم این مخالفان سیاسی دولت بوده اند که با سر دادن شعارهای رادیکال برای تنگ کردن عرصه به خیابان ها آمده بودند، پروندههای مفاسد اقتصادی، سپرده گذاران برخی موسسات مالی و ... را نمیتوان دسیسه گروه ها دانست. اما به راستی راه مواجهه با معترضین واقعی چیست؟
در این باره عبدالله ناصری، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل سیاسی به فرارو می گوید: فارغ از اینکه بگوییم اعتراضات روزهای گذشته سیاسی یا اقتصادی بوده اند و آنها را سازماندهی شده و یا دسیسه بدانیم، همه مسئولان کشور اعم از مسئولان قوه مجریه و کل حاکمیت باید یک واقعیت را در نظر داشته باشند. جامعه ما با بحران هایی رو به روست. بحران هایی مثل شرایط اقتصادی، شرایط مدیریتی کشور و حوادث غیرمترقبه مثل زلزله می توانند جامعه را در یک التهاب مضمن فرو ببرند. فقط زلزله نیست که بحران کشور است. بحران در روال عادی رسیدگی به پرونده های مالی و اقتصادی نیز خود را نشان داده است.
این فعال سیاسی ادامه می دهد: حجم انبوه بیکاری و متقاضیان تحصیل کرده کار جامعهای را آبستن حادثه تعریف میکند. همه مسئولین باید فارغ از هرگونه دغدغه های سیاسی برای این مسائل یک تصمیم جدی و عاقلانه اتخاذ کنند. همچنان که قبلا نیز سعی شده با اعتراضات برخورد شود، ممکن است با اعتراضات کنونی هم برخورد شود. فرضا تعدادی افراد در این تجمعات دستگیر شوند. اما اگر این واقعیت را نپذیریم که جامعه ما آبستن حوادث اجتماعی است و زمینه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این حوادث را دارد، حاکمیت در درازمدت نمی تواند رفتار موفقیت آمیزی داشته باشد و رفتار خود را توجیه منطقی کند.
او اعتراضات اخیر را اعتراضات فرادولتی می داند و می گوید: این اعتراضات زمینه های مختلفی دارد. ساختار دیوانسالاری و نظام حاکمیتی ما مانند کشورهای دیگر نیست و دولت اختیارات مطلق ندارد. لذا مسئولیت و پاسخگویی نسبتا مطلقی هم نمی توان از او انتظار داشت. دولت از نظر شان و جایگاه اقتصادی و امنیتی، از سال 84 به بعد ضعیف شده است. اکنون دولت یک دولت کوچک است. فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور باشد، دولت از سال 84 به بعد ضعیف شده است. این به معنای ناتوانی آن نیست. آقای احمدی نژاد در این کوچک و ضعیف شدن دولت نقش اصلی را ایفا کرده است. نهایتا همه حاکمیت باید با این اتفاقات برخورد منطقی داشته باشند. آنها باید این بحران ها را ریشه یابی کنند.
او ادامه می دهد: من به عنوان یک معلم این حوادث را پیش بینی کرده بودم. باز هم پیش بینی میکنم و معتقدم این وقایع صرفا سیاسی نیست. پدیده های اجتماعی است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه ناکارآمدی دولت در بعضی زمینه ها بدون شک موثر است ادامه می دهد: ما اکنون می بینیم کاهش تورم خیلی کارساز نبوده و رکود هنوز وجود دارد. باید پرونده های فساد سنگین را در برابر حقوقها و درآمدهای ناچیز قرار داد. یک موج و تورم بیکاری در جامعه مخصوصا در پایتخت و حواشی آن انباشته شده است. لذا باید این مسائل را پیش بینی می کردیم. حتی اگر این اعتراضات سازماندهی شده باشند واقعیاتی هستند که فقط دولت درگیر آن نیست و دود آن به چشم همه خواهد رفت.
این صدای فقر مردم و فساد و بیدادگری مسئولینی است که فقط به مردمانش وعده بهشت می دهند ولی خودشان بهترین درآمدها را دارند و خوراکشان هم کم و کسری ندارد.