چراغ مغازههای بازار زابل یکی یکی کم سو میشود. مغازهها کوچکتر میشوند و صاحبان آنها اجناس را میگذارند و کرکره را پایین میدهند.
دیگر رفت و آمدها به بازار هم کم و کمتر میشود. چه کسی حاضر است اجاره مغازهای را بدهد که خرید و فروشی در آن نمیشود و یا دخلش با خرجش یکی نیست؟ از آن طرف، اما بازار دست فروشان داغتر است.
فروشندهها حتی نسخه میپیچند و برای هر دردی یک دارو تجویز میکنند. بساط داروفروشان همیشه پهن است. هر قرصی با هر تاریخ مصرفی که مشتری بخواهد.
دستفروشان محلهای بزرگتر از بازار را تشکیل میدهند کنار جوی آب، کنار مغازه ها، محل رفت و آمد مردم در بازار، حتی جلوی مغازههای بازار هم بساط میکنند.
مشاغل کاذب رونق بهتری از مشاغل اصلی دارند. شاید زمانی بعد از بازار رسولی زاهدان و چابهار، بازار زابل بود که چراغی روشن داشت، اما حالا با کشیدن دیوار مرزی و ممنوعیت خرید و فروش اجناس از کشورهای همسایه مردم بیکارتر از قبل شدند.
آنها کمتر پولی دارند که به خرید در بازار بروند و کمتر اجناسی برای فروش. بازاریان کسادی کارشان را در دیوار زابل میبینند آنها میگویند: هر چه دیوار قطورتر و طولانیتر شد بازار کار ما هم کسادتر و بی رونقتر شد.
عکاس: محمد مهیمنی/مهر