فرارو- "علی عبدالله صالح" حکمرانی بر یمن را "رقصیدن بر روی سر مارها" توصیف میکرد. مرگ او توسط حوثیهای یمن که تا چند روز پیش متحدانش بودند نهتنها خطرات این رقص، بلکه تغییرات سیاسی در کشوری را یادآور میشود که جنگ داخلی از سال 2015 آن را به ویرانی کشانده. اما مهمترین نکته این است که مرگ او نشان میدهد حلوفصل جنگ داخلی و جنگهای نیابتی در فقیرترین کشورِ جهان عرب چقدر دشوار است.
مرگ صالح نیز همانند رهبر لیبی "معمر قذافی" که شش سال پیش کشته شد و جنازهاش را در خیابانهای زادگاهش در "سرت" چرخاندند، پیام روشنی به دیکتاتورهای سراسر جهان میفرستد. سرنوشت صالح و قذافی مثال خوبی ازآنچه دیکتاتورها از آن هراس دارند میباشد: نهتنها از دست دادن قدرت، بلکه از دست دادن جانشان.
پس از قذافی و صدام حسین که در سال 2006 اعدام شد، صالح سومین دیکتاتور عرب بود که بعد از تغییر رژیم در منطقه کشته شد. دیگر رهبران بلندپایه عرب از رئیسجمهور تونس "زینالعابدین بن علی" گرفته تا رئیسجمهور مصر "حسنی مبارک" در قیامهای بهار عربی در سال 2011 برکنار شدند؛ اما جان سالم به دربردند. زمانی که رهبران در مواجه با تظاهرات و قیامهای مردمی بازهم حاضر به رهایی قدرت نمیشوند، جنگ داخل و ناآرامیهای سیاسی رخ میدهد. به نظر میرسد سرنوشت حسین و قذافی منتظر یکی دیگر از دیکتاتورهای حاکم در خارج از خاورمیانه نیز باشد: کارشناسان منطقهای میگویند کیم جونگ اون به برنامه هستهای و موشکی خود سرعت بخشید زیرا حسین و قذافی در پی دست کشیدن از این برنامهها سقوط کردند. کیم جونگ اون این سلاحها را تضمینی برای جلوگیری از دچار شدن به سرنوشت تلخ آنها میداند.
صالح هرگز سلاحهای کشتارجمعی نداشت. اما در چهار دههای که قدرت را در دست داشت (از سال 1978)، موقعیت خود و خانوادهاش را تحکیم کرد. چندین بار برای مبارزه با تروریسم با عربستان سعودی، آمریکا و صدام متحد شد. اما با فراگیر شدن بهار عربی در منطقه، مشت محکمش به دور قدرت سست شد. اعتراضها علیه او افزایش یافت، نزدیک بود در یکسوءقصد ترور شود و درنهایت در سال 2012 حاضر شد قدرت را به معاونش "عبدربه منصور هادی" واگذار کند.
اگر حوثیها نبودند، ممکن بود شرایط همانطور بماند و تغییر نکند. در سپتامبر 2014، گروهی از شیعیان مسلح یمن به صنعا رفته و کنترل بخشیهایی از پایتخت را در دست گرفتند. در فوریه 2015 اعلام کردند که مجلس را منحل کرده و کنترل کشور را در دست میگیرند. همسایگان یمن بهسرعت موضعگیری کردند. عربستان سعودی و دیگر متحدان عربش از دولت هادی حمایت کردند. ایران از حوثیها و برادران شیعهاش حمایت کرد. صالح نیز به نفع حوثیها وارد درگیری شد و طرفدارانش در کنار شورشیان مبارزه میکردند. هادی به عربستان سعودی پناه برد. درگیریها منجر به مرگ حداقل هشت هزار نفر و آوارگی سه میلیون نفر دیگر شد. بعلاوه، زیرساختهای کشور تخریب شد و قحطی و وبا در کشور شیوع پیدا کرد.
جنگ داخلی و تغییر اتحادهای سیاسی بیپایان به نظر میرسید. روز شنبه، صالح در تلویزیون حاضر شد تا اعلام کند به دلیل اختلافات سیاسی اتحادش با حوثیها را پایان میدهد و حاضر است با ائتلاف عربستان مذاکره و گفتوگو کند. سعودیها از این بیانیه استقبال کردند. به نظر میرسید نیروهای صالح کنترل صنعا را در دست گرفتهاند، اما در جنگهایی که بعدازآن رخ داد صد نفر کشته و بیش از دویست نفر زخمی شدند. حوثیها که صالح را به ترتیب دادن کودتا متهم میکردند، خانهاش را بمباران کردند و او را کشتند. عکسهایی که بعداً در رسانههای اجتماعی منتشر شد صالح را با زخمی بر روی سرش نشان میداد. رسانه حوثیها گزارش داد که رئیسجمهور پیشین یمن کشتهشده است. دیگر رسانهها مانند "العربیه" نیز خبر مرگش را منتشر کردند.
قتل صالح چشمانداز هرگونه راهحل سیاسی در درگیریهای یمن را تیرهوتار میکند. عربستان و متحدانش از یکسو و حوثیها و متحدانشان از سوی دیگر پافشاری بیشتری بر مواضعشان خواهند کرد. وعده بهار عربی سرآغاز کابوسهای سیاسی در تقریباً تمام کشورهایی بود که خواهان دگرگونی سیاسی بودند. و یکی از بدترین کابوسها همچنان در یمن ادامه دارد.
منبع: آتلانتیک
ترجمه: وبسایت فرارو
بس نیست نوکری استکبار؟؟؟