پسر جوانی که به اتهام تعرض به دخترجوان با همدستی دوستانش تحت تعقیب قضایی است زمانی که درشعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میزمحاکمه ایستاد، ادعای دختر را رد کرد.
به گزارش ایران، رسیدگی به این ماجرا از روزی شروع شد که دخترجوانی همراه پدرش به اداره آگاهی تهران رفت و از سه پسر به اتهام تعرض به دخترشان شکایت کردند. پرستو گفت: من سرکار میرفتم و ساعت نه شب باید خانه میرسیدم.اما آن شب دوستم به دنبالم آمد و با هم به خرید رفتیم.
در بازگشت به خانه حدود ساعت یازده شب بود که از دوستم خداحافظی کردم و در حالی که فاصلهام تا خانه کم بود ناگهان یک خودروی پژو پرشیای سفید جلوی پایم ایستاد و مرا با تهدید چاقو سوارکردند.آنها من را با ماشینشان به باغی در اطراف تهران بردند.
دو جوان در حالی که چاقو دستشان بود تهدیدم کردند و یکباره به طرفم هجوم آوردند و با تهدید به من تعرض کردند.در همان حال آنها به یک پسر دیگر زنگ زدند و از او خواستند به باغ بیاید. باورم نمیشد. اما پسر دیگری هم به آنها اضافه شد و من چارهای نداشتم جز اینکه به خواسته آنها تن بدهم.
دختر جوان که پس از این اتفاق اقدام به خودکشی کرده بود و مدتی را هم در بیمارستان روانی تحت نظر بود ادامه داد: پس از این ماجرای هولناک درحالی که بشدت شوکه و به هم ریخته بودم آنها مرا کنارخیابانی رها کردند و به خانه برگشتم.
اما نمیتوانستم بپذیرم که این اتفاق هولناک برایم افتاده و زندگیام درچند ساعت نابود شده. مرتب با خودم فکر و خیال داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم به زن داداشم همه چیز را بگویم و بعد از آن دست به خودکشی زدم که نجاتم دادند.
پس از طرح شکایت، دخترجوان به پزشکی قانونی معرفی شد اما هیچ مدرکی مبنی بر تجاوز احراز نشد و پزشکان پس از معاینه دختر اعلام کردند رابطهای وجود داشته اما تعرض صورت نگرفته است.
در دادگاه چه گذشت
تحقیقات قضات شعبه چهارم کیفری تهران به ریاست قاضی عبداللهی دراین زمینه ادامه داشت تا اینکه هفته گذشته تنها متهم بازداشت شده برای ادای توضیحات به دادگاه احضار شد.
پسرجوان به قضات گفت: من نه تنها از ماجرای تعرض خبر ندارم بلکه تا قبل از تماس دوستم فرشید حتی نمیدانستم با ماشین من آدم ربایی صورت گرفته است.
یکی از روزهای اردیبهشت دو نفر ازدوستانم به نامهای فرشید و کریم ماشین مرا امانت گرفتند تا کاری انجام دهند.البته کریم پراید داشت و من کمی تعجب کردم که چرا ماشین من را گرفتند.
در هرصورت آنها با ماشینم رفتند اما وقتی چند ساعتی گذشت با آنها تلفنی تماس گرفتم ولی نه فرشید پاسخگو بود و نه کریم جواب تلفنهایم را میداد. تا اینکه بالاخره کریم با من تماس گرفت و نشانی یک باغ را داد و از من خواست با ماشین او که دستم بود به آنجا بروم.
وقتی رسیدم دیدم کریم کنار ماشینم ایستاده و وقتی سراغ فرشید را گرفتم و پشت دیوار را که نگاه کردم متوجه شدم او و دوستش- شاکی پرونده- نشستهاند و با هم گل میگویند و گل میشنوند.
بعد هم همگی از باغ بیرون آمدیم در حالی که ما هیچ کاری با این دختر نداشتیم.پس از اظهارات متهم، قضات دستورتحقیقات بیشتر دراین باره را صادرکردند تا پس از رفع برخی ابهامهای باقیمانده، حکمشان را صادرکنند.
برو ادم بشو با اون دوست پسرات