دکتر بهزاد شاهنده پایه مطالعات شرق آسیا دانشگاه تهران در دنیای اقتصاد نوشت:
سفر ۱۲ روزه رئیسجمهور ایالاتمتحده به آسیا که طولانیترین سفر عالیترین مقام این کشور ظرف ۲۵ سال گذشته به آسیا بهشمار میرود نتایج ملموسی را که بهوسیله کاخ سفید عنوان میشود، نداشته و در هالهای از تعارفات قرار دارد. در این سفر که با تبلیغات گسترده همراه بوده و شخص رئیسجمهور آن را پیروزی بزرگ برای کشورش مورد تاکید قرار داده، هیچگونه تصویر استراتژیکی برای منطقه در بر نداشته است.
در عمل به جز شرکت در مجالس اشرافی مانند صرف شام در «شهر ممنوعه» در پکن (از سال تاسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ هیچگاه دراین مکان که پانصد سال مقر امپراتوران چین بوده، چنین ضیافتی برای رهبران خارجی برگزار نشده است)... تحولی را در سیاستهایی که از آن بهعنوان فصلی نو در روابط آمریکا با کشورهای حوزه شرق آسیا یاد میشود، ایجاد نکرده است.
در حقیقت میشود این سفر را در گفته مشهور «جولیس سزار» جستوجو کرد.«ونی- ویدی- بلن دی وی»( من آمدم- من دیدم- من تحسین شدم( و تحسین کردم). سفر رئیسجمهور آمریکا بیشتر حضور در ضیافت بزرگ بوده تا اینکه قدرت این کشور را به نمایش بگذارد. رئیسجمهور ترامپ بهندرت به تشریح سیاست خارجی آمریکا پرداخت ولی در عوض از دیگر رهبران استمداد کمک کرد، از موفقیتهای آنها تجلیل کرد و نگاه آنان نسبت به جهان را ستود...
او بر روابط فوقالعاده با «شینزو آبه» نخستوزیر ژاپن تاکید کرد، از احساس قوی خود نسبت به «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین که او را «شخصیتی فوقالعاده خاص» خطاب کرد نام برد، از «رودریگو دوتورته» رئیسجمهور جنجالی فیلیپین که قبلا به «باراک اوباما» ناسزا گفته بود (عملا توهین به منزلت عالیترین مقام آمریکایی) در برخورداری از روابط ویژه با وی و تاکید بر موفق بودن وی در پست رهبری کشور تمجید کرد! از حمایت از «ولادیمیر پوتین» بهعنوان رهبری که روابط با کشورش برای آمریکا یک اعتبار بزرگ است، نام برد...
مهمترین حادثهای که اتفاق افتاد پذیرش رهبری چین بهعنوان یک قدرت آسیایی بود، دقیقا همان انتظاری است که «شی» بهدنبال آن بوده؛ پذیرش جهان از منزلت و جایگاه چین. رئیسجمهور و دبیر کل حزب کمونیست چین که پس از پایان نوزدهمین کنگره حزب بهواسطه تایید مجدد رهبریاش فربه شده بود دقیقا از «واشنگتن» همان انتظار را داشت که قدرت وی و کشورش را مورد تاکید قرار دهد. بلاشک در «پکن» این «شی» بود که برنده میدان بود.
رئیسجمهور چین خطاب به همتای آمریکایی خود اعلام کرد: «اقیانوس آرام آن قدر بزرگ است که هم چین و هم آمریکا را پذیرا باشد.»
در این سفر به قول سناتور «جان مککین» این دیگران بودند که سیاستها را دیکته کردند و آمریکا بهجای تعیین راه (اولویتگذاری) بیشتر یک نظارهگر بود.
«دیوید ایگناتیوس» مفسر تراز اول آمریکا که برای روزنامههای بزرگ این کشور قلم میزند در باب این سفر عنوان داشته که «ترامپ دیگران را مورد تحسین و تشویق قرار داد که در مقابل آنها نیز به نوبه خود وی را مورد تجلیل قرار دهند...»
درباره معضل کرهشمالی که ترامپ بر خلاف رئیسجمهورهای پیشین موضع سرسختانه اختیار کرده گشایشی رخ نداده و همان صحبتهای قبل از سفر مورد تاکید قرار گرفته و حتی تعدیل هم شده است. «واشنگتن» عملا پذیرفته است که حق انتخاب تمام گزینهها روی میز بهخصوص نظامی را در مقابل «پیونگیانگ» از دست داده است...
گسترش تجارت که آن نیز قبل از سفر بهعنوان محور اصلی مطرح شده بود، بر خلاف ادعاها در مسیر متعارف خود باقی مانده است.
امضای قرارداد ۲۵۰ میلیارد دلاری آمریکا و چین در حقیقت ادامه مذاکرات و قول و قرارهای موجود بوده و عملیاتی شدن آن تضمین نیست. مساله تفاوت تراز بازرگانی آمریکا و چین که بالغ بر ۳۱۰ میلیارد دلار به نفع چین است و هرماه بدان اضافه میشود، به جای خود باقی است.
رئیسجمهور ترامپ در «پکن» اعلام کرد که این تفاوت تراز تجاری تقصیر چینیها نیست (در راستای منافع ملی چین است) بلکه به گردن دولتهای پیشین در واشنگتن است که اجازه دادهاند چنین مسالهای شکل بگیرد...
مساله مهار چین نیز در این سفر یا نادیده گرفته شد و یا اولویت سابق را در دوران رئیسجمهور «اوباما» و «محور آسیا» از دست داد.
در مقابل تعریف و تمجید از «شی جینپینگ» رئیسجمهور چین بهعنوان قدرتمندترین فرد در چین که این کشور در دههها داشته – مورد تاکید قرار میگیرد – رهبری با قدرت «مائو ز دونگ» بنیانگذار چین سوسیالیست که اولویتهای مشخص و دورنمایی تعیین شده از جایگاه چین در آینده پنجاه ساله دارد...
بر اساس سنجش «بلومبرگ» از قدرتهای آتی جهان با توجه به برنامهریزیهایی که دارند چین در سال ۲۰۵۰با ۱۰۸ تریلیون دلار تولید ناخاص داخلی (براساس معیار قدرت خرید)(پیپیپی) قدرت اول اقتصادی جهان خواهد شد و ایالاتمتحده را با۸۲ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی پشتسر خواهد گذاشت...
در «دانانگ» در ویتنام که اجلاس «اپک» (سازمان همکاریهای منطقه آسیا- پاسفیک) برگزار شد – بر خلاف عرف موجود این نهاد که از زمان پیدایش آن در سال ۱۹۸۹ تاکید بر تشویق و ترغیب بر همکاریها و تجارت آزاد میان اعضای آن بوده- آمریکا بر سیاست ملیگرایانه با تاکید بر منافع منفرد کشورها با الهام از سیاست «آمریکا اول» ترامپ اصرار میورزد و جایگاه متزلزلی را در این گروه بزرگ ایجاد میکند.
اضافه بر آن در ویتنام ما شاهد چرخش سیاستهای ترامپ به چین بودیم که در آن وی از تنبیه سرسختانه کشورها( چین) نسبت به عدم تراز بازرگانی و... سخن میآورد و تحریمهایی از قبیل اعمال «بخش ۲۳۲» قانون تجارت آمریکا در قبال کشورهای خاطی را در نظر میگیرد...
در مقابله مشخص با سیاستهای «واشنگتن» اجلاس یازده کشور باقیمانده در سازمان «مشارکت فراآسیا – پاسفیک» (تیپیپی) در فیلیپین بر چندجانبهگرایی صحه گذارده و بر عهد خود در گسترش تجارت آزاد تاکید کرد. رئیسجمهور ترامپ سه روز پس از ورود به کاخ سفید بهعنوان چهل و پنجمین ریاستجمهور ایالاتمتحده آمریکا از این سازمان بهواسطه تامین نشدن منافع این کشور خارج شد.
ترامپ در عوض اعلام داشت که حاضر است با تکتک کشورها در حوزهای که وی و همکارانش بر خلاف عرف گذشته «حوزه هند- اقیانوسیه» نامیدند( قبل از سفر به این منطقه «حوزه آسیا – اقیانوسیه» اطلاق میشد) وارد همکاریهای دوجانبه شود که با استقبال روبهرو نشد. تلاش واشنگتن در اطلاق نام جدید و وارد کردن هندوستان به جرگه کشورهای آسیا- اقیانوسیه در اصل برای مهار چین است...
در همین راستا اعلام آمادگی «واشنگتن» در میانجیگری در مساله «دریای جنوب چین» نیز با عکسالعمل سرد کشورها روبهرو شد.در «اجلاس انجلز» در فیلیپین که قرار بود ۱۶ کشور در سازمانی موسوم به «اجلاس سران شرق آسیا» شرکت کنند، ترامپ از حضور در آن که قبلا به گواه خود مهمترین گردهمایی برای آمریکا محسوب میشد، شرکت نکرد و «رکس تیلرسون» وزیر خارجه را گسیل داشت.
در حاشیه این اجلاس مقرر شد که گروه معروف به «گواد» (چهار) متشکل از آمریکا، ژاپن، هندوستان و استرالیا به فعالیت خود درجهت سد نفوذ قدرت چین در منطقه بیفزایند. چنین پیشنهادی در سال ۲۰۰۷ از طرف «شین زو آبه» مطرح شده بود که هیچگاه از حد تعارف فراتر نرفته است.
جالب اینجا است که پس از پایان «اجلاس انجلز» سه کشور منهای آمریکا از موضعگیری در مقابل چین بهواسطه پیوندهای موجود با چین خودداری کردند.در پایان سفر ۱۲ روزه «واشنگتن» بر مذاکرات برای فروش تسلیحات به کشورهای کرهجنوبی، ژاپن و ویتنام بهعنوان یکی از دستاوردهای آن تاکید دارد که بدون سفر پرطمطراق هم امکانپذیر بود.
بالاخره اینکه تاکید بر سیاست کسری صفر در تجارت که دولت فعلی در آمریکا بر آن تاکید دارد بهطور حتم از مواهب تجارت جهانی فاصله خواهد گرفت و برخلاف طبیعت تجارت آزاد و زنجیره مراودات اقتصادی در سطح جهان خواهد بود.