ایکنا نوشت:
لبنان کشوری است که تجربه یک دهه جنگ داخلی از ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۹ را در تاریخ سیاسی خود داشته که این جنگ با دخالت قدرتهای خارجی صورت پذیرفته است، لذا لبنان در زمره کشورهایی قرار دارد که اگر به آن نگاهی بیندازیم از پازلهای قومی و مذهبی در کنار یکدیگر نظیر، سنیها، شیعیان، علویها، دروزیها، مسیحیان ارتدوکس، کاتولیک، مارونی و آشوری تشکیل شده است.
این میزان تنوع قومی در کشوری با جمعیت حدود شش میلیون نفر قابل توجه است، اما نکتهای که نظام سیاسی لبنان را تاکنون در مقایسه با کشورهای دارای چنین بافت قومی و مذهبی در میان کشورهای عرب متمایز کرده، نوع نظام سیاسی این کشور است که توانسته تا به امروز جناحهای سیاسی و اقوام و مذاهب گوناگون را گردهم آورد و اجازه گسست سیاسی در داخل لبنان را ندهد.
نظام سیاسی لبنان بر اساس دموکراسی انجمی پایهریزی شده که بر اساس این نوع نظام سیاسی پست ریاست جمهوری متعلق به مسیحیان و نخست وزیر از میان اهل سنت انتخاب میشود. همچنین مجلس این کشور بر عهده شیعیان گذاشته شده است. هرچند دموکراسی انجمنی به طور کامل قوام دهنده اتحاد و انسجام ملی لبنان نبود اما در شرایط کنونی بهترین نوع دموکراسی بوده که توانسته چنین پازل قومی و فرهنگی را در کنار یکدیگر نگاه دارد.
لبنان همواره به محل رقابت دولتهای منطقه تبدیل شده است؛ کشورهایی همچون عربستان، آمریکا و در کنار آنها رژیم صهیونیستی برای کاهش نفوذ ایران و شیعیان در این کشور به دنبال ایجاد تفرقه و نزاع داخلی هستند تا نظام سیاسی لبنان ر ا ناکارآمد نشان دهد.
از اتفاقاتی که اخیراً جنجال فراوانی در عرصه تحولات جاری منطقه در بر داشت، استعفای سعد حریری بود که در ریاض به صورت تلفنی و کاملاً بر خلاف عرف دیپلماتیک رخ داد. حریری که در ایجاد بحران و تنش سیاسی در لبنان شهرتی خاص دارد، در ریاض اتهاماتی را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد که ایران و حزبالله را متهم به دست داشتن در ناامن کردن منطقه و همچنین لبنان کرده است. سخنان او هیچگونه جای شک و شبههای در نقش داشتن ریاض و شرکای منطقهای و فرامنطقهای در این استعفا باقی نگذاشته است.
استعفای حریری میتواند لبنان را وارد فاز جدیدی از اختلافات داخلی کند به ویژه اینکه عربستان، حزبالله را تهدید به جنگ کرده و یا حتی از «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهوری مصر خواسته تا به لبنان حمله نظامی کند اما سیسی با رد این درخواست گفت: «مصر تجارب تلخ و دردناکی از جنگهای متعدد به دست آورده و به همین دلیل من با هرگونه جنگ با ایران و حزب الله لبنان مخالف هستم».
در شرایط به وجود آمده، لبنان باید بیش از پیش انسجام و حدت ملی خود را حفظ کند تا بتواند بحران داخلی به وجود آمده را از سر بگذراند. سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان به مناسبت روز اربعین حسینی(ع) در سخنانی درباره اهمیت انسجام داخلی لبنان در خنثی کردن دسیسه دشمنان اظهار کرد: «طی یک سال اخیر لبنان شاهد حالت ثبات سیاسی بود و شرایط خوبی داشتیم اما لبنان اخیراً وارد یک بحران سیاسی شدکه این کشور را در برابر یک مرحله جدید و مهم قرار داده و خطرات این مرحله وابسته به رفتار لبنانیها بوده و تهدیدات و سخنانی را از اینجا و آنجا میشنویم».
وی درباره دخالتهای عربستان در لبنان افزود: «کاملاً آشکار است که عربستان علیه لبنان و حزبالله اعلام جنگ کرده و باید ارزش چیزی که در لبنان داریم را درک کنیم و عربستان شما را به نابودی و ویرانی فرا خوانده و از شما می خواهد که با دستان خود خانههایتان را ویران کنید».
سخنان دبیرکل حربالله لبنان گواه بر این است، این کشور در وضعیتی که امروز بر منطقه حاکم است توانسته بحرانهای سیاسی را با حفظ وحدت داخلی و همکاری جناحهای سیاسی دفع کند. در واقع شرایط منطقه به گونهای رقم خورده که عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی بیش از پیش منزوی شدهاند. شکست این کشورها در عراق، سوریه و یمن منجر به سرخوردگی آنها در عدم رسیدن به اهدافشان را در بر داشته؛ بنابراین سناریویی توسط تلآویو، ریاض علیه حزب الله و ایران طراحی شده که از حمایتهای آمریکا بهرهمند است.
حجتالاسلام حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران نیز در جلسه اخیر هیات دولت درباره دخالتهای عربستان در امور داخلی کشورهای منطقه بیان کرد: «با مردم سوریه و عراق چرا دشمنی میکنید و چرا داعش را تقویت کرده و به جان مردم منطقه انداختید؟ چرا در امور و حکومت لبنان دخالت میکنید؟ درتاریخ موردی را سراغ نداریم که کشوری برای دخالت در امور کشور دیگر، مسئول آن کشور را آنچنان که به نظر میرسد، در کشورش مجبور به استعفا کند. این در تاریخ منطقه بیسابقه است. با این راهی که در پیش گرفتهاید به کجا میخواهید برسید؟ اگر در عربستان با مشکلات داخلی مواجه هستید، به دنبال برطرف کردن آن مشکل باشید چرا بهخاطر مشکل داخلی خود، قصد دارید دیگران را با مشکل مواجه کنید و علیه همه ملتهای منطقه حرف بزنید؟».
اکنون که منطقه بحران جدیدی بهنام همهپرسی اقلیم کردستان را پشت سر گذاشته، چرا باید این کشورها بلافاصله بحران دیگری، آن هم در لبنان خلق کنند؟
در این باره «صباح زنگنه» کارشناس مسائل سیاسی گفت: «با امنتر شدن لبنان و همچنین امن شدن تدریجی سوریه، عربستان سعودی در حال نگارش یک نمایشنامه چند فصلی است که قصد دارد لبنان و منطقه را دوباره ناامن سازد».
وی ادامه داد: «یک حلقه منتسب به سعودیها و رژیمصهیونیستی از سعد حریری خواستهاند که استعفا دهد و همزمان سخنانی را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کند تا بدین وسیله فضای لبنان را مجدداً دچار تنش کنند و زمینه هرگونه اقدام منفی علیه مردم لبنان و ایران برای صهیونیستها فراهم شود که این هدف با مخدوش شدن فضای سیاسی لبنان فراهم خواهد شد. به طور قطع اگر لبنان وارد جنگ داخلی دیگر شود که سالها لبنان را درگیر خود ساخته بود، مسئولیت پیامدهای منفی این اقدام به عهده عربستان سعودی خواهد بود».
همچنین «نصرتالله تاجیک» سفیرسابق ایران در یادداشتی تحت عنوان "جنگ نیابتی عربستان در لبنان" نوشته است: «کمترین تبعات استعفای حریری، کلید زدن یک جنگ نیابتی و سیاسی داخلی در لبنان است اما در صورت همکاری گروههای سیاسی و نیروهای تأثیرگذار، زمینه ازدیاد تنشها در لبنان زیاد نخواهد بود».
وی در این یادداشت معتقد است «که مردم لبنان، سوریه را جلوی چشم خود دارند و این بحران را نیز از سر رد خواهند کرد. اما مطامع رژیم صهیونیستی را هم باید در نظر گرفت، ممکن است آتش فتنه جدیدیرادرلبنان شعلهور کند.خوشحالی نخستوزیر این رژیم بیانگر علاقه وی در به هم ریختن صحنه لبنان است. بنابراین شرایط فعلی منطقه و حاکمیت ثبات و آرامش خصوصاً در سوریه و عراق، دلنگرانیها را در زمان کنونی افزایش داده است».
در سختترین شرایط، نظام دموکراسی انجمنی در مواقع حساس توانسته حل کننده بحرانهای سیاسی لبنان باشد و بنابراین عربستان سعودی نمیتواند لبنان متحد و منسجم را مشاهده کند، چون در این صورت حزبالله و لبنان همیشه در کنار ایران قرار خواهند داشت. بنابراین این کشور تصمیم دارد تا با زنده کردن دوباره تنشهای داخلی به عمر نظام سیاسی لبنان خاتمه دهد و این کشور را مجبور سازد که سیستم سیاسی مطابق با منافع عربستان و منهای حضور حزبالله را شکل دهد. اما باید خاطرنشان کرد که عربستان در هر کشوری که سرنگونی رژیم آن کشور را در دستور کار خود قرار داده، نه تنها به اهداف خود نرسیده بلکه به بلای سیاسی برای عربستان مبدل شد. چون ریاض دست به قماری زده که قبلاً در سوریه، عراق، یمن بازنده آن بوده و امروز دوباره همان قمار سیاسی را در لبنان آغاز کرده است.
محمد جواد ظریف در آخرین اظهارات خود درواکنش به سخنان و اقدامات اخیر ولیعهد جدید عربستان گفته است: «یک فرد با تجربهتر ممکن بود متوجه شود که شرطبندی بالاتر روی انتخابهای غلط با دامن زدن به بحرانهای بیشتر عاقلانه نیست و تنها میتواند به پشیمانی بیانجامد: صدام و طالبان و زرقاوی و داعش و اکنون یمن و قطر و لبنان».
در شرایط فعلی منطقه، انجام این قبیل اقدامات از سوی رهبران سعودی و رژیم صهیونیستی کاملا طبیعی به نظر میرسد زیرا هر دو آنها از جانب حزبالله لبنان ضربه خوردهاند که جنگ ۳۳ روزه کاملاً تصدیق کننده این موضوع است. بنابراین برای آنکه بتوانند یکی از بازوان تهدیدکننده امنیت اسرائیل و نفوذ منطقهای عربستان را قطع کنند نیاز دارند تا لبنان را وارد جنگ داخلی دیگری کنند که در آن حزبالله تضعیف و سرگرم نزاع داخلی شود.
در پایان باید اشاره کرد که عربستان سعودی بعد از بمباران فرودگاه ریاض از جانب انصارالله یمن، جمهوری اسلامی را متهم به دست داشتن در تشدید بحران یمن و بمباران اخیر کرده است و در این بین بعضی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و کشورهای غربی با عربستان همصدا شدهاند. اما در حقیقت، ریاض با متهم کردن و تهدید ایران به جنگ سه هدف مهم را دنبال میکند. اول اینکه میخواهد نوعی جنگ روانی جدیدی علیه ایران در منطقه به راه اندازد؛ دوم عربستان به دلیل مشکلات داخلی که در داخل نظام سلطنتی این کشور به وجود آمده به دنبال انحراف افکار عمومی از اتفاقات اخیر و بگیر و ببندهای شاهزادگان سعودی است و هدف بعدی ریاض در بازی جدید تا حدودی توجیه مداخله نظامی خود در یمن و همچنین جلب حمایت مردمی در ادامه این تهاجمات است اما این سیاستها هیچوقت پاسخگوی نیازهای امنیتی ریاض نبوده بلکه با این رفتارها، عربستان معمای امنیتی خاورمیانه را نسبت به گذشته پیچیدهتر خواهد کرد.