حیوانآزاری، اعدام، خشونت؛ با شنیدن هر کدام از این کلمات تصویری در ذهن ما آدمبزرگها شکل خواهد گرفت، اما کودکان چه تصوری از آنها دارند؟
به گزارش ابتکار، چند روز پیش بود که تصویری از یک کتاب کودک در فضای مجازی دست به دست شد و همه با تعجب و بهت، درباره این حجم از خشونت در یک کتاب داستان کودک صحبت میکردند.
این اولین بار نیست که شاهد چنین تصاویری در کتابهای کودکان هستیم، اما واقعا چه لزومی برای نقاشی کردن و نشان دادن این همه خشونت به یک کودک وجود دارد؟ چنین تصاویری چقدر بر ناخودآگاه بچهها تاثیر میگذارد؟ آیا نظارتی بر ترسیم این تصویرها، چه از جانب ناشر و چه از جانب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد که باز هم شاهد تکرار آن هستیم؟
کودک درکی از خشونت ندارد این اولین باری نیست که در کتابهای کودکان تصاویر خشونتآمیز میبینیم. تجسم کودکان نسبت به رفتارهای خشونت آمیز دنیای بزرگسالان چگونه است؟ این تصاویر، آن هم در کتابهای داستان چقدر بر رفتار و تفکر آنها اثرگذار است؟
آذردخت داوری، روانشناسی که در حوزه کودک فعالیتهای بسیار داشته است، در اینباره میگوید: وقتی ما معتقدیم که رفتارهای والدین و افراد مختلفی که در ارتباط با کودک هستند روی آنها تاثیرگذار است، چطور میتوانیم بگوییم که تصویر و همه عوامل به عنوان محرک روی کودکان تاثیر نمیگذارند؟ کودک درکی از اعدام ندارد، ما چطور این خشونت را برایش توضیح خواهیم داد؟ مگر او به سنی رسیده که بفهمد اعدام و مسائل قضائی چیست؟ چون کودک از لحاظ رشد شناختی به این مرحله نرسیده است، ما نمیتوانیم چنین تصاویری را به او نشان دهیم.
چنین تصاویری اثرات خیلی بدی روی کودک میگذارد، او درکی از ماجرا ندارد. تمام کسانی که مرتبط با کتاب کودک هستند باید به این مسائل توجه کنند. تمام این موارد روی روان کودک و شخصیت بزرگسالی او موثر است.
این روانشناس با اشاره به اینکه طبق آمارها خشونت در ایرانیها کمی بیشتر از نقاط دیگر است، افزود: چنین رفتارهایی باعث تثبیت این وضعیت خواهد شد. زمانی که این عکس را دیدم باور نمی کردم که عکس واقعی است! چطور است که نویسندهای که اهل فرهنگ و مطالعه است، چنین تصویری را برای یک کودک تصویر کند، آن هم کودکی که درکی از چنین ماجرایی ندارد. طبیعی است که او دچار تعارض شود. والدین چگونه میتوانند چنین تصویری را برای کودک توجیه کنند؟ این تصویر قطعا به عنوان عامل محرک اثرگذار خواهد بود و در پس زمینه ذهنشان باقی میماند.
توجیه ما کافی نیست
داوری با مطرح کردن این پرسش که «ضرورت این مسئله چیست؟» ادامه میدهد: چنین تصویری چه چیزی را به کودک نشان خواهد داد؟ قصد این طرح، آموزش چه نکتهای به کودک است؟ کودکی که این کتاب را میبیند جزو گروه سنی الف یا ب است، کودک هنوز از نظر رشد روانشناختی در وضعیتی نیست که تصور انتزاعی داشته باشد، بنابراین خانواده برای کودکی که درکی از ماجرا ندارد چه توضیحی خواهد داشت؟ اگر خانواده ناآگاه هم باشد اوضاع بدتر خواهد شد. این تصاویر در بخش ناهوشیار ذهن کودک اثرگذار خواهد بود، کودک برداشت خودش را از محرکها میکند و توجیه ما کفایت نمیکند.
ایدهپرداز همان طراح است
حتی اگر کودک توانایی خواندن هم نداشته باشد، اولین موضوعی که بعد از ورق زدن یک کتاب میبیند، تصاویر است. بنابراین تصویرگر کتاب کودک، یکی از مهمترین افرادی است که در حوزه کتاب با بچهها سروکار دارد. اما چه کسی به یک تصویرگر برای طراحی تصاویر یک کتاب ایده میدهد؟
علی محمدی، تصویرگر، دراین خصوص میگوید: معمولا ایده اولیه در ذهن تصویرگر شکل میگیرد و بعد از اتودهای اولیه طرح به مرحله اجرا میرسد اما ممکن است انتشارات و سازمان خودشان هم به طراح ایده بدهند اما درصد زیادی اینگونه نیستند. اما به صورت حرفهای خود تصویرگر ایدهای را که از متن میگیرد به تصویر میکشد.
تصویرگر از متن الهام میگیرد
این تصویرگر درباره روند نظارت بر طرح از ابتدای طراحی تا انتها میگوید: هر انتشارات یک مدیر هنری دارد که با تصویرگرها، گرافیستها و کسانی که امور هنری را انجام میدهند، در ارتباط است. تصویر بعد از اجرا شدن توسط طراح، به وسیله مدیر هنری بازدید میشود، بعد از تایید او، مدیر نشر باید تصویر را ببیند و بعد از مطابقت تصویر با متن، کتاب را به قسمت چاپ میفرستد و بعد از این مرحله وزارت ارشاد مسئولیت خواهد داشت.
البته من خیلی در پروسه ارشاد اطلاع ندارم اما متنها و تصاویری که امروز با گسترش فضای مجازی و رسانههای غیر مطبوعاتی میبینیم، باعث حیرت بزرگسالان میشود که چگونه این متن و تصویر برای این گروه سنی نوشته شده است. فقط بحث تصویری نیست، اولین دغدغه تصویرگر روایتگری متن است.
این متن را نویسندهای نوشته که شاید حساسیت و دقت لازم را نداشته است. شاید در این متن توهین یا خشونت وجود داشته باشد یا شئوناتی رعایت نشده باشد و تصویرگر موظف است آن را به تصویر بکشد. پس اول باید متن اصلاح شود.
روانشناسی تصویرسازی کودک نداریم!
در این پروسه جایگاه روانشناس کودک و نظارت او بر تصویرگری کجاست؟ محمدی میگوید: متاسفانه در ایران، این اتفاق نمیافتد. حتی در ناشران آموزشی و کمک آموزشی هم که وظیفه تعلیم و تربیت را به عهده دارند، واحدی به نام «بازبینی مشاوره تصویری» وجود ندارد، چون اصلا چنین تخصصی در ایران وجود ندارد. کسی که به عنوان مشاور کار تصویری را میبیند حتما باید از هنرهای بصری هم سررشته داشته باشد، مثلا هر تصویر المان مسائل مختلف است که مشاور باید بر این موارد مسلط باشد. در چنین شرایطی میشد کسی بگوید در مورد این تصویر، چنین المانی برای کودک مناسبتر است تا المان دیگر. متاسفانه چنین تخصصی در ایران وجود ندارد و معمولا خیلی از تصویرگرها باید این فضا را تحمل کنند. چون سفارشها آنقدر زیاد نیست که بتوانند به صورت تخصصی در یک فضای به خصوص کار کنند.
ما عملا روانشناسی تصویرسازی کودک نداریم، چون آنقدر تخصصی کار نمیکنیم. بهتر این است که تصویرگرهایی که آموزش داده میشوند، به سطحی برسند که خودشان بتوانند از لحاظ روانشناسی هم روی تصاویر کار کنند. هزینهای که ناشر پرداخت میکند آنقدر نیست که مجموعه یا تصویرگر آنقدر هزینه کند که از یک روانشناس دعوت کند و نظر او را جویا شود و ایرادها را برطرف کند. این ضعف به دلیل برنامهریزیها در سطح کلان است.
کودکان آیندهسازان این کشور هستند. پس باید توجه بیشتری به تمام حوزههایی که به آنها مربوط است، داشت.