حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز نوشت: آنجا که دشمنیها و دشمندوستیها و کجکاریها و کمکاریها و تنبلیها و شبهات و شایعات و سادهلوحیها و خیانتها و خطاها، دست در دست هم انقلاب اسلامی و مهمترین ثمره آن یعنی جمهوری اسلامی را تهدید میکند، ناگاه میبینیم خون مطهر یک دهه هفتادی و سر نترس و نگاه نافذش چنان موج عظیمی در کشور درست میکند که تو گویی غالب است بر آن همه خباثت و دنائت!
بخشی از یادداشت حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز:
زبان مادری، هر چه کمتر، بهتر! و انگلیسی، هر چه بیشتر، بهتر! و «فارسی» با آن پیشینه شیرین و دور و دراز، نماد بیکلاسی! و «انگلیسی» نشانه فخر! و علامت سواد! و اسباب بزرگی! و من این را، بدترین مظهر «غربزدگی» میدانم! و معتقدم همان اندازه که «هر توافقی ولو توافق بد، از عدم توافق، بهتر است» دردآور است و همان اندازه که ریختن سیمان، روی مظهر خودکفایی مملکت، دردآور است، این هم درد کمی نیست که وزیر خارجه خودمان در نشستی در همین کشور خودمان، بهجای زبان خودمان، سخن با زبان غربیها بگوید و تکلم با زبان غریبهها کند و نه فقط این، در جایی هم کنایه بزند و گلایه کند از سفرا و رایزنهای کشورمان در خارج- یعنی بندگان خدایی که عمدتا هم خودش استخدام کرده!-
هر چه ما با همین زبان فارسی و از سر دلسوزی، متذکرتان شدیم، نفهمیدید که نفهمیدید که نفهمیدید! اگر، هم شما این روزها مرتب بیان میدارید که «مذاکره با آمریکاییها، اتلاف وقت است» و «آمریکاییها ثابت کردند مظهر بدعهدی در مذاکره هستند» و اگر با وجود آنکه دیروز اروپا را «بیاراده و آقااجازه» میخواندید، امروز در پی باور «جنباندن سلسله دوستی دشمن اروپایی» هستید، لاجرم شما را دعوت میکنیم به یادگیری بیشتر متون همین فارسی خودمان، بلکه متأثر از کارهای دوست جدیدتان که هیچ دشمن نتواند، دوباره کاسه چه کنم چه کنم دست نگیرید!
لذا گیر بیخود به همکاران خود ندهید! مشکل، بلکه رسوخ غربزدگی در شماری از حضرات است که با وجود ایرانی بودن، زبان فارسی را نمیفهمند و تذکرات فارسی را نمیفهمند و متأسفانه این را هم نمیفهمند که چه عوارض شومی در پی دارد وقتی وزیر مملکت، در خاک مملکت، پرچم زبان دشمنان بدعهد خود را بلند میکند و سخنرانی به زبان اغیار میکند! دشمن، متعصب و غیور و حساس، هم نسبت به تولید ملی خود و هم نسبت به زبان مادری خود؛ اینجا اما دولتمرد ما، در حوزه اقتصاد و با وجود این همه بیکاری کارگر ایرانی و رکود و تعطیلی کارخانه و کارگاه داخل، رکورد واردات را میزند و در حوزه فرهنگ هم و با وجود این همه هجمه رنگارنگ به زبان فارسی، در خاک خودمان، سخن با زبان بیگانه میکند! کأنه عرق کارگر اروپایی، رایحه ادکلنهای راسته شانزهلیزه دارد و این فقط عرق کارگر هموطن است که بوی بد دارد! کأنه انگلیسی نه چندان ریشهدار در تاریخ، صاحب مفاخر است و فارسی با این همه ریشه و پیشینه، هیچی به هیچی!
آقای ظریف! این درست که شما «وزیر امور خارجه» هستید اما وزیر امور خارجه ایرانی هستید که زبان ملی آن «فارسی» است، لذا بر شما فرض است که «سفیر زبان فارسی» باشید. آیا نمیبینید وزرای خارجه کشورهای ریشهدار را که چه اصراری دارند حتیالمقدور و تا آنجا که ممکن است، سخن با همان زبان خود بگویند و بهگونهای مشی کنند که دست آخر، از حوزه اقتصاد گرفته تا فرهنگ، مقوم عناصر تشکیلدهنده هویت و اقتدار ملی کشورشان باشد؟! آیا «انگلیسی» فقط برای شما «زبان بینالمللی» است و برای وزرای خارجه کشورهای دیگر نیست؟! پس ایراد اصل کاری، از عدم التفات به همین زبان فارسی خودمان است!
دیپلماسی به درج «J.Z» بر گوشه آستین لباس آدمی نیست! به این است که بفهمی حرف حساب سعدی فارسیزبان را! و الا سخن به زبان انگلیسی، جبران عوارض «جنباندن سلسله دوستی دشمن» نمیشود! و من به این متن، به چشم یک سند مستند نگاه نمیکنم تا بیش از پیش مشخص شود که از همه ملیتر و از همه ملیگراتر، جناح انقلابی است! همان جناحی که در حوزه اقتصاد، دعوت به مصرف کالای تولید داخل میکند و در حوزه فرهنگ و رسانه، چنین یادداشتی مینویسد! آقای ظریف! تلخی این نوشته صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه «صبح بدون تحریم» برتری دهید! نه! زنجیرهایهایی که تیتر «پایان تحریمها» را رفتند، خیر شما را نمیخواهند! آنها فقط دوست دارند شما همیشه انگلیسی صحبت کنید تا توهم بزنند چه وزیر خارجه باکلاسی دارند! «کلاس» اما در «مکتب سعدی» است! آنجا که به زبان فارسی و در نهایت ایجاز و اعجاز نوشت: «دشمن، چو از همه حیلتی فروماند، سلسله دوستی بجنباند»!