کد خبر: ۳۳۲۷۲۶

ربودن مرد میلیاردر از سوی برادر زاده‌اش

تاریخ انتشار: ۰۱:۱۲ - ۲۴ مهر ۱۳۹۶
 پسر جوان که از عموی ثروتمندش ٨٠‌ میلیون پول طلب داشت، با دوستانش نقشه آدم‌ربایی میلیاردی را اجرا کردند. پدر طراح این آدم‌ربایی میلیاردی زمانی که متوجه ربوده‌شدن برادرش شد با مراجعه به بانک حساب‌های بانکی وی را مسدود کرد و پسرش را در این آدم‌ربایی ناکام گذاشت.
 
به گزارش شهروند، صبح روز ٤ شهریور امسال کارگر یکی از حجره‌داران میوه و تره‌بار تهران برای رفتن به محل کارش به خانه صاحبکارش در خیابان پاسداران رفت، تا مثل هر روز با هم به میدان تره‌بار بروند؛ اما این مرد هر چه زنگ خانه را به صدا درآورد، کسی پاسخگو نبود و حتی وقتی به موبایل صاحبکارش زنگ زد نیز کسی جواب تلفن وی را نداد. کارگر جوان که نگران سرنوشت مرد میانسال بود، به سراغ سرایدار ساختمان ٥ طبقه رفت و با توجه به مرموز‌بودن غیبت مرد حجره‌دار هر دو به تماشای فیلم‌های دوربین‌های مداربسته ساختمان پرداختند.
 
فیلم‌ها از ساعت بامداد ٤ شهریور مورد بررسی قرار گرفت تا این‌که کارگر جوان و مرد سرایدار با فیلمی عجیب که در ساعت ٥ صبح از سوی دوربین‌های مداربسته ضبط شده بود، روبه‌رو شدند. دو جوان که با ماسک چهره‌شان را پنهان کرده بودند، زمانی که مرد حجره‌دار قصد سوارشدن بر خودروی گرانقیمتش را در پارکینگ ساختمان داشت، به سمت وی حمله کرده و پس از این‌که او را به داخل صندلی عقب خودروی لوکس می‌کشاندند، سوار بر خودروی بنز به‌سرعت از ساختمان خارج شدند. همین کافی بود تا ماجرای ربوده‌شدن مرد ثروتمند به کلانتری ١٦٤ قائم مخابره شود. در ادامه تیمی از ماموران در محل حاضر شده و پس از بازبینی فیلم لحظه ربوده‌شدن مرد حجره‌دار، تحقیقات پلیسی به دستور بازپرس آرش سیفی از شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران اداره ١١پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. کارآگاهان در گام نخست بارها به بررسی فیلم‌های دوربین مداربسته پرداختند و پس از به دست‌آوردن سرنخ‌های ابتدایی، تحقیقات خود را روی خانواده و آشنایان مرد ثروتمند متمرکز کردند. تجسس‌های پلیسی ادامه داشت تا این‌که ماموران پی بردند برادرزاده مرد حجره‌دار چندی قبل در کنار عمویش مشغول به کار بوده اما به خاطر طلبی که از عموی خود داشته از حجره میوه و تره‌بار بیرون آمده است.
 
ماموران در این مرحله پسر جوان را که میثم نام دارد هدف بازجویی قرار دادند که در ادعای نخستین خود گفت: «مدتی در حجره عمویم مشغول به کار بودم اما با هم اختلاف مالی پیدا کردیم. من از آن‌جا بیرون آمدم و در ماجرای آدم‌ربایی نقشی ندارم.»
 
ردیابی‌های پلیسی ادامه داشت و میثم به ‌عنوان مظنون اصلی پرونده بار دیگر هدف تحقیق قرار گرفت و وی در ادعای جدید خود عنوان کرد که چندی قبل درباره زندگی اعیانی و وضع مالی عمویم با دوستانم حرف زدم و احتمال می‌دهم این آدم‌ربایی از سوی آنها صورت گرفته باشد؛ این ادعا در حالی بود که میثم در حرف‌هایش به تناقض‌گویی پرداخت و درنهایت به ماجرای ربودن عمویش از سوی دوستانش اعتراف کرد.
 
هنوز لحظاتی از اعترافات میثم نگذشته بود که مرد میانسال که در چنگ آدم‌ربایان بود، ساعت ٢ ظهر همان روز ربوده‌شدنش از سوی آدم‌رباها در میدان فاطمی رها شد و با حضور در اداره پلیس از دست دو جوان غریبه اعلام شکایت کرد.
 
در این مرحله میثم که راهی جز اعتراف نداشت به ماموران گفت: «چندی قبل در حجره میوه و تره‌بار عمویم مشغول به کار شدم و توانستم با توجه به حمایتی که از سوی عمویم می‌شدم، آناناس و موز بفروشم؛ اما هیچ پولی نصیب من نشد و ٨٠‌میلیون تومان از عموی میانسالم طلبکار شدم و به خاطر اختلافی که با وی پیدا کرده بودم از حجره بیرون آمدم و پس از آن درباره زندگی اعیانی و وضع مالی عمویم با دوستانم صحبت کردم و تصمیم گرفتم با ربودن وی پولم را زنده کنم.»
 
وی افزود: «با دو نفر از دوستانم به نام‌های علی و امیر و دختر جوانی به نام لیلا نقشه آدم‌ربایی را طراحی کردم و به دوستانم وعده دادم که پس از این ماجرا با توجه به پولی که به جیب می‌زنیم هر یک از آنها می‌توانند خودروی گرانقیمتی برای خود بخرند که همگی با وسوسه پولی که قرار بود به دست بیاوریم پذیرفتند تا صبح ٤ شهریور ماه نقشه‌مان را به اجرا برسانیم.» بدین‌ترتیب ماموران با توجه به اعترافات میثم در عملیات‌های همزمان موفق به دستگیری دو پسر جوان و لیلا شدند.
 
متهمان ابتدا خود را در ماجرای آدم‌ربایی بی‌گناه می‌دانستند، اما وقتی در برابر اعترافات میثم و مرد میانسال قرار گرفتند به‌ناچار لب به سخن باز کردند.
 
علی در اعترافاتش به بازپرس گفت: «چندی قبل میثم درباره وضع مالی عمویش و طلبش با ما حرف زد و پیشنهاد داد اگر بتوانیم نقشه آدم‌ربایی‌ را اجرا کنیم، می‌توانیم پول خوبی به جیب بزنیم، به همین دلیل دست به این کار زدیم.»
 
وی ادامه داد: «اطلاع داشتیم که مرد حجره‌دار با توجه به کارش صبح‌های خیلی زود از خانه خارج می‌شود. روز ٤ شهریور ابتدا در کمین سرایدار ساختمان نشستیم و در یک لحظه با استفاده از غفلت مرد سرایدار وارد پارکینگ ساختمان شدیم و با چماق و تفنگ بادی منتظر ماندیم تا عموی میثم وارد پارکینگ شد. پس از این‌که درِ خودرو لوکسش را باز کرد به سمت او حمله کردیم. ابتدا دست و دهان مرد میانسال را روی صندلی عقب خودرویش بستیم و سپس سرنگ بیهوشی را که از قبل تهیه کرده بودیم به او تزریق کردیم اما تاثیری روی او نداشت و با سرعت از پارکینگ ساختمان خارج شدیم.»
 
سعید نیز در ادامه حرف‌های همدستش گفت: «پس از ربودن مرد حجره‌دار دو کارت عابربانک او را گرفتیم و پس از این‌که با تهدیدهایمان رمز کارت‌هایش را اعلام کرد، ابتدا برای بررسی مانده حساب کارت‌ها به بانک رفتیم و متوجه شدیم داخل یکی از کارت‌ها ٩٠٠‌میلیون تومان و کارت دوم ٧٠٠‌میلیون تومان پول است و در ادامه، نقشه وارد مرحله بعدی شد.»
 
پسر جوان ادامه داد: «کارت‌ها را در اختیار لیلا قرار دادیم و دختر جوان ماموریت داشت با کارت‌ها به مغازه طلافروشی برود و طلا بخرد اما وقتی لیلا به مغازه طلافروشی رفت، متوجه شدیم که جلوی حساب بسته شده و اجازه برداشت یا خرید نداریم، به همین دلیل مرد حجره‌دار را در میدان فاطمی از خودرو پیاده کردیم.»
 
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات پلیسی پی بردند که پدر میثم در همان لحظات ابتدایی که متوجه ربوده‌شدن برادرش شده با مراجعه به بانک ماجرا را به مسئولان بانک اعلام کرده و جلوی حساب‌ها رابسته است.
 
تجسس‌های پلیسی در ادامه نشان از آن داشت که میثم و دوستانش اعتیاد به مواد مخدر شیشه داشته‌اند و نقشه این آدم‌ربایی در یک بزم شبانه و زمانی که سه پسر جوان مواد مصرف کرده بودند، طراحی شده است.
 
لیلا در ادامه با توجه به اعترافاتی که سه پسر جوان داشتند، ادعا کرد که چندی قبل در خیابان با میثم آشنا شدم و پس از مدتی میثم پیشنهاد ازدواج داد و این درحالی بود که مدت زمان کوتاهی از دوستی ما می‌گذشت. از او خواستم به من مهلت دهد تا به پیشنهادش فکر کنم.
دختر جوان گفت: «من به میثم اعتماد داشتم و از ماجرای آدم‌ربایی بی‌اطلاع بودم تا این‌که از من خواستند با کارتی که در اختیارم می‌گذارند از مغازه طلافروشی خرید کنم که حساب کارت بسته شده بود و نتوانستم خواسته میثم و دوستانش را انجام دهم تا این‌که دستگیر شدم.»
بنا به این گزارش، تحقیقات تکمیلی از متهمان به دستور بازپرس پرونده در اداره ١١ پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
پرطرفدارترین عناوین