فاطمه رجبی همسر الهام سخنگوی دولت در تازه ترین وب نوشت خود باری دیگر به تمجید از دولت نهم پرداخته و استعفای لاریجانی را خدمت به اسلام وانقلاب خوانده است:
از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي، در مديريت كشور 2 نكته مهم وجود داشته است: عدم پيگيري مدير متخلف و عدم تغيير مدير ناكارآمد. اين دو نكته، امروزه به عنوان "ثبات كابينه" مدح ميشوند و خيانت به كشور و ملت را در صورت ادامه حضور چنين مديراني، "افتخار" تعريف ميكنند.
1ـ در كشورهاي بسياري از جهان هر از چندگاه، خبر دستگيري، محاكمه يا عزل و پيگيري يك مدير متخلف منتشر ميشود. از "چين" گرفته كه مديران رشوهگير و اختلاسكننده را "اعدام" ميكرد، تا كشورهاي غربي، كه پس از انتشار تخلفات مسؤولان، با عزل يا پيگيري مسايل با آنها برخورد مينمود. مفاسد اقتصادي، اخلاقي وسياسي، در هر نظام هدفمند، مسؤولان را بيش از تودههاي مردم، مورد مؤاخذه قرار ميدهد. اين يك امر اساسي است و نميتوان با توجيه و بهانه از آن چشم پوشيد.
نظام اسلامي ايران، يقيناً بايد بيش از رژيمهاي سكولار به اين مسأله بپردازد. اما؟! دستگيري و محاكمه كرباسچي كه فرجامي بينتيجه داشت، و دهها مورد خبر آشكار و پنهان مفاسد اقتصادي و اخلاقي و حتي سياسي مديران در طول ساليان گذشته، مسايلي است كه هرگز قابل توجيه نيست. جالب است در نظامي كه بر الگوي مديريت علوي عليهالسلام، بنيان نهاده شده، و هنوز خشم حضرت خميني رحمة الله عليه را از استفاده و سوءاستفاده زمامداران به خاطر دارد، محاكمه كرباسچي به عنوان آسيب براي نظام و آبروريزي نظام مطرح شد؟! اين "بدعت هدفمند" همواره دامان نظام را گرفته و سبب پيدايي "غده سرطاني مافياي قدرت و ثروت" گرديده است. آيا عزل دستگيري و محاكمه و محكوميت غارتگر و جاسوس و عامل مفاسد اخلاقي در حاكميت اسلامي سبب ثبات و قوام نظام ميشود، و آبروي اسلام و زمامداري اسلامي را تضمين ميكند، يا عكس آن را نتيجه دارد؟
2ـ ناكارآمدي و ناشايستگي مديران و مسؤولان در دولتهاي جمهوري اسلامي در طول 27 سال با چشمپوشي، ملاطفت، محبت و تداوم كار روبهرو بوده است. علاوه بر اينكه "مديريت خويشاوندي" اجازه برخورد و انجام وظيفه به هيچ مسؤولي را در اين باره نميداد، بلكه اساساً باقي ماندن مسؤولان و مديران تا پايان 8 سال رياستجمهوري در يك دولت، به صورت يك اصل در آمده بود. اين اصل به تدريج يك قانون شد و وزيري را 16 سال و وزير ديگر را 21 سال وزارت داد!! ثمره وزارتها و مديريتها و رياست جمهوريهاي گذشته چه بود؟
معضلات، نابسامانيها و فقر و فساد و تبعيض موجود در جامعه پاسخ اين سؤال را ميدهد. همچنين حلقههاي درهم شده اقتصادي، كه مافياي اقتصادي را در كشور شكل داده است.
حال بايد ديد اين "ثبات كابينه"ها يا "ثبات مديران" بر اساس خردمندي و امانتداري در مصالح و منافع كشور بوده است؟ يا قومگرايي و جبههسازي و غيره سبب شده تا چنين رويداد ناميموني در كشور حاكم شود.
3ـ در مديريت علوي عليهالسلام، شاهد آن هستيم كه امام المتقين علاوه بر عزل مديران و مسؤولان پيشين، برخي از مسؤولان منصوب خود را نيز به دليل ناكارآمدي يا عدم صلاحيت، به فاصله كوتاهي عزل كردهاند. "محمدبن ابوبكر والي مصر" كه در نظر اميرمؤمنان بسيار هم عزيز بود، اما ناتواني در اجراي مسؤوليت همپاي موليالموحدين عليهالسلام، عزل او را به دنبال داشت. "ابولأسود دوئلي قاضي منصوب امام"، كه در همان "روز نصب، عزل" شد. و عزل او به علت رفتار خشونتبار با مراجعين بود!
اين زمامداري الهي، بيگمان از سوي "معاويه صفتان"، و "خردگرايان و اصلاحطلبان"، مورد انتقاد و اعتراض است. اما "پاسخگويي در پيشگاه خداوند" و "عدم خيانت به حكومت اسلامي و سرنوشت ملت اسلام"، باوري است كه اگر در زمامدار وجود داشته باشد، قطعاً به "ثبات كابينه" و "ثبات مديران" با "هر قيمتي" نخواهد انديشيد.
4ـ در سالهاي دهه نخست جمهوري اسلامي، هنگامي كه بر سر برنامههاي اقتصادي بين اعضاي كابينه اختلافنظر ايجاد شد، و اين اختلاف در امور كشور "خلل" ايجاد كرد، حضرت امام صريحاً فرمودند: "هر كس با برنامهها و تصميمات ناهماهنگي دارد، كنار بكشد." (نقل به مضمون) اين فرمان علوي، استعفاي آقاي عسكر اولادي را از وزارت بازرگاني نتيجه داد!؟
5ـ بيگمان دكتر احمدينژاد، نخستين "دولت اسلامي" بر مبناي محتوا و عمل را برپا كرده است. مقام معظم رهبري آن را "صددرصد مورد اعتماد" و "حزباللهي" ميخوانند و "محبوبترين دولت پس از مشروطه" معرفي ميكنند. اين دولت "حزبي نيست"، "خويشاوندگرا نيست"، "جبهه و قوم و ايل و تبار" را هم حاكميت نداده است. احمدينژاد در صدد ماندن هميشه در قدرت نيست تا "مسيح مهاجري" و "عطاءا... مهاجراني"، برايش برنامهريزي كنند و خواهان تغيير قانون اساسي، و مادامالعمر شدن او بشوند مثل هاشمي رفسنجاني! او آمده است تا براساس باورهاي ايماني خود، مديريتي اسلامي در توان و مقدوراتش را به يادگار بگذارد. آنچه كه اگر كوتاهمدت هم باشد، اما دوران طلايي را براي جمهوري اسلامي در ايران و جهان ضبط و ثبت خواهد كرد. بنابراين تغيير مديران، استعفاي مسؤولان و حتي عزل مسؤول و مدير متخلف و ناكارآمد، مهمترين و بزرگترين حركت اسلامي با الگوپذيري از اميرمؤمنان است. حال اگر حزبهاي اموي و پيروان عمروعاص به صورتي "خردگرايانه" در نقدها و انتقادهاي دلسوزانه و كارشناسانه! و يا تخريبهاي اصلاحطلبانه! و از روي حقد و حسد رقابتي با اين اصل اسلامي و عقلاني برخورد ميكنند، سخني ديگر است.
6ـ دكتر لاريجاني با استعفاي خود، حركتي مسؤولانه انجام داد. به هر دليل كه وي استعفا داده باشد، عمل او مثبت و با راهكار اسلامي است. زيرا مشكلات آنگاه كه ادامه حركت هماهنگ و پيشرو را كُند نمايند، بهترين خدمت به اسلام و نظام استعفا است. هدف عالي براي همگان بايد و بايد تعالي نظام اسلامي باشد.
دكتر لاريجاني به عنوان يك اصولگراي حقيقي و مدير متعهد به دليل خاص موردنظر خود در اين راستا حكومت كرده است. از اين روي تعهد اسلامي و مديريت مسؤولانه وي در خور ستايش است.
امروز احمدينژاد مظهر تعالي و عزتمندي و خردمندانهترين حركتها در زمامداري ايران اسلامي است. ديپلماسي خارجي او هويت بالنده مسلمانان را بار ديگر احيا نموده، و برنامهها و تصميمات و اقداماتش، يك به يك پيروزي را به دنبال داشته است. مسأله انرژي هستهاي، بنابر سياستگذاريهاي مبتكرانه رئيسجمهور، اتحاديه اروپا و شيطان بزرگ را منفعل كرد و افكار عمومي جهان را به نفع ايران رقم زد. سفر پوتين به ايران از اين منظر بزرگترين دستاورد سياسي در طول تاريخ معاصر بود. از اين روي ملت ايران بيش از جهانيان به اين امر واقف گرديد كه پس از ذلت و خواري 16ساله، امروز راهكارهاي دكتر احمدينژاد ثمربخشترين سياستها را در پي داشته است. فرقي نميكند چه كسي دبير شوراي امنيت ملي باشد، مهم آن است كه برنامهها توسط رئيسجمهور پيش رود و مقام معظم رهبري سكان آن را در دست بگيرند.
اينكه ذلتپذيران و جاسوسان و وابستگان گذشته و همسويان با آنها از هر دو جناح، فتنهگري بكنند، نه با سيره علوي عليهالسلام سازگار است، نه بر اساس برنامههاي حضرت خميني رحمة الله عليه هماهنگي دارد، و نه ملت پذيراي آن ميباشد.
در حاكميت جمهوري اسلامي دوران جديدي آغاز گرديده، و ملت بانشاط و اميد و پويايي مديريت مسؤولانه رئيسجمهور را پس از سالها نظاره ميكنند، و عليرغم فضاسازي دستوري و هماهنگ با بيگانگان سياسيون، تغييرات و "عزل و نصبها" را راهكاري اسلامي و امانتدارانه در جهت بهبود و پيشرفت امور كشور ميدانند.