bato-adv
کد خبر: ۳۳۰۳۰۵

سریال ترکیه‌ای الگوی دختر جوان برای آدم‌ربایی

غزال که ٢٥ساله است، به کارآگاهان گفت: از مدت‌ها پیش با چند نفر از دوستانم خانه این مرد را زیر نظر گرفته بودیم؛ خانه‌ای بزرگ با دو هزار متر مربع زیربنا. یک روز تصمیم گرفتم به بهانه اینکه طوطی کاسکویم وارد باغ این خانه شده، وارد آن شوم برای همین زنگ خانه را زدم و هنگامی که شاکی در را باز کرد به او گفتم طوطی‌ام وارد باغ شما شده است. پس از اینکه باغ را گشتم و خواستم از خانه خارج شوم، شاکی شماره تلفنش را داد و از من خواست با او تماس بگیرم. من نیز چند باری با او تلفنی حرف زدم و به ملاقاتش رفتم.

تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۰۲ مهر ۱۳۹۶
مردی که چندی پیش به‌دست یک دختر جوان و دو همدستش ربوده شده بود ادعا کرد نقشه ربودنش از روی یکی از سریال‌های ترکیه‌ای کپی‌برداری شده است.
 
به گزارش شرق، این مرد که مدعی شد آدم‌رباها روی او اسید‌پاشی کرده‌اند و ضرباتی که به سرش وارد کرده‌اند، باعث از‌دست‌رفتن بینایی چشم چپش شده‌ است، در دادگاه تقاضای قصاص متهمان را کرد.
 
٢٠ مرداد ٩٥ مردی با ظاهری آشفته به اداره پلیس مراجعه و از دختر جوانی به‌نام غزال و دو مرد به نام‌های مجید و رضا به جرم آدم‌ربایی، اسیدپاشی، سرقت و آزار و اذیت شکایت کرد.
 
این مرد ٧١‌ساله به پلیس گفت: روز حادثه غزال همراه با دو مرد جوان به‌زور من را سوار خودرو کردند و با خود به باغی متروکه در اطراف تهران بردند. آنها پس از سرقت تلفن همراه و پول‌هایم با تهدید از من خواستند اموالم را به نامشان کنم و زمانی که با مقاومت من مواجه شدند، به‌صورت قطره‌ای بر پشت کمرم اسید پاشیدند و من را زجر دادند. به‌دنبال این شکایت، کارآگاهان جست‌وجوی خود را برای پیداکردن ردی از متهمان آغاز کردند و پس از شناسایی آنها را بازداشت  کرده و مورد بازجویی قرار دادند.
 
متهمان که ابتدا منکر ربودن این مرد و آزار و اذیت او شدند، در بازجویی‌های فنی لب به اعتراف گشودند.
 
غزال که ٢٥ساله است، به کارآگاهان گفت: از مدت‌ها پیش با چند نفر از دوستانم خانه این مرد را زیر نظر گرفته بودیم؛ خانه‌ای بزرگ با دو هزار متر مربع زیربنا. یک روز تصمیم گرفتم به بهانه اینکه طوطی کاسکویم وارد باغ این خانه شده، وارد آن شوم برای همین زنگ خانه را زدم و هنگامی که شاکی در را باز کرد به او گفتم طوطی‌ام وارد باغ شما شده است. پس از اینکه باغ را گشتم و خواستم از خانه خارج شوم، شاکی شماره تلفنش را داد و از من خواست با او تماس بگیرم. من نیز چند باری با او تلفنی حرف زدم و به ملاقاتش رفتم.
 
این دختر جوان ادامه داد: پس از اینکه نقشه سرقت از خانه این مرد را کشیدم، از مجید که راننده آژانس بود، خواستم به من کمک کند. روز حادثه به بهانه دیدنش، او را سوار خودرو کردم. پس از اینکه در صندلی عقب کنار من نشست، درِ خودرو را باز کردم و پشت فرمان نشستم و بعد از مجید و رضا خواستم دو طرف او بنشینند و نگذارند فرار کند.
 
قرار بود او را به باغی در اطراف تهران ببریم اما صاحب باغ تلفن همراهش را خاموش کرده بود، برای همین در میان راه، هنگامی که با مجید برای پیداکردن جای مناسب از خودرو پیاده شدیم، رضا همراه شاکی آنجا را ترک کردند. با توجه به شکایت این مرد ٧١ساله و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
 
در ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد، سپس شاکی در جایگاه ویژه قرار گرفت و پس از شرح روز حادثه گفت: تقاضای قصاص متهمان را دارم. آنها چند ساعت به‌صورت قطره‌ای روی من اسید پاشیدند و جهنم واقعی را برای من ساختند. متهمان همچنین ضربه‌ای به سر من وارد کردند و باعث شدند من بینایی چشم چپم را از دست بدهم؛ به‌همین‌دلیل مجبور شدم از حرفه خود دست بکشم و شرکتم را که ٢٠٠ کارمند داشت، تعطیل کنم.
 
در ادامه رسیدگی غزال در برابر قضات ایستاد و ادعاهای تازه‌‌ای را مطرح کرد و گفت: اتهاماتم را قبول ندارم. شاکی به من دروغ گفته بود که همسرش فوت شده و از من خواست با او ازدواج کنم.
 
او حتی به من وعده داد اگر پیشنهاد ازدواجش را قبول کنم، یک هشتم دارایی‌اش را به نام من می‌کند؛ اما من در آدم‌ربایی نقشی نداشتم و دستور این کار را ندادم. روز حادثه برای برداشتن وسایلم به خانه شاکی رفتم، ناگهان مجید راننده آژانس که قبلا درباره شاکی با او حرف زده بودم، وارد خانه شد و من را مجبور کرد در این کار با او همکاری کنم.
 
در ادامه مجید گفت: غزال دروغ می‌گوید؛ همه نقشه‌ها را غزال کشیده بود و از من خواست به او کمک کنم. مشکلات مالی که داشتم، باعث شد چنین اشتباهی بکنم.
 
با پایان گفته‌های مجید، رضا در برابر قضات ایستاد و گفت: در آژانس نشسته بودم که مجید با من تماس گرفت و گفت شاکی برای دختر جوانی مزاحمت ایجاد کرده و برای اینکه او را گوشمالی دهد، از من کمک خواست؛ برای همین به آدرسی که او داده بود رفتم و در آدم‌ربایی به آنها کمک کردم اما در میان راه متوجه شدم ماجرا چیز دیگری است و غزال‌ حرف‌های عجیبی می‌زند.
 
او به شاکی می‌گفت باید هرچه‌ داری به‌نام من بکنی و فحاشی می‌کرد. برای همین هنگامی که غزال و مجید برای اجاره باغ از ماشین پیاده شدند؛ با شاکی از محل فرار کردیم و او را نجات دادم.
 
با پایان گفته‌های شاکی، متهمان و وکلای آنها، ختم جلسه اعلام شد و قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
bato-adv
مجله خواندنی ها