حصر به هیچ وجه ارتباطی با رهبری نداشت/ لفظ "خس و خاشاک" فضا را متشنجتر کرد
آقای احمدینژاد و آقای موسوی مناظره را شدیدا دو قطبی کردند، این مناظره به قدری حساس بود که مجری نتوانست آن را اداره کند و بحث به گونهای پیش رفت که ما باید پاسخگو میبودیم.
فرارو- رئیس سابق صدا وسیما گفت: میدانستم رهبری من را برای ریاست صدا و سیما انتخاب میکند.
عزتالله ضرغامی با اشاره به دوران ریاست خود بر سازمان صدا و سیما گفت: برخی اوقات که پشت صحنه ها را در فضای مجازی برای مردم بازگو می کنم، شدیدا استقبال می کنند.
گزیدهای از سخنان ضرغامی را میخوانیم:
علیرغم اینکه در هیچ کدام از گمانهزنیها برای ریاست صدا و سیما اسم من نبود، اطمینان داشتم رهبر معظم انقلاب با توجه به سوابق، من را انتخاب می کنند. انتظارات رهبری در سطح بالایی بود و با توجه به سوابق من در معاونت سینمایی من را انتخاب کردند.
رهبر انقلاب کارهای عمیق را دوست دارند و شدیدا ما را از ایجاد کارهای سطحی بر حذر می داشتند، مثلا سریال یوسف پیامبر اشکالات فنی داشت؛ اما مقام معظم رهبری فرمودند کار بسیار عمق دارد و مناسب است و نیازی به تغییر نیست. چون من از طرف رهبر انقلاب منصوب شده بودم از این انتصاب خوشحال بودم و هیچ گاه پشیمان نشدم.
مطالب نباید به مجریان دیکته شود و اگر کسی بگوید که مجری با هماهنگی کسی کاری را انجام می دهد، حرف درستی نیست.
برنامه نود ماجراها را صادقانه میگوید و رابطه گرمی با مردم دارد و مردم با مجری این برنامه ها ارتباط برقرار میکنند.
دست تهیهکنندگان برای انتخاب مجری کاملا باز است، مردم ما با هوش هستند و اگر احساس کنند که مجری کار خود را بلد نیست و خط میگیرد سریعا وی را کنار میگذارند.
در همه برنامهها سیاستهای سازمان صدا و سیما اعمال میشد و هیچ برنامهای خودسر عمل نمیکرد.
ایجاد شبکههای جدید نیاز جدی مردم بود و میتوانست گرایش به ماهواره و برنامههای انفعالی را کم کند، زمانی شبکههای بسیار محدودی در حوزه آنالوگ داشتیم و قدرت مانور کم بود، ما باید برای تمام سلیقههای موجود برنامهسازی کنیم.
تکثر شبکهها مردم را راضی نگه داشته است، ما در سال تا ۳۰۰ فیلم جدید را میخریدیم و پخش میکردیم مثلا در ایام نوروز تا ۱۰۰ فیلم نیز خریداری میشد.
امروز شبکههای پرطرفدار ماهواره حدود ۹۰% شان از روی دوبله شده ایرانی پخش میشود، ما برنامههایی مثل نود میسازیم که هیچ کسی توان ساخت آن را ندارد.
اگر کار خوبی در جایی صورت میگیرد، ایده گرفتن از آن اصلا ایرادی ندارد و حتی خوب هم هست، جایزه اسکار دولتیترین برنامه آمریکاست، اما طوری عمل میکنند که این موضوع را نفی کنند.
ما مکاتبات بسیاری با برگزار کنندگان اسکار داشتیم، اما زمانی که تحریمها اعمال شد ما نیز اسکار را تحریم کردیم.
من خودم را جزو پرچمداران بچه حزب اللهیها میدانم، زمانی که من وارد سینما شدم دیگر شکستن شیشههای سینماها پایان یافت و چون من را از خود میدانستند دیگر کار به شیشهها نداشتند.
صدا و سیما متعلق به گروه خاصی نیست، برخی افراد تریبون دارند و به هیچ وجه تلویزیون در مسیر ذائقه افراد خاص نیست.
مردم ما باید فیلم تایتانیک را ببینند، در زمان من فیلمهای مارکسیستی پخش میشد و چه گوارا که نماد کمونیست بود، روی آنتن رفت.
سریال اغما که توسط رهبری تایید شد مورد اعتراض برخی دوستان قرار گرفت و بعدها ثابت شد که مسیر درست بود. رییس صدا و سیما صندوقچه اسرار است.
برخی از سخنرانیها از طرف دفتر رهبری اجازه پخش پیدا نمیکند، تریبون و سایت وجود دارد و میتواند افراد را به عرش اعلا ببرد و یا زمین بکوبد، من هیچ برنامهای را به اندازه "برنامه راز" نادر طالب زاده حزب اللهی انقلابی و عمیق نمیدانم.
برخی مدیران فکر میکنند پس از پایان کار حتما باید پستی بالاتر بگیرند؛ این کار غلط است و میتوان کارهای فرهنگی کرد، سیاسیون کارنامه بسیار سیاهتری نسبت به هنرمندان دارند.
مناظرات سال ۸۸ بسیار تعیین کننده بود و نقشی اساسی در انتخاب مردم داشت و مناظرات به قدری مهم بود که در سال ۹۲ من تمام افرادی که میخواستند نامزد شوند را قبل از نامنویسی به دفترم دعوت کردم.
روحانی تاکید کرده بود که مناظرات باید بصورت زنده باشد. مناظرات سال ۸۸ خوب بود، اما اینکه چرا آن اتفاقات افتاد جای بحث دارد.
آقای احمدینژاد و آقای موسوی مناظره را شدیدا دو قطبی کردند، این مناظره به قدری حساس بود که مجری نتوانست آن را اداره کند و بحث به گونهای پیش رفت که ما باید پاسخگو میبودیم.
توصیه رهبری به احمدی نژاد که گفتند نامزد نشود بسیار مهم بود که احمدینژاد کم لطفی کرد و شرکت کرد.
با اشاره به فضایی که صدا وسیما ایجاد کرد بزرگترین مشارکت مردم را در انتخابات بوجود آورد.
هیچ دستگاه امنیتی پیش بینی فتنه را نمی کرد، ما فکر نمیکردیم که موسوی مصاحبه کند و خود را پیروز انتخابات بنامد و مردم را به حضور در خیابان ها دعوت کند.
در ایران صدا وسیما بدلیل داشتن قدرت بسیار، میتواند در قدرت و حاکمیت دست داشته باشد، ما شب انتخابات ۸۸ غافلگیر شدیم و من به وزارت کشور اعلام کردم که شمارش آرا را تزریقی و کمکم به مردم اعلام کند.
در ۲۵ خرداد که درگیریها رخ داد و سی کشته روی دست گذاشت ما باید وارد عمل میشدیم و به همین منظور من هم به خانه موسوی و کروبی رفتم و با هر دو صحبت کردم و گفتم فاصله آرا ۱۲ میلیون است و نمیتوان تقلب کرد.
اگر در سال ۸۴ جریان اصلاحات تکثر نامزد نداشت، احمدینژاد به دور دوم نمیرفت و کروبی وارد دور دوم می شد، چرا جریان اصلاحات در سال ۸۴ پشت آقای کروبی در نیامد؟
اگر من خاتمی را ببینم به او می گویم که می دانستید که در سال ۸۸ تقلب نشده و چرا نگفتید که تقلب نیست، اگر بزرگان اصلاحات می گفتند تقلب نشده اوضاع آرام می شد و از طرفی دیگر جمله خس و خاشاکی که احمدی نژاد در جشن پیروزی گفت فضا را متشنج تر کرد.
شاید بهتر بود احمدی نژاد از طرفداران میرحسین برای حضور در انتخابات تشکر می کرد، در شورشهای اجتماعی، تحریک مردم اوضاع را بدتر می کند.
من تشخیص دادم که به آقای موسوی تریبون بدهیم تا تشنج کمی آرامتر شود، من به موسوی گفتم حرفهای خود را ضبط کنید و به ما بدهید و موسوی گفت من آنتن زنده میخواهم و برنامه ضبطی را قبول ندارم و آنتن زنده، هم طرف مناظره را میخواهد و هم مجری، که موسوی این را قبول نکرد.
عقل زنده قبول نمیکرد که با این شرایط به موسوی آنتن زنده بدهیم، شاید اگر ۱۰ تریبون به موسوی میدادیم حرفی برای گفتن نداشت.
کروبی مهربانترین رییس مجلس با من بود. کروبی احساس کرد که باید در زمین موسوی بازی کند.
اگر خاتمی نقش مستقل خود را بازی میکرد و به دنبال موسوی نمیرفت اوضاع این گونه نمیشد.
فتنه برای کشور ما برکاتی هم داشت که کشور را بیمه کرد، در مناظره ۹۶ نامزدها هر چه خواستند به هم گفتند ولی پاسخ سوالات داده نمی شد و نامزدها فقط به هم تاختند و کاری به مجری نداشتند.
معاونت سیاسی برای نشان دادن عکس پاره شده امام خمینی با من تماس گرفت و گفت که این اتفاق افتاده است.
فتنه نشان داد که آنها در مقابل شهدا و امام ایستاده اند، من خودم گفتم که عکس پاره شده امام را در خبر بیست و سی نشان دهید تا مردم بفهمند که با چه کسانی روبرو شدند و عمده افراد سیاسی هم از این کار من حمایت کردند.
بعد از ۲۵ خرداد بسیاری از افراد از فتنه گران جدا شدند، در ماجرای عاشورای ۸۸ من در محل کار بودم و شبکه های ماهواره ای هماهنگ با هم شروع به نشان دادن آتش سوزیهای چهارراه کالج و هل هله کردن فتنه گران کردند که نتیجه عکس داد.
همه مردم از این کار به ستوه آمدند و همه وارد میدان شدند و از آقایان موسوی و کروبی اعلام برائت کردند.
در روز عاشورا ضد انقلاب به میدان وارد شد و هیچ مرزبندی از جانب نامزدهای شکست خورده انجام نشد و گوگوش و اکبر گنجی هم با فتنه گران همراه شدند.
مصوبه حصر مصوبه شورای عالی امنیت ملی است که بیست ماه بعد از فتنه صورت گرفته و بعد از۹ دی باید همه چیز تمام میشد زیرا امنیت مردم بسیار مهم است.
همزمان با بیداری اسلامی که حرکتی مقدس بود، طراحی انحرافی برای سوق دادن این حرکت به سوی سوریه و ایران انجام شد، آنها برای حضور مردم در خیابانها بیانه دادند که البته آقای خاتمی همراهی شان نکرد و سه، چهار هزار نفر بیشتر به خیابان نیامدند که دو کشته روی دست گذاشت.
ناطق نوری به من گفت که علیرغم ناراحتی ام از دست احمدی نژاد، حرکت سران فتنه شدیدا محکوم است.
در جلسه شورای عالی امنیت ملی، حصر بعنوان راه حل مطرح شد نه مجازات، به نظرم محاکمه سران فتنه در شرایط فعلی اصلا به صلاح نیست، زیرا امنیت کشور به خطر می افتد.
اگر دوستان امنیتی حصر را کم کم بردارند آرام آرام نگرانیهای موجود در مورد آشوبها کم میشود.
مستند کروبی صد در صد غیر قابل پخش بود، تا قبل از فتنه میر حسین موسوی محبوب رهبری بود.
رهبری با روسای ستادهای نامزدهای انتخابات ۸۸ جلسه برگزار کردند، حصر به هیچ وجه ارتباطی با مقام معظم رهبری نداشت و تصمیم شورای عالی امنیت ملی کشور بود.
موضوع اصلی امروز من مسائل اجتماعی مردم است و حس میکنم میتوانم در این زمینه کمک کنم، در این انتخابات از طرف جبهه انقلاب به من پیشنهادات جدی شد که برای رقابت وارد میدان شوم و تصور من از مبارزه به شکل درون رینگ بود، اما بعدها فهمیدم اصل مبارزه در خارج رینگ بوده است.
جریانی که از روحانی حمایت کرد بسیار کاربلد و به روز بود، زیرا توانست مخاطب خود را بشناسد.
من خوشم از ضرغامی نمیاد . حرفاش هم دروغ بود. ولی خداییش یه نظریه اش بسیار عالی بود و امیدوارم اجرا بشه. و اون اینه که حصر را باید کم کم و آرام آرام برداشت. این بهترین شیوه رفع حصره. امیدوارم فرارو منتشر کنه .
من مساحبه رو از اول تا آخر خواندم ، چند بار هم خواندم واقعا باید به ایشان متاسفم که در روز روشن ماست رو سیاه جلوه می دهد و فکر میکند همه شعورشون پایین هست
«خس و خاشاک» که میفرمایید فضا را متشنج کرد، در مراسمی گفته شد که صدا و سیمای شما یه شبانه روز براش تبلیغ میکرد! توسط صدا و سیمان هم پخش زنده میشد! اون هم در شرایطی که درست یا نادرست یه عده معترض بودن. حالا که ماجرا تموم شده همه میندازن گردن همدیگه و سهم خودشون رو انکار میکنن.
آقای محترم!
چرا چپ و راست نمیخواهد محبوبیت احمدی نژاد را بپذیرد؟
این باعث اشتباه در تحلیها میشود
البته افرای چون زیباکلام تا حدودی آدرس صحیح داده اند چون بیشتر در جامعه اند
ناشناس
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۳
محبوبیت کی؟ متوجه نشدم. چی رو نمیخوایم بپذیریم؟ احمدی نژاد؟! اینی که میفرمایید محبوبیت داره با محمودشون نسبتی داره؟
به نظر من ایشان ثابت کرد که رسانه ما کاملا میلی میباشد و ننگ بر رسانه ای که بر ضد مردم کشور باشد و اخباری دروغین به نفع دولت دروغین رو منتشر کند .
این متن رو نخوندم چون می دونم مثل اخبار سال 88 سرتاپا دروغ هست
در تهیه برنامه های انتخاباتی سال 88 صدا و سیما چارچوب قانونی را رعایت نکرد از جمله دادن زمان برابر به کاندیداها و وقت دفاع به متهم شدگان . و گزارشهای زمان رای گیری و نیز گزارشهای رویدادهای بعد از ان نیز ، منصفانه و واقع بینانه نبود .
شما دین که ندارید لااقل در آن روزهایی که ملت به همین مسئله خس و خاشاک اعتراض میکردند مردانگی نشان می دادید و آنها را تأیید می کردید.الآن دیگر دیر شده.حنای شما برای مردم رنگی ندارد.
دوتا کار در دوران آقای مهندس ضرغامی انجام شد که میگم ؛ یکی اینکه کاری کرد با تلویزیون که تمام کسانی که ماهواره رو نهی می کردند خودشون رفتند ماهواره خریدند ! و دوم اینکه تعریف اخبار و خبر رسانی رو عوض کرد به قصه پردازی و مَتَل سرائی به سبک کامران نجف زاده ای . دیگه فرق اخبار رو با قصه های افسانه ای و باستانی - سیاسی نمی شد تشخیص داد ...
یعنی در اثر فضایِ دو قطبی و افزایش بی سابقه مشارکتِ مردم در رای گیری، حتی اونهایی که تا اون زمان در هیچ رای گیری شرکت نکرده بودند نتیجه گرفتند بِرَن به احمدی نژاد 24 میلیون رای بِدَن!!!
ناشناس
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۳
احسنت! بالاترین مشارکت رقم خورد که مثلاًاحمدینژاد رئیس جمهور بمونه.
بسیار خوب جناب ضرغامی عزیز، شما که برای ضد دین نشان دادن تضاهرکنندگان هر اقدامی انجام دادی، چرا موضعگیری آقای احمدی نژاد و خس و خاشاک را آن موقع محکوم نکردی تا بتوان به بیطرف بودن رسانه میلی امید بست؟! حالا که او خار چشم همه شده، برای مرزبندی بین خودتون این حرفها رو میزنید،
تاریخ در مورد انسانها قضاوت خواهد کرد. همانطوریکه در مورد کوروش و چنگیز خان مغول قضاوت کرده یا نادر شاه، و مصدق قاجار و پهلوی همه را تاریخ به نظاره خواهد نشست الان را نبینید آینده را بنگرید که چه کشوری داریم به نسل آینده تحویل میدهیم