به گزارش ایکنا:
حجتالاسلام علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این پرسش که مهمترین کارکردهای آخرین کتاب وی «استعارههای مفهومی و فضاهای قرآن»، برای قرآن پژوهان چیست؟ گفت: نظریه استعارههای مفهومی یکی از نظریههای مهم در علوم شناختی به طور عام و زبانشناسی به طور خاص است که تغییر و تحولات زیادی در مطالعات راجع به متون ادبی و دینی به وجود آورده است. من این نظریه را با تناسب خاصی در حوزه تحلیلهای قرآنی به کار بردهام و در نتیجه یک دیدگاه جدیدی از زبان قرآن و دستهبندی خاصی از آیات و این که چرا زبان آیات به این صورتی که هست باید باشد، به دست دادهام و نهایتا در فصل آخر که فصل دوازده است، تقریر جدیدی از توحید و اقسام آن بر اساس تحلیل استعارههای قرآن به دست آوردهام.
قائمینیا افزود: کتاب کاملا یک بحث زبانشناختی است و روی زبان قرآن تمرکز کرده و استعارههای قرآن را در حوزههای مختلفی مانند صفات، افعال، زندگی بشر، دستهبندی کرده است و بیان میکند که در این حوزههای قرآن چه استعارههایی به کار برده است و کاملا بحثی به روز است.
وی در پاسخ به این بحث که نظریه شما چه مشکلاتی را در حوزه مطالعات قرآنی رفع میکند، گفت: این بحث مانند خیلی از مباحث دیگر، از آنجا که با یک تحلیل زبانشناختی خاصی شروع میشود، طبیعی است که دیدگاههای خاصی را نقد میکند و تلاش میکند سوءفهمهایی که نسبت به زبان قرآن صورت گرفته است را رفع کند.
قائمینیا تصریح کرد: این نظریه نگاه ما را به توحید متحول میکند و این میتواند زمینهسازی خاصی باشد در بحث در خصوص مسائل فرهنگی در قرآن. چون استعارهها مهمترین مدلهای فرهنگی را در یک حوزه پدید میآورند، این کار مقدمهای بوده است برای زدن پل میان مباحث فرهنگی و مطالعات قرآنی.
وی در پاسخ به این پرسش که نظریات رقیبی که نظریه شما در خصوص استعارههای مفهومی دارد کدام است؟ گفت: اگر مراد نظریه است، رقیب به آن صورت ندارد، اما این نظریه تکمیل برخی از نظریات در این خصوص از جمله نظریه تلفیق مفهومی است.
نویسنده کتاب «استعارههای مفهومی و فضاهای قرآن» ادامه داد: در حوزه زبان قرآن ما معرکه آراء را داریم. ظاهرگرایان استعارههای قرآن را به معنای ظاهری میگرفتند و زبان جسمانی و مادی قرآن را به معنای مادی بودن حقیقت و واقعیت میدانستند، در صورتی که این نظریه میخواهد تلاش کند، وقتی انسان با ساحت غیرمادی و ماوراء طبیعی مواجه میشود چارهای جز استفاده از زبان مادی ندارد، اما در عین حال متوجه میشود که آن حوزه حوزهای غیر مادی است و اینجا استعارههای مفهومی مطرح میشود و بر اساس یک سری روابط معرفتشناختی و هستیشناختی، انسان از فضای مادی به فضای غیر مادی حرکت میکند و آن حوزه را نیز می فهمد.
قائمینیا در پایان گفت: خداوند این اصل را در قرآن رعایت کرده است؛ یعنی برای اینکه بشر را با فضای مجهول غیرمادی مواجه کند، از یک سری روابط معرفتشناختی و هستیشناختی که میان فضای مادی و فضای ماوراء طبیعی است، استفاده کرده تا مطلب را تفهیم کند، از این رو زبان قرآن حرکت از فضای خاصی به فضای خاص دیگر است و ما این را در آیات مختلف میبینیم. در مقابل این برداشت، نظریههای مختلفی وجود دارد و اشاعره و معتزله در مقابل این نظریه هستند که این نظریه با نقد آنها میکوشد راه جدیدی را باز کند که به واقع نزدیکتر است.