ایکنا نوشت:
نکاتی از قبیل نام امام زمان(ع)، رجعت و ولادت ایشان و چگونگی غیبت و بازگشت آن حضرت با توجه به آیات قرآن و روایتهای تاریخی مورد توجه محمدباقر بهبودی قرار گرفته است.
مقاله «صاحبالامر: رجعت، تولد و غیبت» را استاد محمد باقر بهبودی (۱۳۰۷ مشهدـ ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ تهران) در هفتم رمضان ۱۴۲۵ ه.ق؛ معادل با ۱۳۸۳ ه.ش به رشته تحریر درآورد. وی در انتهای مکتوبه خود، با امضای «المحتج بکتاب الله علی الناصب»، یعنی کسی که با استفاده و ارجاع به کتاب خدا با مخالف احتجاج میکند، خویش را معرفی کرده است.
متن زیر بخشی از یادداشت منتشر نشده از محمد باقر بهبودی با عنوان «صاحبالامر: رجعت، تولد و غیبت» در خصوص نام حضرت و مسئله رجعت است که در پی میآید:
نام امام دوازدهم
در باره نام آن سرور آمده است که رسول خدا(ص) گفت که نام مهدی(ع)، نام من است؛ و نام پدرش، نام پدر من است. در این مساله که نام مهدی نام رسول خدا است، اتفاق نظر وجود دارد؛ ولی در این مطلب که نام پدر وی نام پدر رسول خدا است، اختلاف است. برخی صحت این جمله را انکار میکنند؛ خصوصاً شیعیان که میدانند قطعاً پدر مهدی، ابومحمد امام حسن عسکری علیه السلام است. برخی دیگر صحت این جمله را به صحت حدیث آن متوقف کردهاند که راویان زیادی دارد (رک. مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ۲۹، ۸۱، ۸۲، ۸۴، ۸۶، ۱۰۲)
در صورتی که رجعت رسول خدا، بر اساس دلایلی، تایید شود، سخن رسول خدا(ص) که فرمود «نام پدر مهدی(ع)، نام پدر من است»، ناظر به این است که شخصاً به مساله رجعت اشارتی کرده باشد. در غیر این صورت، توجیه ساده حدیث آن است که مهدیِ امت به هنگام ظاهر شدن، خود را به عنوان محمد فرزند عبدالله (پسر بنده خدا) معرفی میکند. از آن روی که در آغاز کار و شروع اصلاحها، مردم را درگیر مساله طول عمر و توالی ابهامآمیز آن نکند. خصوصاً که مردم دنیا و بهویژه مسلمانان، تشنه اصلاح دین، مذهب، احیای سنت و اماته بدعت هستند؛ و نه مواجهه با مسایل جنجالیِ هزار ساله که بیشتر مایه تردید است.
رجعت رسول خدا (یا همان مهدی امت) و چگونگی آن
رجعت رسولالله(ص) در احادیث شیعه انعکاس زیادی دارد؛ ولی در احادیث مشهور اهل سنت به اشاره برگزار شده است. آنان گاهی از سر مصلحتاندیشی حکّ و اصلاح کردهاند؛ به این صورت که رسول خدا در خطبه حجة الوداع فرمود: «لا الفینّکم بعدی ترجعون کفّاراً یضرب بعضکم رقاب بعض» (نسایی، السنن، ج۷، ص۱۲۷ـ۱۲۸).(۱) در منابع شیعی نیز چنین آمده است: «لا الفینّکم بعدی ترجعون کفاراً یضرب بعضکم رقاب بعض فتَلقَونی فی کتیبة کمجّر السَّیل الجرّار» (مفید، الارشاد، ص۹۴)؛ یعنی مبادا بعد از من به حالت کفر بازگردید و با شمشیر به جان هم بیفتید. در آن صورت، مرا در پیشاپیش سپاهی جرّار خواهید دید که بر سر شما خواهم کوفت.
چگونگی رجعت این گونه نیست که میگویند مردگان از گورها سر برمیآورند. اصل رجعت، چنان که در قرآن مطرح شده است، بر این وجه است که نطفهها یا دیانای آدمیان در صلب زندگان جا میگیرد و مجدداً از شکم مادران خود به دنیا میآیند. بنابراین رجعت رسول الله هم بر این پایه است که نطفه آن سرور در حدود دویست و پنجاه سال بعد از رحلت، در صلب ابومحمد، امام یازدهم قرار گرفت و دوباره به زندگی دنیا پا نهاد. درباره رجعت مقاله مفصلی دارم (برای اطلاع بیشتر رک. بهبودی، «رجعت»، معارف قرآنی، تهران، نشر علم)
در متن قرآن نیز اشارتی به رجعت رسولالله(ص) وجود دارد، به این صورت که آمده است: «إنّ الذی فرض علیک القرآن لرادّک إلی معادٍ» (قصص، ۸۵) یعنی به یقین خدایی که احکام قرآن را بر تو فرض و قطعی کرده است، بعد از رحلت، مجدداً به دنیا بازت خواهد آورد تا همه مظاهر قرآن را بر ملا کنی و به اجرا بگذاری. البته زمینهساز این نکته، آیههای دیگری است که همگی میگویند: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله» (توبه، ۲۳؛ فتح، ۲۸؛ صف، ۹) یعنی او خدایی است که رسول خود را با چراغ هدایت و قانون بر حق گسیل فرمود تا او را بر تمام جلوههای قانون خود چیره سازد. بنا براین، اگر در مرحلهی اول فرصت نکنند که همهی تکالیف را به مردم برسانند، در مرحله دوم امکان آن خواهد بود که حق رسالت را تمام و کمال ادا کند؛ گرچه کافران نخواهند.
درباره مطلب فوق روایتهایی آمده است. مثلا علی بنابراهیمقمی آورده است که پدرم ابراهیم بنهاشم از حمّاد بنعیسی از حریز بنعبدالله (از زراره) روایت میکند که از امام باقر پرسیدم که منزلت جابر بنعبداللهانصاری در چه مرحله است که شما از او به نقل حدیث میپردازید؟ امام باقر(ع) گفت خداوند او را رحمت کند؛ جابر در بصیرت و درایت به حدی رسیده بود که میدانست تأویل این آیه از سوره قصص درباره رجعت رسولالله(ص) است (قمی، تفسیر، ذیل قصص، ۸۵). علی بنابراهیم (همانجا) آورده است که پدرم ابراهیم بنهاشم از نضر بنسُوَید از یحیی بنعمرانحلبی از عبدالحمیدطائی از ابوخالد کابلی به نقل از امام سجاد(ع) علیبنالحسین روایت کرده است که بر اساس این آیه، پیامبر شما به زندگی دوباره باز خواهد گشت (مجلسی، بحار الانوار، ج۵۳، ص۵۶؛ برای سایر روایتها با سند ضعیف رک. ج۵۳، ص۴۷؛ ۶۱؛ ۱۱۳؛ ۱۱۹؛ ۱۲۱)
سه حدیث دیگر را کشی (الرجال، رقم ۹۰، ۹۱، ۹۲) ذیل شرح حال جابر بنعبداللهانصاری از زبان زراره آورده است؛ به این مضمون که ما از امام باقر(ع) چند مساله را سوال کردیم و امام باقر(ع) به نقل از حدیث جابر بنعبدالله به ما پاسخ داد. گفتیم ما را به حدیث جابر چه حاجت است؟ از زبان خودتان مساله را روشن کنید. امام باقر(ع) گفت که درک و درایت جابر به حدی رسیده بود که تأویل این آیه از سوره قصص را میدانست. (۲)
پینوشتها:
(۱)نیز رک. قمی، تفسیر قمی، ص۱۵۹؛ ذیل آیه «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک ...» المائده؛ نیز نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، چاپ علی اکبر غفاری، ص۲۴۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۱۴؛ ج۵۱، ص۷۷.
(۲)احادیث رجال کشی با سند صحیح از همان زراره روایت شده است؛ ولی به مساله رجعت تصریح نشده است؛ گویا حدیث را دستکاری کرده باشند.