bato-adv

روزه‌داری و دوران مدرن

تاریخ انتشار: ۱۲:۵۰ - ۱۶ خرداد ۱۳۹۶
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معتقد است که انسان در جهان مدرن در جلوت دائم قرار دارد و روزه باعث می‌شود او به خلوت رسیده در خود تأمل کند و انسانیت خویش را عمق بخشد.
 
به گزارش ایکنا، سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به بررسی نگاه‌های ممکن به ماه رمضان می‌پردازد. وی معتقد است اهمیت ماه رمضان در جهان معاصر امکانی است که این ماه مبارک برای خلوت انسان ایجاد می‌کند؛ زیرا ما در جهان امروز در یک جلوت مداوم هستیم و ماه رمضان به ما قدرت تامل در جایگاه‌مان در جهان هستی می‌کند، موقعیتی که انسانیت انسان را تعمیق می‌کند. در ادامه مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد؛

بحثی که در خصوص عبادات به طور کلی مطرح است، مناظر مختلف وجودشناختی، جامعه‌شناختی و شرعی است که بتوانیم از آن به مناسک بپردازیم. روزه یکی از این آداب است. آیا اساسا می‌توانیم منظری شخصی فارغ از وجوب شرعی در این خصوص داشته باشیم و سعی بکنیم از این منظر آن را معنادار بکنیم؟
می‌توان نه‌تنها در خصوص روزه که در خصوص خیلی مفاهیم و مناسک دینی به پرداخت‌های شخصی رسید. برخی از مفاهیم دینی جنبه عام و روشن دارند. از منظر شرع وقتی در خصوص شعائر صحبت می‌کنیم، مفاهیم قواعدی روشن دارند و هر عمل به صورت هندسی مطرح می‌شود که ابعاد مشخص و منقحی دارد. اگر ما تمام جهات دین را فقط به همین ظاهرش تقلیل دهیم و برای فهم روزه نماز و عبادات بگوییم، فقط به ظاهرش بپردازیم به‌نوعی ظاهرگرایی منجر می‌شود. ما شاهد این رویکرد در تاریخ ادیان و ایران معاصر هستیم.
 
روزه‌داری و دوران مدرن
اگر بخواهیم از آنچه در تاریخ ایران وجود داشته است استفاده کنیم، بدون اینکه انگ صوفی‌گری بزنیم، در ادبیات دینی ما سه بُعد در نظر گرفته می‌شود؛ شریعت، طریقت و حقیقت. انسان در ذیل مفهوم شریعت خود را تعریف می‌کرد، اما در ذیل طریقت انسان معنا می‌یابد. خداوند همان‌طور که در رحمانیت با همه موجودات ارتباط دارد با موجودات به صورت خاص رابطه رحیمیت دارد. ما هر چه به جامعه مدرن نزدیک می‌شویم، طریقت معنای بیشتری می‌یابد. در جامعه‌ای که ۸۰ درصد رعیت و کشاورز بودند، اساسا سوژه معنا نداشت.
 
زمانی انسان می‌تواند به عنوان سوژه مطرح شود که از موضع و مقام خودش آگاه شود. هر چه به دوران مدرن نزدیک می‌شویم انسان متوجه می‌شود که تنها موجودیت عام ندارد بلکه موجودیت خاص هم دارد و آن فهم درک خود مثلا در خصوص مفهومی به نام روزه روی می‌دهد.
روزه در کتب دینی مشخص است. تکلیف خداوند در قرآن است و بر تمام امت‌های قبل در روزه هم بوده و در اسلام هم برای مسلمانان واجد شده است. اما من انسان امروزی چه فهمی از روزه دارم و فهم‌های انسان چه تبیینی از آن به دست می‌دهد. ما می‌دانیم که انسان‌ها وسع وجودی یکسانی ندارند. درست است در صورت شرعی همه ما ممکن است روزه بگیریم اما انسان به مثابه موجودی که وضعیت خود را بازتفسیر می‌کند، ممکن است معنای واحدی از آن در ذهن نداشته باشیم.
 
فهم مشکک و معنای روزه
در ادبیات دینی در خصوص فهم مشکک از دین اشارات دقیقی وجود دارد، مثلا حدیثی نبوی هست که می‌گوید که اگر ابوذر بداند در ذهن سلمان چه می گذرد او را کافر خواهد دانست و این یعنی درجات متفاوتی از معرفت نسبت به حقیقت است. هر چه ما به امروز نزدیک می‌شویم به دلیل تغییر و تحولات اجتماعی و زمانی آن تکاملی که در نوع بشر صورت گرفته و سوژه‌وارگی‌اش افزایش یافته، فهم ما از دین و روزه نیز متفاوت شده است.

اگر وارد همین فهم بشویم، روزه اساسا چه معنایی دارد و اینکه شما بیایید نخورید و نیاشامید چه معنایی دارد و به غیر از اینکه اطاعت از خداست و واجبی شرعی است، چگونه باید تبیین شود؟
یک معنای عامش این است که شما به عنوان کسی که خود را مقید کرده‌اید و بر اساس فهمی که از دین دارید و به صورت عقلایی به یک قناعتی رسیده باشید. حالا وقتی شما مسلمان، یهودی، مسیحی و هندو شدید، در جزئیات مسائلی هست که به صورت شرعی صورت‌بندی شده است که علما دینی بررسی کرده‌اند و در اسلام گفته‌اند که روزه واجب است، اما اساسا اینکه چرا روزه می‌گیریم علاوه بر این وجوب دینی در سنت اسلامی، می‌تواند تعبیرهای دیگری هم داشته باشد. برخی معتقدند روزه باعث می‌شود مرگ آگاهی انسان بالا رود.
 
برخی معتقدند گرسنگی و تشنگی باعث می‌شود انسان آگاهی متفاوتی داشته باشد و برخی معتقدند انسان باید برای رسیدن به معرفت‌های والا انسان ریاضت بکشد. اما به نظر من برای انسان امروز این نوع خوانش و تقریرها از روزه و دین نمی‌تواند قانع‌کننده باشد. یعنی شما اگر به انسان امروز بگویی که روزه بگیر که حال گرسنگان را درک کنی، ممکن است گفته شود که جامعه اسلامی ۱۴۰۰ سال است که روزه می‌گیرد، چرا فقر ریشه‌کن نشده است، اگر شما متوجه می‌شوی که گرسنگان چه حال و روزی دارند باید بعد از رمضان و در ماه شوال به قول امام موسی صدر حرکة المحرومینی ایجاد شده باشد که به فاصله یک بازه مثلا ده ساله دیگر اسیری و فقیری نبینیم، اما آنچه در چهره جامعه ما را به صورت پر رنگ هنوز وجود دارد، فقر است.
 
ما مکان‌های مقدس در کشورمان داریم که در آنجا نذر می‌شود اگر این نذورات را جمع کنیم، خیلی می‌توان جامعه را تغییر داد، اما چرا محرومیت‌زدایی نمی‌شود و از این ظرفیت‌ها برای تغییر سیمای جامعه ایرانی مدد گرفته نمی‌شود. اگر ما بخواهیم فقط روی گزاره‌های شرعی و تکلیفی تکیه کنیم، نمی‌توانیم پاسخ‌های اقناعی بدهیم و بگوییم اگر روزه نگیری، خدا تو را عقاب می‌کند و به نظرم  سوژه ایرانی امروز با این پاسخ‌ها نمی‌تواند اقناع شود.
 
به نظرم آن وجه طریقتی که تنها تکلیف نیست و اختیار هم هست و یعنی من به درجه‌ای از شعور رسیده‌ام که برای درک حقایق نیازمند کارهایی عملی هم هستم و در کنار دستگیری از فقرا باید حرکتی هم بکنم که یکی از این حرکت‌ها روزه و نماز و عبادت است، اما اینکه ما به جامعه تکلیف کنیم که همه باید ذیل این تکلیف شرعی قرار بگیریم زمانش گذشته است.

این معنای متقاعدکننده‌ای که شما در نظر دارید چه مختصاتی دارد و در جهان امروز چه معنایی می‌تواند از روزه به دست داد؟
حدیثی از امام صادق(ع) است که می‌فرمایند نگاه نکنید برخی از افراد زیاد عبادت می‌کنند؛ چراکه برخی مواقع انسان‌ها به این اعمال عادت می‌کنند که ترک عادت ایشان را می‌ترساند و برای مبارزه با این ترس به عبادت بیشتر پناه می‌برند. پس به نظر می‌رسد برخی حرکت‌ها وقتی عادت می‌شود و ترک عادت ممکن است موجب ترس شود و فهم انسان از هستی مبتنی بر ترس باشد، پایین‌ترین در چه فهم از هستی و یا عبادت خواهد بود.
 
روزه و قدرت خلوت
فکر نمی‌کنم یک تفسیر تکلیفی و مبتنی بر ظاهر بتواند انسان امروز را قانع کند، در این صورت پرسش این خواهد بود که راه‌های دیگر تفسیر چیست؟ من فکر می‌کنم آنچه عبادات می‌خواهد به انسان بیاموزد قدرت خلوت است، مخصوصا در جامعه امروز ما که اساسا همه چیز حوزه عمومی شده است و کأنه انسان در جلوت مداوم پرتاب شده است، ما تلویزیون، رسانه گروهی و شبکه‌های مجازی داریم و حوزه عمومی خانه را نیز در بر گرفته است و جایی نیست که انسان خلوت بکند. انسان وقتی می‌تواند موجودی خودآگاه باشد که به دیالکتیکی بین خلوت و جلوت برسد. روزه باعث می‌شود که انسان مقداری خود را از حوزه عمومی و گیر و دار کنار بکشد و لختی تامل بکند.
 
وقتی انسان آب و غذا نمی‌خورد خیلی سخت‌تر می‌تواند جنب و جوش و پرخاش داشته باشد. به قول مولانا وقتی حس‌های ظاهری کاهش می‌یابد، حس‌های باطنی انسان فعال می‌شود. اساسا روزه به انسان بُعد دیگری را که در زندگی مدرن و شهری به حاشیه رانده شده، باز می‌گرداند. این جنبه امروز مغفول شده است. روزه به انسان فضایی می‌دهد که انسان خلوت فعال کند و مهم‌ترین اثر روزه هم همین تعمیق خلوت است و در این خلوت است که انسان نوعی حلاوت و شیرینی می‌دهد و آنجاست که انسان از خود می‌پرسد، برای چه من زنده‌ام و جنب و جوش می‌کنم. انسان تجدید عهد می‌کند، انسان به خود می‌گوید تا امروز این طور بوده‌ام بعد از این می‌خواهم چگونه باشم؟
 
یکی از بیماری‌های مدرن اسکیزوفرنی است، انسان نمی‌تواند مرز بین حق و مجاز را تشخیص دهد و در حالت حاد انسان را به بیمارستان روانی می‌برند که نمی‌تواند بین واقعیت و توهمات خود مرزی قائل شود، اما اکثر انسان‌ها سعی می‌کنند بین این‌ها مرز قائل شده توهمات خود را مدیریت کنند. واقعیت این است که چون ما قدرت مواجهه با خود را نداریم از این رو گرفتار توهماتی چون شهرت، ثروت، مکنت، منزلت، قدرت و ... می‌شویم که همه اینها باعث می‌شود که خلوت که نداشته باشیم و ندانیم که با کدام خود مواج هستیم. من نمی‌دانم کدام واقعی و کدام محصول توهمات است. در ماه رمضان اگر انسان بخواهد به غیر از بُعدهای الهی لاهوتی و عرفانی که بسیاری از این جنبه‌ها در عموم گفته نشود بهتر است، متوجه شویم باید به ارزش وجود‌شناختی خلوت توجه کنیم.
 
بسیاری از ما در ذیل مفهوم thinking یا تجزیه و تحلیل قرار داریم که اگر چه مهم است اما انسان زمانی شکل می‌یابد که ابعادش تعمیق شود و این با تامل و تفکر ممکن خواهد بود. زمانی که رسول اکرم(ص) می‌گوید ساعتی تفکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است، اینجا مردش از تفکر تامل است، به این معنا که انسان به این درک برسد که من به مثابه یک انسان فارغ از تعینات چه جایگاهی دارم و این محصول خلوت خواهد بود و هر چه خلوت انسان عمیق‌تر باشد ابعاد انسانی او نیز وسیع‌تر خواهد بود.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو