مهدي رفيعي معاون پژوهشي مركز افكارسنجي دانشجويان ايران (ايسپا) در روزنامه «اعتماد» نوشت:
پس از انتخابات رياستجمهوري بعضا بحثهايي در خصوص آرايش فضاي انتخاباتي مخصوصا در بين اصولگرايان به وجود آمده مبني بر اينكه اگر فضاي انتخاباتي را طور ديگري مديريت ميكردند نتيجه چيز ديگري بود. يكي از اين بحثها اين است كه اگر قاليباف به جاي رييسي در صحنه ميماند پيروز انتخابات ميشد يا اينكه اگر هر دو در صحنه ميماندند انتخابات به دور دوم ميرفت.
اين تحليلها گاه به نظرسنجيها هم مستند ميشود. در اين نوشتار ميخواهيم بر اساس نتيجه نظرسنجيهاي ايسپا اين فرضيات را بررسي كنيم. نخستين نكته در اين خصوص بررسي اقبال مردم به هر يك از اين دو كانديدا (قاليباف و رييسي) در حالتي كه هر دو حضور دارند و در حالتي كه يكي كنار برود است يعني اينكه هر يك از دو كانديداي اصولگرا چقدر راي دارند و چند درصد از طرفداران كانديداي ديگر اصولگرا در صورت كنارهگيري حاضرند به گزينه اصولگراي ديگر راي بدهند.
نتيجه نظرسنجيهاي ايسپا حاكي از آن بود كه اگرچه قاليباف با راي بيشتري شروع كرد اما در ميانه تبليغات راي او با راي رييسي برابر شد و پس از مناظره سوم، راي قاليباف افت جدي كرد در حالي كه راي رييسي نسبت به هفته قبل از آن تقريبا ثابت مانده بود (حدود ٢٥ درصد). اما نكته مهم بعد بررسي اين است كه در صورت كنارهگيري، هر كدام از طرفداران هر يك به چه ميزان حاضرند به كانديداي ديگر اصولگرايان راي بدهند.
در اوايل ارديبهشت فقط ٣٦ درصد طرفداران قاليباف حاضر بودند اگر قاليباف كنارهگيري كند به رييسي راي بدهند. اين ميزان در ٩ ارديبهشت به ٤٨ درصد، در ١٦ ارديبهشت به ٥٢ درصد و در ٢٣ ارديبهشت به ٥٨ درصد رسيد. در واقع هر چه به انتخابات نزديك ميشديم طرفداران قاليباف متقاعد ميشدند اگر قاليباف كنارهگيري كند به رييسي راي خواهند داد.
اما اين اعداد با سناريوي كنارهگيري رييسي كمنوسانتر بود به گونهاي كه در همان اوايل ارديبهشت ٥٣ درصد طرفداران رييسي حاضر بودند به قاليباف راي دهند. اين ميزان در ٩ ارديبهشت به ٥٦ درصد، در ١٦ ارديبهشت به ٦٠ درصد و در ٢٣ ارديبهشت پس از مناظره سوم به ٥٩ درصد رسيد. در واقع مشاهده ميكنيم در نهايت در ٢٣ ارديبهشت طرفداران قاليباف و رييسي به يك اندازه (حدود ٦٠ درصد) تمايل داشتند در صورت نبود كانديداي مورد نظرشان به كانديداي ديگر اصولگرايان راي بدهند.
بنابراين ملاحظه ميشود از اين نظر تفاوتي بين دو كانديدا وجود ندارد و عقلانيترين كار ممكن براي اصولگرايان در اين شرايط اين بود كه كسي در صحنه بماند كه راي پايه بيشتري دارد. در روز ٢٣ ارديبهشت يعني پس از مناظره سوم طبق نظرسنجي ميداني ايسپا راي پايه رييسي ٢٥ درصد و راي پايه قاليباف حداكثر ١٩ درصد (بر حسب كساني كه كانديداي خود را انتخاب كرده بودند) بود با اين توضيح كه راي رييسي روند ثابتي را نسبت به هفته قبل نشان ميداد و راي قاليباف با سرعت در حال نزول بود چرا كه نظرسنجي تلفني ايسپا در ٢٤ و ٢٥ ارديبهشت نشان داد راي قاليباف با سرعت زيادي در حال نزول است.
اين را ميتوان به گونه ديگر هم اثبات كرد. ايسپا در تمام نظرسنجيها سناريوهاي دوقطبي را از مردم سوال ميكرد به اين صورت كه اگر فقط رييسي و روحاني در انتخابات باشند به چه كسي راي ميدهيد يا اگر قاليباف و روحاني باشند به چه كسي راي ميدهيد؟ تا قبل از مناظره سوم، در اين دوقطبيها قاليباف رقيب جديتري براي روحاني بود در حالي كه رييسي با روحاني فاصله داشت تا جايي كه بعد از مناظره دوم، قاليباف به يك درصدي روحاني رسيد اما بعد از مناظره سوم در ٢٣ ارديبهشت به دليل ريزش راي پايه قاليباف، رييسي گزينه جديتري نسبت به قاليباف براي روحاني بود به اين شكل كه روز بعد از مناظره سوم، دوقطبي رييسي - روحاني به همديگر نزديكتر بود تا دوقطبي قاليباف - روحاني.
البته دوقطبي رييسي - روحاني نيز در هفته آخر به نفع روحاني در حال تغيير بود و در آخرين نظرسنجي ميداني ايسپا در ٢٦ ارديبهشت به صورت ٣٨ به ٥٥ به نفع روحاني تغيير پيدا كرده بود. نتيجه بحث تا اينجا اين است كه اگر قاليباف به جاي رييسي رقيب روحاني بود شكست سنگينتري ميخورد اما سناريوي بعدي كه اصولگرايان معتقدند در صورتي كه محقق ميشد انتخابات به دور دوم ميرفت، حضور همزمان رييسي و قاليباف بود.
در روز بعد از مناظره سوم از بين كساني كه كانديداي خود را انتخاب كرده بودند ٤٧ درصد گفته بودند به روحاني راي ميدهند، ٢٥ درصد رييسي و حدود ١٩ درصد نيز قاليباف را انتخاب كرده بودند با اين توضيح كه راي روحاني شيب تند افزايشي و راي قاليباف شيب تند نزولي داشت. شيب تغيير آرا نشان ميداد حتي اگر قاليباف كنارهگيري نميكرد آراي روحاني به ٥٠ درصد ميرسيد و انتخابات در همين دور اول پايان مييافت هر چند در اين صورت راي روحاني كمتر از ميزاني بود كه الان به دست آمده است.