«اصلاحطلبان با همه ظرفیت و حیثیت در روحانی ترکیب شدند، از یار کمکی به عضو شرکت سهامی تبدیل شدند و نقطهچین یا حد فاصلی برای دوگانه دیده شدن باقی نگذاشتند.»
روزنامه جوان نوشت: «اصلاحطلبان در يك اقدام بيسابقه همه نخبگان داخل و خارج خود را براي موفقيت روحاني به كار گرفتند و رقيب روحاني را با مفاهيمي همچون «آيتالله قاتل» مفهومسازي كردند؛ خاتمي را با قسم جلاله به ميدان آوردند؛ در زمين بكر سيدحسن خميني بذر اصلاح شده اصلاحطلبي پاشيدند تا كمباين روحاني درو كند و اتاق فكر و اتاق عمليات رواني و فضاي مجازي را با تلاش شبانهروزي فعال كردند.
جهانگيري رسماً تابلوي اصلاحات را در مناظرات بالاي سر گرفت و يگانگي با روحاني را فرياد زد. شهر به شهر رفتند و پرچم اصلاحات را با تصوير روحاني بلند كردند و در حوزه سلبي نيز تمام قامت نه از درون سنگر روحاني كه از سنگر خود شليك كردند. خلاصه كلام اين كه هويت خود را به ميدان آوردند و مبارزه كردند. در نقطه مقابل، روحاني نيز از سرمايه آنان در هر شهر و دياري بهره برد و مفاهيم «جنت مكان و خلدآشيان» را نثار اصلاحات كرد. اكنون كه دولت روحاني براي تجديد آماده ميشود، اصلاحطلبان ديگر نميتوانند به سنگرهاي روشنفكري خزيده و نقاد روحاني شوند. توفيق روحاني توفيق آنان است و پلشتيهاي احتمالي دولت او پلشتيهاي اصلاحات است. آن روز كه احمدينژاد و اصولگرايان مشتركاً اصرار داشتند كه ديگر با هم و از هم نيستند، اصلاحطلبان نميپذيرفتند. حال چطور ميشود اصلاحطلبان و روحاني را كه بر يكي بودن حداكثري اصرار دارند، با فاصله ديد؟
از سوي ديگر روحاني در تبليغات انتخاباتي كمك شاياني به بالا رفتن پرچم اصلاحات كرد و دوگانه اصلاحات - اعتدال را از ميان برداشت؛ اگر چه اعتدال گفتمان نبود اما روش بود. روحاني اين روش را درنورديد و چنان چهارنعل تاخت كه اصلاحطلبان تندرو بايد در نزد او لنگ بيندازند. بنابراين روحاني داوطلبانه و در هنگام اضطرار و استرس خانه اعتدال را منفجر كرد تا زمين اين خانه منفجر شده ضميمه منزل اصلاحات شود و سند آن مجزا صادر نشود.»