وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی در یادداشتی تلگرامی نوشت: بیان دیدگاههای نامزدهای ریاست جمهوری به ویژه در مناظرههای برگزار شده فرصتی را فراهم کرده است تا مردم با دو رویکرد و دو تفکر در حوزه اجتماعی نیز آشنا شوند.
«در یکی از این رویکردها با گفتمانی مواجه هستیم که با تاکید بر کلیدواژههایی مانند فروپاشی خانواده، افزایش طلاق، فقر شدید مردم، اعتیاد و... تلاش میکند تصویری سیاه از وضعیت اجتماعی کشور ارایه دهد.
فارغ از آمارهای غلط و نادرستی که در زمینه مسائل اجتماعی از سوی برخی کاندیداها مطرح میشود، آنچه بیشتر قابل مشاهده بوده، فقدان بحث و بیان علل کارشناسی در خصوص علل بروز آسیبهای اجتماعی است.
من به عنوان تجربه علمی خود معتقدم حتی فرق بین مسائل، آسیبها و بحرانهای اجتماعی در ادبیات و بیان برخیها دارای آشفتگی است و بعضا هر کدام از این مفاهیم به جای دیگری مورد استفاده قرار میگیرد. باید توجه داشته باشیم که مسائل و آسیبهای اجتماعی به گونهای است که اگر در مورد علل بروز آن به درستی تحقیق صورت نگیرد و علتیابی درستی وجود نداشته باشد موجب تشخیص غلط بین عارضه و بیماری در این حوزه نخواهد بود.
مسائل اقتصادی
مسائل اقتصادی به عنوان یکی از عوامل کلاسیک و سنتی و بروز مسائل اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد هنوز هم میتواند یکی از علل بروز آسیبهای اجتماعی باشد اما به هیچ عنوان علتالعلل آسیبها نیست.
مگر امروز شاغلین، معتاد نمیشوند؟ مگر اعتیاد فقط ویژه محرومین و فقراست؟ مگر پولدارها، طلاق نمیگیرند؟ مگر ثروتمندان، خودکشی نمیکنند؟ مگر افراد مرفه، دچار آسیب نمیشوند؟ امروزه اعتیاد، طلاق و خودکشی طبقه نمیشناسند. طبقههای فقیر، متوسط و بالا همه به نوعی با این موضوع درگیرند.
نکته اینجاست که امروزه ماهیت آسیبهای اجتماعی مداوم در حال تغییر است. امروزه بروز آسیبهای اجتماعی را باید در ناامنی روانی جستوجو کرد، در فقدان امید به آینده جستوجو کرد، در جامعه درگیر و خشن جستوجو کرد، در جامعه بینشاط جستوجو کرد، در جامعه پر از ریسک جستوجو کرد، در جامعه همراه با انسداد اجتماعی باید جستوجو کرد.
تفکر و دولتی که نماد اجماع نباشد و بخواهد در جامعه انشقاق ایجاد کند، دولتی تک محور که قطببندی در جامعه ایجاد کند، تفکری که عوامفریبی و دروغ را نهادینه کند، تفکری که بگم بگم راه بیندازد، تفکری که فهم دقیق از مسائل اجتماعی نداشته باشد، خود مهمترین عامل بروز آسیبهای اجتماعی است.
آنچه در دوران دولت قبل در حوزه اجتماعی اتفاق افتاد و باعث تشدید آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق، خودکشی، افزایش روزانه ٧٠ نفر معتاد به جمعیت کشور و افزایش نرخ جرم (میزان پروندههای تشکیل شده در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی)... شد حاصل همان تفکری است که با قطبی کردن جامعه، انکار آسیبهای اجتماعی، نگاه سادهانگارانه و تقلیلی به مسائل اجتماعی به اداره کشور پرداخت.
من فکر میکنم، رفتار دولتها، دیدگاه دولتها نسبت به مردم، گفتمان دولتمردان، چگونگی ایجاد امید و ناامیدی در جامعه، شیوه تعامل با اجتماع و مردم نحوه ایجاد اجماع در حل مسائل، قدرت دادن به نهادهای مدنی، پرتنش یا کم تنش بودن دولت، توانمندی دولت در ایجاد امید یا یاس در جامعه بیشترین نقش را در بروز مسائل و آسیبهای اجتماعی در ایران امروز دارد.»