این انتخابات نیز فرانسه را بهجای دیگری میبرد: به غروب عصر قدیم و طلوع دورهای جدید. سؤالی که افراد زیادی را میترساند این است: شب تاریک تا کی ادامه خواهد داشت؟
فرارو- حمله تروریستی اخیر در شانزه لیزه که طی آن یک افسر پلیس کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند، یکی از غیرمنتظرهترین پیچشهایی بود که انتخابات فرانسه را مختل میکند.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، افراد زیادی از این سناریو هراس داشتند و ادعا میکردند با این نوع حوادث شانس پیروزیِ راستگرایانی مانند "فرنسوآ فیون" و "مارین لوپن" در دور اول انتخابات بیشتر میشود. اما برخلاف تمام گمانهزنیها، هنوز نمیتوان با قطعیت مسائل را پیشبینی کرد.
در جریان آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال 2012، قتل سه سرباز، سه کودک و یک معلم در مدرسهای یهودی در تولوس توسط "محمد مراح" که تنها شش هفته قبل از دور اول انتخابات اتفاق افتاد، "نیکولا سارکوزی" را از شکست نجات نداد.
احتمالاً حمله روز پنجشنبه کاهش حمایتها از لوپن (حاصل ستاد انتخاباتیِ یکنواخت و کسلکننده) را اندکی جبران خواهد کرد. همچنین، شعار انتخاباتی فیون را برجسته میکند که تأکید دارد مبارزه با تروریسم باید در "اولویت مطلق" باشد. دیروز هر دو کاندید سعی کردند بر روی این حمله سرمایهگذاری کنند. اما بعید است این حادثه واقعیتهای اساسی انتخابات فرانسه را تغییر دهد.
در حزب چپ فرانسه میان نامزد حزب سوسیالیست "بنوا همون" و رهبر تندروترِ حزب "La France Insoumise” به نام "ژان لوک ملانشن" اختلاف وجود دارد. این تفرقه ممکن است برای سومین بار در شصت سال گذشته سبب حذف نامزدهای حزب چپ در دور اول انتخابات شود.
حزب راست نیز از اتهاماتی که به فیون مبنی بر فساد و پارتیبازی وارد شد، آسیب زیادی دید. فیون که از سوی تمام جناحها موردحمله قرار دارد، ستادش را با شیوهای مشابه با ترامپ و ضد سیستم اداره میکند و برای لاپوشانیِ تخلفات و اشتباهات خود به رسانهها و قضات حمله کرد. این موقعیت برای فردی که ادعا میکرد قصد ترویج اخلاق در سیاست را دارد و سپس رسواییها و دروغهایش برملا شد، بسیار مضحک و خندهدار است.
بااینحال، خوشمان بیاید یا نه، جناح راست افراطی اوضاع بهتری دارد. لوپن موفق شده حزب و عقایدش را به نقطه اصلی تمرکز در این انتخابات تبدیل کند. پیروز انتخابات هر کس و هر حزبی که باشد، بازهم عقاید لوپن ماندگار خواهند بود. "امانوئل مکرون" وزیر اقتصاد سابق، از دیدگاه برخی منجیِ نظام سیاسی فرانسه است و در نظرسنجیها در رده بالایی قرار دارد. اما هنوز هم باید به رأیدهندگان ثابت کند که نسخهی فرانسویِ "هیلاری کلینتون" نیست: سبکی از نظام اقتصادی و سیستم نخبه- محور که در حال حاضر در فرانسه و بسیاری از دموکراسیهای غربی مردود است.
در این میان سردرگمی، اضطراب و خستگی بر افکار عمومی سایه افکنده است: تقریباً سی درصد از رأیدهندگان هنوز تصمیم نگرفتهاند به چه کسی رأی دهند یا درباره مشارکت در انتخابات تردید دارند.
همانند رمان "گزارش یک مرگ" از "گابریل گارسیا مارکز"، مجموعه پیچیدهای از اتفاقات و رخدادهای غیرمنتظره شرایط را در فرانسه به اینجا کشانده است. با اینکه فیون هنوز هم شانس پیروزی دارد، اما تنها کاری که ستاد او انجام داده معذرتخواهیهای مکرر است که مانع ارائه یک پلتفرم سیاسی روشنشده است. پیروزی "بنوا آمون" با شیوهای به سبک "برنی سندرز" در رقابتهای درونحزبی سبب ایجاد یک بحران درونی در حزب سوسیالیست شد: دوراهی بر سرِ حمایت از نامزدی که نسبت به اکثر اعضای حزب چپگراتر است، و وسوسهی حمایت از مکرون که سمتش در دولت را ترک کرد تا جنبش سیاسی خود را راهاندازی کند.
تنها یک کاندید از این اوضاع نفع زیادی برد: "ملانشن" که پیشرفت قابلتوجه او در نظرسنجیهایِ دو هفته اخیر این انتخابات را غیرقابلپیشبینیتر کرد.
باوجود حمله روز پنجشنبه، بعید است لوپن بتواند در انتخابات پیروز شود. برخلاف انتخابات آمریکا و رفراندوم برکسیت، سیستم انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه دو مرحله دارد. اگر رهبر جبهه ملی در روز یکشنبه رأی بیاورد، احتمال دارد مجموعهای از نیروها و احزاب مخالف، پیروزیِ رقیب او را تسهیل کنند. اما هر کس که پیروز شود، دوران خوشِ کوتاهی را تجربه خواهد کرد. ترس از تروریسم، تنفر از سیستم سران و نخبگان، عدم اعتماد به سیاستها، خستگی و فرسودگی سازمانی، جستجوی بیپایان برای یک رهبر آیندهنگر که کشور را نجات دهد، بیاعتمادی به جهانیسازی و بدگمانی نسبت به اتحادیه اروپا (تمام عناصری که جبهه ملی را تغذیه میکنند)، پس از هفتم ماه مه نیز ادامه خواهد داشت.
بسیاری از تحلیلگران فراموش میکنند که انتخابات پارلمانی در ماه ژوئن نیز به همین اندازه مهم است و رئیسجمهور جدید باید اکثریت کرسیهای مجلس را به دست آورد. در چهل سال گذشته این اتفاق افتاده است. اما برای اولین بار، بعید است که این چهار کاندید همان اکثریت قاطع را کسب کنند. این مسئله احتمال شکلگیری ائتلافهای جدید و یا حتی تشکیل پارلمانی با اعضای مخالفِ حزب رئیسجمهور را افزایش میدهد. در هر صورت، نظم سازمانی که از زمان آغاز جمهوری پنجم (1985) در کشور حاکم بود خاتمه مییابد.
فرانسه به چهارراهی رسیده است که در هر مسیر آن سیاست شبیه به یک میدان جنگ وسیع خواهد بود. هیچیک از مسیرها آسان نیست و هیچیک از گزینه مناسب نیست. هنوز خیلی زود است که بگوییم فرانسه هم با شوکی بهشدت برکسیت مواجه خواهد شد یا نه؛ اما درست همانند برکسیت این انتخابات نیز کشور را بهجای دیگری میبرد: به غروب عصر قدیم و طلوع دورهای جدید. سؤالی که افراد زیادی را میترساند این است: شب تاریک تا کی ادامه خواهد داشت؟
منبع: گاردین