گشت ٢ بهعنوان جدیدترین فیلم سعید سهیلی پرفروشترین فیلم اکران درحال حاضر است. فیلمی که با فروشی مناسب، حتی حالا که بیش از یک ماه از زمان نمایشش میگذرد، نشان میدهد که نگاه به ردههای بالای جدول فروش سینمای ایران دارد و با اینکه همین حالا نیز جزو ١٥، ١٠ فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران (از نظر عایدی گیشه) به شمار میآید، اما میتواند نگاه به ردههای بالاتری در این جدول داشته باشد....
به گزارش شهروند، هر فیلمی با هدفی خاص ساخته میشود و موفقیت یا ناموفق بودنش را میزان دستیابیش به این هدف خاص تعیین میکند. بدیهی است فیلمی که چشم به جوایز جهانی دارد، نمیشود با فیلمی که برای مردم ساخته شده مورد قیاس قرار گیرد و این نکتهای است که در جشنواره فجر نادیده گرفته میشود و مثلا فیلمی مثل گشت ٢ یا خوب بد جلف با همین معیاری داوری میشوند که درباره الیها.
در نگاهی به این جدیدترین فیلم سعید سهیلی هدف گشت ٢ در این میان فروش بالا و کشاندن انبوه تماشاگران به سالنهای سینما به نظر میرسد؛ و پیداست که در این کار نیز به توفیق دست یافته است. سعید سهیلی کارگردان فیلم که چندسال بعد از موفقیت قسمت اول گشت ارشاد در گیشه سراغ ساخت قسمت دوم آن رفت، بعد از نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر براساس واکنشها و بازتابهای نمایش این فیلم در جشنواره؛ چند دقیقه از فیلم را نسبت به نسخه جشنواره کوتاه کرده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده گشت ارشاد جایی تمام میشود که حسن و عباس به زندان میروند و عطا تیرخورده و به کما میرود. داستان گشت ارشاد ۲ چندسال بعد از اتفاقات قسمت اول و جایی که حسن و عباس از زندان آزاد میشوند، آغاز میشود. عطا هم از کما بیرون آمده و گروه قدیمی دوباره تشکیل میشود. عباس و حسن و عطا مدتی نیز دنبال کار میگردند اما موفق نمیشوند لذا تصمیم میگیرند مسیر گذشتهشان را پیش بیرند و اتفاقات گشت ارشاد ۲ از همینجا آغاز میشود.
در این فیلم بازیگرانی همچون حمید فرخنژاد، پولاد کیمیایی و ساعد سهیلی حضور دارند. نکته جالب اینکه تولید و تهیهکنندگی این اثر را حمید فرخنژاد که از بازیگران اصلی این فیلم است به همراه سعید سهیلی کارگردان اثر بهطور مشترک انجام دادهاند.
گشت ارشاد از پرماجراترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران بود. فیلمی که بدون دردسر در جشنواره سیام فجر به نمایش درآمد اما به یکباره در اکران عید، قربانی برخی اختلافات داخلی سینما شد و پس از ١٦ روز از پرده سینماها پایین کشیده شد. در واکنش به جلوگیری اکران گشت ارشاد ١ سعید سهیلی گفت تمامی کپیهای فیلم گشت ارشاد را مقابل وزارت ارشاد به آتش میکشم! با این وجود در این مدت یکمیلیارد و ششصدمیلیون تومان فروش کرد و چهارصدهزار نسخه اصلی آن در شبکه نمایش خانگی به فروش رسید.
فیلم سعید سهیلی بعد از مدتی به شبکه نمایش خانگی آمد اما اضافه کردن بخشهای حذف شده به فیلم باعث شد نسخه نمایش خانگی فیلم به سرعت جمع آوری شود تا حاشیه فیلم سهیلی پایانی نداشته باشد. گشت ٢ نیز در نمایش جشنوارهایاش با حاشیههای زیادی مواجه شد که مهمترین ان گزارش مسعود فراستی به کمیسیون فرهنگی مجلس مبنی بر مستهجن بودن این فیلم بود. درباره گشت ٢ همچنین باید گفت که گشت ارشاد٢ نسبت به قسمت اول، از لحظههای کمدى بیشترى برخوردار است. بهخصوص در قسمتهایى که عباس و عطا و حسن قرار است شغلهاى مختلفى را امتحان کنند. فیلم یک کمدى اجتماعى است که اشارههاى صریحى به مسائل روز جامعه دارد.
سعید سهیلی که در کارنامهاش فیلمهایی چون مردی شبیه باران، مردی از جنس بلور، سهراب، شب برهنه، تارا و تب توت فرنگی، سنگ کاغذ قیچی، چار انگشتی، چارچنگولی، گشت ارشاد، کلاشینکف و... وجود دارند، از کارگردانان معتبر و البته جنجالی سینمای ایران به شمار میآید که ساخته شدن هر کدام از فیلمهایش را میتوان اتفاقی در سینمای ایران دانست. این سینماگر که در کارهای اولیهاش با انتقادات تند و تیز و زبان تلخش چشمها را متوجه خود میکرد، در چند فیلم اخیرش همان انتقادات را با زبانی ملایمتر و با چاشنی طنز به مخاطبان ارایه میدهد؛ و البته نمیتوان اسم این را تغییر نگاه کارگردان گذاشت؛ چه، او در فیلمهای اخیر سخنانش را تغییر نداده، بلکه فقط شیوه ارایه آن را تغییر داده- او که در ماههای اخیر اندک کسالتی نیز داشت، به شدت از این فیلم جدیدش دفاع میکند- و وقتی موفقیت فیلم را در هدفی که انتخاب کرده میبینیم، بابت این مسأله میتوانیم به او حق بدهیم. سعید سهیلی که درباره حواشی گشت ارشاد گفته بود: هرچند گشت ارشاد از پردههای سینما پایین کشیده شد و اتفاق تلخی را برای من رقم زد اما امیدوارم اتفاقی که برای گشت ارشاد پیش آمد برای هیچ فیلمی پیش نیاید؛ در مطلبی که در پی میآید درباره جوانب گوناگون فیلم اخیرش که دربارهشان مورد پرسش قرار گرفته پاسخهایی داده است که با هم میخوانیم.
نگاه سهیلی به سینما
سینما مال همه مردم است
فکر نمیکنید فیلمساز با گفتن این حرف که من فلان فیلم را برای طیف خاصی از تماشاگران ساختهام خودش را راحت کرده و از نقد و تحلیل فرار میکند؟
آخر همین است دیگر. سینما به همین سادگی است. هر فیلمی برای مخاطب خودش ساخته میشود. من خودم به هیچ عنوان فیلمهای علمی- تخیلی را دوست ندارم. اما یک عدهای از این دسته فیلمهای خیلی خوششان میآید.
زمانی که بچه بودم، تلویزیون نداشتیم، اما برنامه کودک را دوست داشتم. الان شاید ٥٠سال دیگر هم من برنامه کودک نگاه نکنم اما برنامه کودک برای اقشار کودک و نوجوان نباید ساخته شود؟! طبیعی است که هر فیلمی برای یکسری از مخاطبان سنی خاص ساخته میشود. یک سری فیلمها برای طبقات اجتماعی خاص و سنین مختلف با طرز تفکرات مختلف ساخته میشود. سینما مال همه مردم است و همه در مخاطب بودن سهم دارند.
خب این جوری با این بهانه یعنی که هر جور فیلمی باید ساخته شود...
وقتی چیدمان اکران سینماها تعیین میشود، سعی میکنند در نظر بگیرند یک عده از مردم میخواهند به سینما بروند و بخندند، یک عده آدمهایی هستند که سیاسی هستند، یک عده هم هستند که اصلا ورزشکارند. زنها هم یک سلیقه خاصی دارند. سبد سینما همه محصولات و دیدگاه را باید داشته باشد.
حتی فیلمفارسی؟
من هیچ سینمایی را نمیگویم بد است. میتوانم بگویم دوست دارم یا ندارم، اما هیچ وقت هم معتقد نیستم که باید جلوی سینمایی گرفته شود. سینمای ما نیاز به بیضایی دارد، نیاز به سلحشور و شمقدری هم دارد، به تقوایی و بنیاعتماد و ابوالقاسم طالبی و دهنمکی هم نیاز دارد. چرا؟ به دلیل اینکه معتقدم در جامعه سلیقهها و افکار مختلفی داریم و به همین دلیل باید فیلمهای مختلف داشته باشیم. یعنی شما برای یک سربازی که خسته و کوفته، یا کارگری که بار برده و حالا آمده فیلم ببیند، نمیتوانی بگویی حالا این دوساعتی که میخواهی استراحت کنی، بیا برو این فیلم روشنفکری یا فیلم فلسفی را ببین
گشت ٢ قرار است در این میان چه سلایقی را جواب دهد؟
این فیلم قرار است حال مردمی را که یکسال فقط خبرهای بد و تلخ شنیدند، شاد نبودند و نخندیدند، کاملا مایوس و افسرده هستند و کاملا سر درگم هستند و مشکلات اقتصادی شدیدی هم دارند تا حدی خوب کند؛ و باید بدانید که این کار آسان و کمی نیست...
قطعا...
کشاندن مردم به سالنهای سینما واقعا کار سختی است. الان داریم وضع اکران عید را میبینیم. اصلا گشت٢ هیچ. شما باقی فروشها را نگاه کن. میبینیم که فیلمسازی کار بسیار سختی است. در این شرایط اجتماعی، اقتصادی و با این همه گرفتاری یک فیلمساز اگر بتواند مردم را از خانه بیرون بیاورد شق القمر کرده است. شما شرایط را در نظر بگیرید که با این همه بلا و مصیبت که از بالا و پایین وارد زندگی مردم میشود اگر مردم به سینما بروند باید آنها را ستایش کرد.
فکر میکنید در این میان موفق شده اید؟
در هر صورت ما همه تلاش خود را میکنیم که مردم را با سالن سینما آشتی بدهیم. من معتقدم که شاد کردن مردم و امید دادن در سینما مثل جهاد میماند.
زمان اکران چارچنگولی گفتید این فیلم را ساختم تا بگویم فیلم پرفروش ساختن کاری ندارد. با توجه به چند فیلم اخیرتان به نظر میرسد خوب این کار را بلدید...
وقتی برای تماشاچی فیلم میسازی باید تماشاچی را دقیقا بشناسی. به نظر من خیلی از ما تماشاچی را نمیشناسیم. یعنی فیلمساز دایما توی دفترش نشسته است یا از دفترش سوار ماشین میشود میرود به خانه و بالعکس. میان مردم نیستند. فیلمسازی که میان مردم نباشد، با اتوبوس سفر شهریاش را انجام ندهد، پیاده در خیابان قدم نزند و نسل بعدی که بچه یا نوه اوست با آنها ارتباط نداشته باشد، یعنی اینکه طیف وسیعی از جامعه را نمیشناسد. وقتی هم مخاطب را نشناسی، مردم را نشناسی، نمیتوانی سلیقه مردم را بشناسی، نمیدانی مردم کی به هیجان میآیند، کی میخندند، نمیدانی دنیایشان چیست.
درباره گشت ٢
این فیلم تلخیهای چندسال بیکاری را از بین برد
تحلیل خود سعید سهیلی از فیلم گشت ٢ چیست؟
به نظرم گشت ۲ فیلم متفاوتتری از گشت ارشاد شده است، هرچند ممکن است بین آنها به دلیل اینکه بازیگرها مشترک هستند، شباهتهایی وجود داشته باشد اما تفاوتهایی هم با هم دارند برای مثال همین بازیگران بعد از چندسال در گشت ۲ تبدیل به یک تیپ دیگر شدهاند. مخاطب با تماشای گشت ٢ با یک مقایسه نسبت به گشت ارشاد میتواند به نتیجه خوبی برسد و از دیدن آن لذت ببرد
برای خود سهیلی گشت ٢ چه جایگاهی دارد؟
میتوانم بگویم این فیلم تلخیهای این چند سالی را که من فیلم نساختم و بیکار بودم برای من هم از بین برد.
خیلیها گشت ٢ را به این بهانه که فیلم سنگینی نیست زیر سوال بردهاند.
من توی محلهای زندگی میکردم که انگ زنی و صفت اطلاق کردن رواج داشت. اکثر بچهها توی محله ما اسم داشتند. ما یک نفر داشتیم که بهش میگفتیم طلا؛ فقط به این دلیل که رنگ صورتش سرخ و سفید بود. یکی داشتیم که بهش میگفتیم شیش کله. او هر موقع دعوا میکرد اولین کاری که انجام میداد این بود که با سر میزد توی صورت طرف مقابل. یک نفر داشتیم که بهش میگفتیم گوشکوب.
به دلیل اینکه یک بار در عمرش دعوا کرده بود و در همان یکبار با گوشکوب زده بودند توی سرش. یک حبیب داشتیم، بهش میگفتیم حبیب چیتا. به دلیل تیز وبز بودن. قبل از انقلاب عادت داشتیم به دلیل فرهنگ حاکم، برای اسامی صفتی پیدا کنیم. بعد از انقلاب این مسأله کم شد و کمتر کسی جرات میکرد اسم بگذارد و توهین کند. انقلاب یعنی تغییر؛ تغییر در روشها و شیوههای غلط. یعنی برای افراد اسم نگذاریم و برای آثار هنری هم به همین صورت. بعد از سی وششسال انقلاب فرهنگی، سیاسی و عقیدتی؛ منتقد ما به همین سمت و سو میرود و به جای اینکه تحلیل کند مثل لات و لوتهای لمپن برای آثار هنری اسم میگذارد.
از سبکی و سنگینی اگر بگذریم میشود گفت گشت ٢ با چه هدفی ساخته شد؟
برای سرگرم کردن مردم. برای اینکه تماشاگران بعد از دیدن فیلم حال خوبی پیدا کنند...
فقط به این دلیل؟ سهیلی سازنده سنگ کاغذ قیچی، مردی شبیه باران و مردی از جنس بلور و حتی تارا و تب توت فرنگی سینما را این جور میبیند؟
این جوری هست دیگر. سینما از زمانی که سنگ بنایش گذاشته شده مکانی مثل پارک برای تفریح عمومی بود. مثل یک شهر بازی که میرویم تا کمی خوش بگذرانیم. اما قدرت سینما آنقدر بالا بود که توانست مردم را جذب کند و توانست روی مخاطب تأثیر بگذارد. کمکم سینما به سمتی رفت که متولیانش احساس کردند که در قالب این تفریح دورهمی میتوانند به مخاطبان قصهای را نشان بدهند و در قالب آن قصه بگویند که از چراغ قرمز عبور نکند. چقدر خوب است که مردم از یک فیلم یاد بگیرند که از چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی عبور نکنند که احتمالا تصادف نشود. کمکم توانست چیزهای مهمتری هم به مردم بگوید.
پس عقیده دارید که این چیزها فرع بر آن اصلی است که شما سرگرمی نامیدید؟
حتما. شما یک تماشاچی را پیدا کن که توی خانهاش نشسته باشد و به خانوادهاش بگوید که فیلمی در سینما نمایش داده شده و بیایید برای تقویت اندیشه برویم و این فیلم را تماشا کنیم! یا برای اهداف دیگر غیر از سرگرمی. اینکه ما برویم فیلمی را ببینیم که دیگر همسرانمان را کتک نزنیم، برویم یک فیلم را ببینیم که دیگر معتاد نشویم، برویم فیلمی را ببینیم که دیگر دزدی نکنیم، برویم فیلمی را ببینیم که بعد از این متنبه بشویم که دیگر سرقت نکنیم، این نگاه یک نگاه غلط است.
گفتید گشت ٢ به این هدف ساخته شده که حال مردم را خوب کند. فکر نمیکنید بنمایه این فیلم برای چنین هدفی تلخ است؟
اما میبینیم که وقتی تماشاچی از سالن بیرون میآید یک حال خوب دارد. این حال خوب بسیار مهم است. تو امکان دارد یک فیلم بسازی، در انتهای فیلم با یک عروسی تمام شود. وقتی تماشاچی از سالن بیرون میآید امکان دارد حال خوبی نداشته باشد. ولی یک فیلمی هم ساخته میشود که خیلی فیلم شادی نباشد اما حال خوبی به تو بدهد.
درباره سعید سهیلی کارگردان
همه تغییر میکنند...
آیا سهیلی قبول دارد که در گذر اینهمه سال فعالیت در سینما تغییر کرده است؟
چه کسی هست که در زندگیاش تغییر نکند. همه آدمها تغییر میکنند. تغییر جزو ذات انسان است، بخشی از ویژگیهای انسان است. شما یک حیوان را در نظر بگیرید، مثل گوسفند. اولین گوسفندی که خدا خلق کرد با آخرین گوسفندی که همین امروز به دنیا آمد هیچ تفاوتی نمیکند. هر دو وقتی بز جلو راه میرود بقیه پشت این بز به راه میافتند. تفاوت انسان با حیوان در این است که اولین انسان خلق شده با آخرین انسانی که روی کره زمین به دنیا میآید بسیار متفاوت است. زمین تا آسمان با یکدیگر فرق دارند، حتی هر آدمی با یک ساعت بعدش تفاوت فاحشی دارد.
اما به این بستگی دارد که این تغییر در چه جهتی باشد...
مردی شبیه باران با فیلم اول من و فیلم آخر با یک نسبت فاحشی متفاوت است. طبیعی است که تغییر کردهام و اینکه چون تغییر کردهام یعنی به عقایدم در سال ١٣٧٥ وفادار نیستم و به پیام فیلم مردی شبیه باران اعتقاد ندارم؛ نه. قضاوت اشتباهی است.
من گشت ٢ را دوست دارم. اما میتوانم بپرسم اگر تغییر در عقایدتان نبوده، چرا دیگر در آن حال و هواها فیلم نمیسازید؟
یک مقطعی شرایط بهگونهای بوده است که قصهای به سراغم آمده؛ یک موضوعی، یک مفهوم، یک قصه خاص، یقه مرا در سال ١٣٧٥ گرفته و گفته مرا بساز. من آن فیلم را ساختم. چرا؟ به خاطر اینکه در آن زمان بیش از هر چیزی به یک قصه فکر میکردم و به بزرگی به هاشم درچهای. در آن مقطع شب و روز هاشم درچهای بوده که یقه مرا میگرفته که قصه مرا بساز. در آن مقطع منصور قاسمی که شهید شده است یقه مرا میگرفته که قصه مرا بساز. فیلمساز هیچ وقت مشخص نمیکند که سال آینده سراغ چه موضوعی میرود.
فکر میکنید چرا سعید سهیلی و آثارش اینقدر پرسروصدا میشوند؟
وقتی فیلم میسازی زمین تا آسمان واکنش نشان میدهند. فیلمسازی با مینیاتوریست بودن متفاوت است. با کار خطاطی متفاوت است. به دلیل اینکه یک خطاط یک تابلو مینویسد اگر خوب درنیامد پارهاش میکند، حتی اگر خوب درآمد، صفحهای که خطاطی کرده را تکثیر نمیکند و در شهر پخش کند که راجع به این خط نظر بدهید. اما سینما به صورت طبیعی واکنش ایجاد میکند. به دلیل اینکه وقتی تو فیلم میسازی برای خودت و خانوادهات نمیسازی.
فیلم را برای خودت و برای همه مردم و ملت میسازی؛ برای همه مردم و همه سلیقهها و همه نگاهها و پردههای سینما. به این دلیل است که باید آماده بشوی که یک عده خوششان بیاید و یک عده خوششان نیاید. یک عده بلیت بخرند، یک عده بلیت نخرند، یک عده هورا بکشند، یک عده هو کنند، سینما یعنی همین. شما نگاه میکنی، میبینند که یک فیلم ساخته میشود که خیلیها تقدیرش میکنند و جوایز متعددی میگیرد و یک عده هم نگاه میکنند خیلی فیلم بدی است. تفاوت میان سلیقهها به اندازه زمین تا آسمان است، یک عده تقدیر میکنند در حد اسکار، یک نفر هم فیلم را تماشا میکند و میگوید این فیلم چی داشت؟
آدم نقدپذیری هستید؟
گفتم که؛ وقتی فیلم میسازی باید آماده باشی برای اینکه برایت کف و سوت بزنند و یک عده هم برایت گوجه پرت کنند. موضوع به همین سادگی است. اگر جنبه ندارید که فحش بشنوید فیلم نسازید، اگر جنبهاش را نداری که نقد بشنوی، اگر جنبهاش را نداری دردسرها و استرسهایش را به جان بخری، از پرده پایین کشیدنها، جایزه ندادنها و تماشاچی نداشتن را نداری، فیلم نساز. وقتی فیلم میسازی باید خودت آمادهباشی که یک عده تو را تقدیر و تقدیس کنند و یک عده هم با ندیدن یا نقدهای تندشان تنبیه کنند. ذات سینما این است.
گشت ٢ و گشت ارشاد
سینما کوچکتر از این حرفهاست...
آقای سهیلی؛ بعد از حواشی زیادی که برای گشت ارشاد پیش آمد، گشت ٢ را برای چه ساختید؟
خود گشت ارشاد فیلم پرحاشیهای نبود. علت حواشی آن فیلم این بود که یک جابهجایی سیاسی در کشور در آن مقطع صورت پذیرفته بود و به موازات این جابهجایی سیاسی اسباب تغییرات کلان فرهنگی صورت پذیرفته بود. اما متاسفانه در نیمه راه دولت دهم متوجه شدیم خود دولت دهم نیز خواهان تغییرات فرهنگی نیست. اما عدهای مستقل از دولت این زمینه را برای جابهجایی و تغییر فراهم کردند اما مسئولان سینمایی دولت دهم این تغییر و جابهجایی را قبول نداشتند و منجر به آن حواشی شد.
یعنی این جور نیست که برخی از منتقدان با نیت حمایت از سهیلی بهعنوان فیلمسازی که حرف برای گفتن دارد، دنبال سعید سهیلی فیلمهای اولتان بودند؟
اینطوری هم نیست! به هر صورت سعید سهیلی و سعید سهیلیها، آدمهای بسیار مهمی نیستند که این همه راجع به آنها فکر بشود، راجع به آنها توطئه بشود. راجع به آنها نقشه کشیده بشود، برای زدن آنها یا حمایت از آنها و... سینمای ایران خیلی کوچکتر از این حرفاست که سعید سهیلی بخواهد این همه بحث برانگیز باشد.
تحلیل خودتان از حواشی گشت ارشاد چیست؟
اتفاقات عجیب و غریبی که برای قسمت اول گشت افتاد، اتفاقات خیلی سادهتری از این حرفاست. یک نفر که از فیلم خوشش نمیآید تریبون دارد، از قضا تریبونش طرفدار دارد و صدای مخالف را خوب انعکاس میدهد. شعار میدهد و به همین سادگی فیلم از پرده پایین آمد. اتفاقاتی که برای گشت ارشاد افتاد به همین سادگی بود.
یک نفر یا دو نفر بودند که فیلم را ندیده بودند یا از فیلم بد شنیده بودند، یا فیلم را دیده بودند و آن را دوست نمیداشتند. اینها چون تریبون داشتند و صدایشان انعکاس داشت برای آن فیلم مسأله درست کردند. بدون آنکه صحبت کنند که این فیلم چی هست و قصد دارد چه پیامی را منتقل کند. بدون اینکه بدانند سعید سهیلی کیست و چگونه فکر میکند و چه گذشتهای دارد.
از منتقدان برای برخوردهایشان با گشت ارشاد و گشت ٢ ناراحتید؟
وقتی فیلم میسازی باید خودت آماده باشی که یک عده تو را تقدیر و تقدیس کنند و یک عده هم تو رو تنبیه کنند، با ندیدنشان یا با نقدهای تندشان. ذات سینما این است. اما فراموش نباید کرد شهید مطهری میفرمایند نقد یعنی جدا کردن خوبیها و بدیها و فاصله دادن میان معایب و محاسن. این معنی نقد است که من از شهید مطهری آموختم.