یادداشت دریافتی- روح اله سوری*؛ این روزها خبرهای متعددی از اردوگاه اصولگرایان در رابطه با رویکرد این جریان سیاسی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به گوش می رسد. آنچه تا کنون می توان استنباط کرد این است که اصولگراها در رابطه با توانایی برای ایجاد وحدت حداکثری در میان خود با مشکلات به مراتب پیچیده تری نسبت به انتخابات پیشین مواجه هستند که از جمله مهمترین علل این وضعیت را می توان در اختلاف موضع اصولگراها نسبت به جریان احمدی نژاد و مهمتر از آن اختلاف نگاه آنها در رابطه با برجام جستجو کرد.
به نظر می رسد تحلیل موضع جریان اصولگرا نسبت به انتخابات پیش رو نمی تواند بدون در نظر گرفتن برجام و تصمیم کلیت نظام در این رابطه صورت پذیرد، در واقع آینده رویکرد ایران نسبت به موضوع حائز اهمیتی چون برجام نقش مهمی در نوع مواجه اصولگرایان با انتخابات سال 96 خواهد داشت.
آنچه قابل تامل است اینکه از نوع نگاه نظام به برجام و فصل جدید گشوده شده در سیاست خارجی ایران تحت تاثیر برجام و تحولات منطقه ای، چنین بر می آید که احتمال ادامه این توافق و پایبندی ایران به آن بسیار بیشتر از گزینه های دیگر می باشد به عبارت واضح تر آنچه که نمی توان در آن خیلی تردید وارد کرد عزم جمهوری اسلامی برای حل برخی از مشکلات خود با غرب و انگیزه آن برای ورود به فضای جهانی و معادلات منطقه ای می باشد.
شاهد این مدعا را می توان به عنوان مثال در تایید شدن FATF در شورای عالی امنیت ملی علیرغم همه انتقادات و اعتراضات مخالفان و یا حتی تصمیم ایران برای آغاز گفتگوهای سازنده با اروپا در زمینه حقوق بشر در نظر گرفت.
بنابراین با توجه به رویکرد گفته شده ،اصولگرایان خوب می دانند اگر قرار باشد برجام و توافق هسته ای ایران با غرب ادامه پیدا کند در آن صورت حضور در دولت به عنوان عامل اجرایی ادامه دهنده توافق با توجه به انتقادات غیر منصفانه و غیر واقع گرایانه ای که تا کنون نسبت به برجام داشته اند می تواند در نگاه حامیان و مردم نسبت به آنها، انعکاسات منفی را به همراه داشته باشد.
جریان اصولگرا در صورت پیروزی در انتخابات میان قرارگیری در جایگاه اجرایی دولت از یک سو و داشتن نقش منتقد و مخالف با برجام از سوی دیگر دچار تناقضاتی خواهد شد چرا که این امر یعنی نوع برخورد اصولگرایان با برجام شرایط را برای حضور آنها در دولت پیچیده کرده است.
اگر فرض را بر عزم جدی اصولگراهای مخالف برجام برای پیروزی در انتخابات و به دست گرفتن دولت بگذاریم، اصولگراها به خوبی می دانند با توجه به رویکرد کنونی نظام نسبت به برجام، این پیروزی با عقب نشینی آنها از مواضع انتقادی و مخالفت آمیز خود در برابر برجام و یا حداقل تعدیل اساسی در مخالفت های شان برابر خواهد شد که در این صورت با زیر سوال رفتن مشروعیت و حقانیت مواضع پیشین آنها، ادعای آنها مبنی بر دغدغه لحاظ نمودن منافع ملی در موضع گیری های خود بیش از پیش زیر سوال خواهد رفت.
درصورتی هم که اصولگرایان پیش خود به این نتیجه گیری رسیده باشند که با توجه به مشکلات موجود در مسیر توافق هسته ای، این توافق به سرانجام نخواهد رسید ترجیح می دهند چنین اتفاقی در دولت روحانی یا دولتی شبیه روحانی که منتقد اصلی آن هستند اتفاق بیفتد نه در دولت منتسب به خود و بدین صورت خود را از هزینه های بازی در نقش برهم زننده توافق دور نگه دارند.
جریان مخالف برجام می داند اگر قرار باشد در دوران تصدی خود بر دولت، برهم زننده توافق باشند در اینصورت در جایگاه برهم زننده بازی قرار خواهند گرفت که این مساله بی تردید هزینه هایی را در رابطه با اقبال و نگاه مردم نسبت به این جریان به همراه خواهد داشت.
به عبارت بهتر این تمایل در اصولگراها وجود دارد که اگر نهایتا سیر رویدادها روزی به سمت به هم خوردن توافق هسته ای رفت آنها نه در نقش بوجود آورنده مشکلات اقتصادی و سیاسی ناشی از برهم زدن توافق برای کشور که در نقش ناجی کشور و ملت جلوه کنند چرا که در این حالت آنها می توانند در توجیه مواضع ضد برجامی خود دست بالا را داشته باشند و بدین وسیله فرصت را برای کنار زدن و انزوای کامل نیروهای معتدل و اصلاح طلب در اختیار داشته باشند.
بنابراین حضور اصولگرایان و مخالفین برجام در انتخابات 96 را بایستی در چارچوب تناقضی که آنها در مورد برجام با آن روبرو هستند تحلیل نمود و به همین دلیل نگارنده بر این باور است که استراتژی مخالفین برجام در انتخابات سال 96 با توجه به موارد گفته شده نه شرکت برای پیروزی در انتخابات که صرفا کاهش ارای روحانی می باشد که در این مسیر بهره گیری از تاکتیک تعدد کاندیداها و یا کاندیدای واحدی که واجد رای قابل ملاحظه باشد را در اولویت قرار خواهند داد.
* کارشناس ارشد روابط بین الملل