bato-adv
کد خبر: ۳۰۷۸۶

به مرتضوی گفتم این کار را نکنید

گفتگو با همسر سعید حجاریان
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۰ - ۰۹ شهريور ۱۳۸۸


تحمل سه سال زندان در دوران رژيم ستمشاهي در فاصله سال هاي 54 تا 57 بي شک موضوعي نيست که در سابقه مبارزاتي افراد بتوان به آساني از کنار آن گذشت و شايد تجربه يي نظير اين بوده است که از دکتر وجيهه مرصوصي انساني مقاوم ساخته است. هنگامي که براي گفت وگو به مطب او مي رفتم مي پنداشتم آنچه در چهارمين جلسه دادگاه و روز سه شنبه گذشته رخ داد و سعيد حجاريان به عنوان شاخص ترين چهره اصلاح طلب بازداشت شده در آن حضور داشت، دکتر وجیهه مرصوصي همسر وي را آشفته کرده باشد. 

او اما من را به گرمي پذيرفت و به رغم تمام دلتنگي هايش از آنچه بر سعيد حجاريان مي رود، آرام و استوار از مطالبات مردم و ممارست هاي حجاريان در راستاي استيفاي حقوق مردم سخن گفت. گفت وگو با دکتر وجيهه مرصوصي همسر سعيد حجاريان نکته ديگري را هم روشن مي کند؛ اينکه او به خوبي با تحولات جهان مدرن آشناست و در گفت وگو بيش از آنکه تنها از منظر همسر حجاريان سخن بگويد از جانب يک نظاره گر آگاه حرف مي زند و اميد به آينده را تبليغ مي کند.

-با توجه به اينکه در جلسه چهارم دادگاه متهمان حوادث اخير آقاي حجاريان مهم ترين چهره سياسي در جلسه بودند مي خواستم احساس تان را نسبت به اين جلسه از دادگاه بدانم.
تحمل اين اتفاق براي من دشوار بود. اما چيز جديدي نبود. من از همان ابتدا و جلسه اول دادگاه که آقايان ابطحي و عطريانفر اظهارات و اعترافاتي داشتند متوجه شدم جريان از چه قرار است و چه جور پروژه يي در حال اجراست. بنابراين حدس مي زدم که با آقاي حجاريان نيز قرار است چنين کاري صورت گيرد زيرا ايشان يک چهره موجه و سرشناس سياسي بوده است پس اراده يي وجود داشت که ايشان را باطل کنند. من در ملاقاتي با آقاي مرتضوي گفتم آقاي مرتضوي اين کار را نکنيد، از حجاريان صرف نظر کنيد، ما به اندازه کافي در 10 سال گذشته سختي تحمل کرده ايم، خواهش مي کنم روي زخم ما نمک نپاشيد، ايشان 10 سال پيش ترور جسماني شدند، حالا ايشان را ديگر ترور شخصيت نکنيد، حجاريان زحمات زيادي براي نظام کشيده و حق نيست که اين طور با او برخورد شود. اما متاسفانه به حرف من گوش نکردند و حجاريان را ترور شخصيت کردند و همين براي من باعث تعجب شد.

-چرا؟
خب ما مي گوييم نظام ما يک نظام اسلامي است. کشور ما بر مبناي ايدئولوژي اسلامي و معنوي اداره مي شود و ما به اين مي نازيم و غرب را رد مي کنيم چرا که آنها ليبرال هستند، به سکولاريسم و لائيسم گرايش دارند و به اخلاقيات پايبند نيستند. اما ما چطور پايبندي خود را به اخلاق ثابت مي کنيم در حالي که فرد بيماري چون سعيد حجاريان را که از حادثه خطرناک ترور جان به در برده است، دستگير مي کنيم و به سلول انفرادي مي بريم اما غرب تروريست لاکربي را که مسوول قتل 280 انسان بوده و حالا پس از تحمل سال ها حبس دچار بيماري سرطان شده است به دليل ملاحظات بشردوستانه از زندان آزاد مي کند که نزد خانواده خود برگردد حال آنکه او متعلق به کشوري بيگانه بوده است.

-شما اظهارات آقاي حجاريان را به طور کامل شنيديد. نظرتان در اين باره چيست؟ آيا اين اظهارات را دليل بر پذيرفتن اتهام مي دانيد؟
من هر بار اين اظهارات را گوش کردم و خواندم هيچ جرمي در آن پيدا نکردم جز آنکه اين گفته ها نتيجه مطالعات عميق ايشان بوده است؛ مطالعاتي که ايشان در زمينه استقرار دموکراسي در کشور پيگيري مي کردند. من در اين اظهارات هيچ چيز نديدم که جرمي را ثابت کند. سوال من اما اينجاست که چطور کسي همچون سعيد حجاريان را در اوج بيماري پرريسکي که دارد مي برند به زندان و سلول انفرادي، خودشان هم مي گويند شرايط نامساعد بوده و هواي درستي وجود نداشته و... آيا واقعاً لازم بود ايشان را به زندان ببرند؟ نمي شد اين گفت وگوها را در جهت متقاعدسازي حجاريان بيرون از زندان و در جلساتي ديگر انجام بدهند؟ اگر حجاريان ظرف مدت دو ماه متقاعد شد هر چه آنها مي خواهند بگويد، فکر مي کنم بيرون از زندان هم مي شد اين کار را بکنند. اصلاً مي توانستند سال ها قبل اين کار را بکنند. آن زمان که جبهه مشارکت تاسيس شد جلويش را مي گرفتند.

-اما عده زيادي از ناظران و فعالان سياسي معتقدند اين اظهارات تحت فشار بوده است.
بله اما من مي گويم کساني که مدام تکرار مي کنند اين اظهارات تحت فشار و اجبار نبوده، مي توانستند بيرون از زندان هم حجاريان را راضي به گفتن اين حرف ها کنند. آنها خودشان مي گويند از حجاريان مرتب پذيرايي هم مي شده و رسيدگي هاي لازم صورت مي گرفته است. اگر اين طور است سوال اينجاست چرا حجاريان را به زندان بردند و در بيرون از زندان به گفت وگو با وي ننشستند، چرا بايد او را اين گونه زائل کنند.

-شما تاکنون چند بار با آقاي حجاريان ملاقات داشتيد؟
چهار بار ملاقات داشتم.

-در ملاقات ها وضعيت جسمي و روحي ايشان چطور بود؟
اول بايد بگويم دادگاه چهارم من را خيلي هم متاثر نکرده است چرا که در طول مدت زنداني بودن آقاي حجاريان واقعاً واکسينه شده ام زيرا هر بار که به ملاقات ايشان مي رفتم بعد از ترک محل ملاقات ديگر حالت طبيعي نداشتم، بسيار تهاجمي مي شدم و دلم مي خواست به همه عالم حمله کنم و ناسزا بگويم. من هيچ وقت نمي توانستم اين را براي خودم هضم کنم که روزي برسد که حجاريان به اين حال بيفتد و او را با اين بيماري به بند بکشند.

-يعني اين اتفاق از ترور ايشان سخت تر بود؟
درست است ترور آقاي حجاريان براي من خيلي سخت بود اما آن زمان دست من به او مي رسيد و مي توانستم از او مراقبت کنم. اما حالا کاملاً دستم از او بريده است و نمي دانم کجاست. ريه اش ناراحت است و در ملاقات ها هم هيچ وقت نتوانستم بفهمم چه وضعي دارد چون دائم يک دوربين ما را کنترل مي کرد. من در 10 سال گذشته هيچ وقت چنين وضعيتي پيدا نکرده بودم چرا که دائماً وضعيت ايشان را کنترل مي کردم. تقريباً مي توانم بگويم ماهي نبود که ما در رابطه با سلامتش مشکل نداشته باشيم، يک روز سرماخوردگي سخت، يک روز مشکل گوارشي و... احساس من و آقاي حجاريان بيش از اينکه حس يک زن به همسرش بوده باشد، احساس يک مادر به فرزندش بوده و هميشه از او مراقبت کرده ام. شغل من طبابت است و براي قلب نازکم اين شغل را انتخاب کردم.
 
اما هر بار که به ملاقات رفتم تحمل آن شرايط و جو حاکم بر زندان براي من خيلي سخت بود، يک نوع شکنجه بود. گرچه الان ديگر موضوع به پايان راه رسيده و آنها کاري را که مي خواسته اند انجام داده اند. البته من منتظرم ببينم مي خواهند ديگر چه بکنند و اينکه آيا حکم ديگري برايش خواهند بريد يا نه. در حالي که آقاي حجاريان تنها کاري که کرده پژوهش و مطالعه بوده است. الان صد سال است که ملت ايران به دنبال آزادي مي گردد، اين آزادي هم چيزي بوده که مي خواسته اند از دنياي مدرن بگيرند. ما اين را در جامعه خودمان نداشته ايم. مردم غرب را ديده اند، پسنديده اند و خواسته اند که آزادي را براي خود به ارمغان بياورند. اين خواست مردم بوده و اين دستاورد بشري برايشان جاذبه داشته است. نه تنها براي مردم بلکه براي علماي ما نيز جاذبه داشته است. 

جنبش مشروطيت مصداق همين خواست است. علماي ما در آن زمان اين را منافي اصول اسلام ندانسته اند. اساساً اصول پنجگانه اسلام با آزادي نه تنها تناقضي ندارد بلکه سازگار هم هست. جالب آنکه نظريات کساني چون ماکس وبر که حالا خواسته اند حجاريان از آنها بيزاري بجويد، کاملاً با دين ما سازگاري دارد. اينها- وبر و ساير فلاسفه- حرف بدي نزده اند. نحوه رسيدن بشر به خواسته ها و مطالباتش دغدغه آنان بوده است. حالا آقاي حجاريان رفته و راهکارهاي آن را به صورت علمي بررسي کرده است.

اساساً علت اينکه مردم ما صد سال در جست وجوي مفاهيمي نظير آزادي بوده اند اين است که فهم درستي از نظريات علمي فلاسفه و عالمان نداشته اند، حالا اگر کسي رفته و با مطالعات زياد اين نظريات را بررسي و تفسير کرده است که جرم نيست. آيا بايد اين فرد را به زنجير کشيد، براي اينکه درک نمي کنيم چه مي گويد؟ من آقاي حجاريان را بهتر از هر کسي مي شناسم. ايشان جزء اصولگرا ترين افراد نسبت به شرعيات و اصول دين هستند.
 
من از زمان ازدواج با ايشان همين تصوير را دارم. اعتقادش نسبت به نماز، روزه، خمس، زکات و حق الناس مثال زدني است. حجاريان آدم بسيار متشرعي است. حتي در زمان ازدواج، من به خواست او از چادر به عنوان پوشش استفاده کردم. من تنها سوالم اينجاست که چطور بايد آبروي چنين فردي را بريزيم؟ آيا ريختن اين آبرو آن هم از کسي که تلاشش را براي احقاق حق و آزادي مردم کرده درست است؟ آيا خدمت به مردم و روشنگري آنها جرم است؟ آيا به خاطر اين کار کسي مثل حجاريان بايد برود در دادگاه و بيش از 10 بار عذرخواهي کند؟ من هر چه نگاه کردم نفهميدم اين کار براي چيست؟

-در کيفرخواست قرائت شده در دادگاه گفته شده ايشان در حوادث پس از انتخابات نقش داشته اند. آيا اين را مي پذيريد؟
خير، ايشان هيچ نقشي در اين زمينه نداشتند. اصلاً اين مردمي که آمدند به خيابان ها هر چند که گفته مي شود غيرقانوني بوده مي شد خيلي بهتر با آنها برخورد کرد. مي شد کار را به اين کشت و کشتارها نرساند. ما بارها اين تجمعات را داشتيم اما هرگز چنين وضعيتي پيش نيامد. اگر کساني مي خواهند دلسوزي کنند بايد بروند به دنبال کساني که اين اتفاقات را به مرز تخاصم کشاندند.مردم را خيلي راحت مي شد قانع کرد. به عنوان مثال در زمان شهيد بهشتي جريان هاي زيادي بودند که ايشان را مورد هجمه قرار مي دادند اما چرا چنين اتفاقاتي نمي افتاد؟ بي شک چون طرفداران پرشمار ايشان با يک بار حضور در تجمعات مخالفان را قانع مي کردند و در زورآزمايي پيروز مي شدند. آقاي احمدي نژاد هم مي توانستند همين کار را بکنند. ما هميشه در سال هاي بعد از انقلاب اسلامي زورآزمايي خياباني داشته ايم و اين تجمعات چيز جديدي نبوده است. اصلاً انقلاب اين را به همه آموزش داده و اگر مردم به خيابان مي آيند به دليل اين است که اين گونه آموخته اند. مثل 22 بهمن که مردم مي آيند تا وفاداري خود را به آرمان هايشان نشان دهند. حال چه ايرادي داشت که طرفداران آقاي احمدي نژاد هم در کل کشور به خيابان مي آمدند تا به هر حال معلوم مي شد چه وضعيتي است.

البته بي شک راه هاي ديگري هم براي قانع کردن مردم وجود داشت که صاحب نظران مي دانند. من تنها مي خواهم بگويم اين اتفاقات ارتباطي به کسي مثل حجاريان نداشت.

-براي تنوير افکار عمومي مي خواهم از زبان شما بدانم شرايط آقاي حجاريان در زندان آن گونه که شما در ملاقات ها ديده ايد، چگونه بود؟
خيلي افسرده بودند و من هر بار سنگيني بار افسردگي را در چهره اش به وضوح مي ديدم. حالا پشت پرده و در ارتباط با بازجوها چه اتفاقي افتاده نمي دانم. البته ايشان خيلي از اينکه من گفتم گريه کرده ناراحت شدند اما واقعيت اين است که بي اختيار اشک مي ريختند.

-موضوع خانه سازماني که آقاي حجاريان به آنجا منتقل شده صحت دارد. آيا شما به آنجا رفته ايد؟
بله من يک بار سه هفته پيش تحت تدابير امنيتي به آنجا رفتم.

-وضعيت در آنجا چطور بود؟ حال عمومي آقاي حجاريان و...
در آن مکان حال عمومي شان بهتر و رنگ چهره شان طبيعي تر از دفعات قبل بود. در دادگاه هم که ديدم وضعيت بهتري به لحاظ جسمي نسبت به روزهاي قبل داشتند.

-به روزهاي پيش از انتخابات برمي گرديم. تئوري آقاي حجاريان راجع به انتخابات رياست جمهوري دهم چه بود؛ ايشان چه فعاليتي داشتند؟
هيچ فعاليتي نداشتند و اگر خاطرتان باشد در روزهاي پاياني حمايت خود را از آقاي مهندس موسوي اعلام کردند. حجاريان اصلاً در هيچ ستادي هم فعال نبود هر چند که در دولت آقاي موسوي مدت زماني فعاليت کرده بود.

-اعضاي حزب مشارکت چطور، در روزهاي پيش از انتخابات به منزل شما رفت و آمد داشتند؟
خير. آنها هم سرگرم موضوع انتخابات بودند و منزل ما هيچ رفت و آمدي نداشت چون آقاي حجاريان کاملاً کنار بودند. البته اين را به عنوان مساله يي مثبت نمي دانم، ولي واقعيت اين بود که ايشان توان نداشتند فعاليت خاصي انجام بدهند؛ نه قدرت تکلم و نه توان راه رفتن.

-شما چندي پيش نامه يي به رئيس مجلس خبرگان آيت الله هاشمي رفسنجاني نوشتيد. بازخورد آن نامه چه بود؛ آيا اثر مثبتي داشت؟
بله. من پس از نماز جمعه تاريخي آقاي هاشمي نامه يي به ايشان نوشتم و خواستم از حرکت مثبت ايشان مبني بر لزوم آزادي زندانيان پس از انتخابات و اينکه اذعان کردند کسي جرمي مرتکب نشده است، قدرداني کنم.

-فعاليت ديگري هم از جانب شما و خانواده تان در راستاي تلاش براي آزادي آقاي حجاريان انجام شد؟
بله. دختر من نامه هايي را به تمامي علما و مراجع ارسال کرد که عده يي از اين شخصيت ها پاسخ دادند، خصوصاً آيت الله بيات زنجاني که پاسخي زيبا به اين نامه داد.

-با توجه به اينکه اقدامات شما و سايرين نتيجه روشني به دست نياورده است، کيفرخواست و لايحه دفاعيه آقاي حجاريان را چطور ارزيابي مي کنيد و چشم اندازتان نسبت به آزادي ايشان چيست؟
من هر چه اين اظهارات را مطالعه کردم جرمي نديدم که ايشان بخواهد بابت آن نادم باشد البته من آنچه را که جزوه راهبردي حزب قلمداد مي شود نخوانده ام اما حدسم اين است که به غير از يک کار آکادميک روي نظريات فلاسفه چيز ديگري نمي تواند باشد و همان طور که خودشان هم در دادگاه گفتند الهام گرفته از نظريات برخي فيلسوفان غربي است که اتفاقاً من مي گويم همه جامعه ما تحت تاثير اين فلاسفه، صد سال است که راه افتاده اند و دستاوردهاي بدي هم نداشته است. 

در کشورهاي غربي مردم در گوشه يک پارک هم نظرات خود را بيان مي کنند و کسي هم به آنها نمي گويد چرا داريد اين کار را مي کنيد. آزادي مطلوب همه ماست؛ از رهبري گرفته تا پايين ترين اقشار جامعه. فلاسفه غرب هم همين را گفته اند. همان طور که گفتم پس از بارها مطالعه اظهارات آقاي حجاريان در دادگاه، من هيچ موضوعي مبني بر اينکه ايشان خدشه يي به نظام جمهوري اسلامي وارد آورده باشد نمي بينم. استنباط من اين است که اين تئوري ها هرگز منجر به مسائلي نظير اغتشاش نمي شود بلکه اگر درست مورد استفاده قرار گيرند منجر به نهادينه شدن خيلي از قوانيني مي شوند که براي پيشرفت و توسعه جامعه مفيدند. 

مثل قوانين راهنمايي و رانندگي که ما از غرب گرفته ايم. حال بحث اينجاست که قوانين اجتماعي که آقاي حجاريان از آنها همواره ياد کرده اند نيز هيچ منافاتي با ارزش هاي ما نداشته است. اين قوانين مي گويند ما چگونه بايد زندگي کنيم که حقوق يکديگر را رعايت کنيم. ما بايد سعي کنيم همديگر را تحمل کنيم. کسي نمي تواند به کسي بگويد تو چه اندازه مسلماني يا چه اندازه مدرني يا سنتي فکر مي کني.

-در پايان قدري از شخصيت سعيد حجاريان بگوييد. با توجه به مسائل پيش آمده ايشان از اين پس تغيير رويکرد مي دهند؟
حجاريان آدم بسيار اميدواري است. اين را در همه شرايط نشان داده است گرچه هنوز نمي دانم پس از آزادي چه اتفاقي برايش مي افتد. اما تجربه من مي گويد او هيچ وقت منفي نبوده و هرگز از وضعيت هايي که برايش پيش مي آيد يا برايش پيش مي آورند ناراحت نبوده است. او برخلاف عده يي که شخصيت سياسي رام و مطيعي دارند همواره شجاع، نوگرا و اهل اصلاحگري بوده است. حجاريان اساساً انسان عارف مسلکي است و در زندگي هيچ دلبستگي و تعلقي به چيز خاصي ندارد. هرگز چيزي را از آن خودش نمي داند و به راحتي از همه تعلقاتش مي گذرد. او يک انسان آزاده است و چيزي برايش مطرح نيست حتي شخصيتش. ديديد که در دادگاه شخصيتش را هم از او گرفتند اما ککش هم نگزيد و به روي خود نياورد. من در تصاوير ديدم که برايش مهم نبود که دارند با او چه مي کنند و اصلاً چيزي را از دست نداد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین