اعتماد نوشت:
بررسي شاخصهاي رفاهي كه گوياي كيفيت زندگي مردم است در سالهايي كه انفجار قيمتها تحت تاثير جرياني با نام هدفمندي رخ داد، نشان ميدهد رفاه خانوادهها با ٢٠ درصد افت مصرف غذا و كالاهاي ضروري چندين مرتبه سقوط كرده است. درست برخلاف انتظار عامه مردم كه فكر ميكنند يارانه نقدي به كمك معيشتشان آمده، آنقدر هزينههاي زندگي بالا رفته كه نه تنها يارانه ٤٥ هزار توماني بهبودي حاصل نكرده، بلكه توان خريد مردم را بهشدت كاهش داده و مصرف اقلام اساسي را ٢٠ درصد كمتر كرده است.
تغييرات سهم كالاهاي بادوام و ضروري گواهي ميدهد سطح ملي رفاه خانوارها پس از اجراي طرح هدفمندي يارانه بهشدت كاهش داشته به گونهاي كه در اين سالها سهم مخارج گروه خوراكيها بيش از ٤٠ درصد مخارج هر خانواده را بهطور ميانگين شامل شده است. سهم هزينه خوراكي از كل هزينه خانوار در سال ١٣٩١ نسبت به سال ١٣٨٦، از ٢٨ درصد به ٣٣ درصد رشد كرد. حال آنكه در همين مدت زماني، مصرف اين گروه كالايي كاهش يافت.
به بيان ديگر قيمت اين گروه در اين فاصله زماني ١٣٠ درصد افزايش يافت و خانوار مجبور به اختصاص بخش بيشتري از درآمدهاي براي خريد مايحتاج شد، مصرف آن را هم ٢٠ درصد كمتر كرد. اين موضوع نشانگر كاهش قابل توجه رفاه خانوارهاي ايراني پس از اجرايي شدن طرح هدفمندي يارانهها است.
يكي از مهمترين اتفاقاتي كه براي مردم به ويژه در سالهاي آغازين و مياني دهه ٩٠ افتاد، كاهش رفاه عمومي است؛ نكتهاي كه به اذعان همگان با افزايش نرخ بيكاري، چند برابر شدن شاخص تورم و كاهش قدرت خريد فشار را روي اقشار مختلف جامعه، به ويژه فرودستان را افزايش داد. علاوه بر تحريمهاي غرب عليه ايران، اجرا شدن طرح موسوم به هدفمندي يارانهها به مهمترين عامل تشديد شكاف طبقاتي منجر شد.
طرحي كه چندي پس از اجرا مشخص شد كه مسوولان آن هيچ نقشه راه مشخصي ندارند و تنها قصد دارند اين كار را انجام دهند و همين شد كه به جاي بهبود اقتصاد كشور، نه شاخص توليد و اشتغال بالا رفت و نه تورم پايين آمد و سر آخر همه از اين طرح و نحوه اجراي آن انتقاد ميكنند. به هر روي با افزايش چشمگير نرخ تورم در سالهاي نخستين دهه جاري، در ايران هم مانند هر كشور ديگر، مصرفكننده كالاي ارزانتر را جانشين كالاي مصرفي هميشگي خود ميكند. اين تغييرات در خانوادههاي فقير يا كساني كه تحت تاثير تورم از نظر طبقاتي به اقشار پايينتر ميگرايند، به مراتب گستردهتر از هر بخش ديگري است.
كاهش مصرف برخي كالاها هم از ديگر اتفاقات اجتناب ناپذير تورم بالا محسوب ميشود و هر گاه اين كاهش مصرف به خوراكيهايي با ارزش غذايي بالا مانند گوشت قرمز و شير ميرسد، سلامت و رشد افراد را از خود متاثر ميكند. عواقب چنين رخدادي در آينده ظاهر ميشود و بخشي از آن هرگز جبران نميشود كه خود اين مساله تبديل به يكي از نقدها نسبت به سياست گرانيسازي براي تغيير مصرف شده است.
مركز پژوهشهاي مجلس در گزارشي به بررسي وضعيت مصرفي خانوارهاي كشور در سالهاي پس از هدفمندي يارانهها دست زده است كه اين گزارش حاكي از كاهش مصرف شديد موادغذايي مانند شير و گوشت قرمز و همچنين كالاهاي بادوام بر اثر افزايش بيش از ١٠٠ درصدي قيمت آنها دارد.
افزايش ٢٨٥ درصدي هزينه زندگي در هشت سال
هدفمندي يارانهها و ديگر تحولات اقتصادي كشور در فاصله زماني ميان سالهايي ١٣٨٨ تا ١٣٩٣ حاكي از كاهش مصرف و تغيير كالاهاي مصرفي بيشتر خانوادههاي ايراني دارد. به بيان ديگر تحولات قيمتي اخير، منجر به تحول مصرف خانوارها هم از نظر ارزش و هم از نظر مقداري شده بهطوريكه مصرف بخش خصوصي برحسب ارزش جاري ميان سالهاي ١٣٨٦ تا ١٣٩٢ بيش از ٣/٢ برابر بود، حال آنكه مصرف حقيتي تنها ٠١/١ برابر محاسبه ميشود. بررسي آمارها از سهم هزينه خوراكي از مخارج كل كه يكي از شاخصهاي كاهش رفاه محسوب ميشود نشان ميدهد سهم گروه خوراكي از بودجه كلي افزايش يافته و در طرف مقابل به دليل افزايش قيمت مصرف آن كاهش داشته است. به عبارتي در قبال افزايش ١٣٠ درصدي قيمت اين گروه از كالاها، ٢٠ درصد از مصرف آنها كاسته شد.
در بخش گروه مسكن، آب، برق، سوخت و روشنايي كه پس از خوراكي بيشترين وزن را در هزينه خانوار داشتند، با ١٠ درصد افزايش مصرف مواجه شده كه اين امر ميتواند مربوط به تجزيه خانوار به خانوادههاي كوچكتر هم باشد. همچنين هزينه گروه بهداشت و درمان سومين رتبه را در افزايش هزينه خانوادههاي ايراني از آن خود كرده است. اين افزايش سبب شده كه خانوار تقريبا ١٠ درصد كمتر از اين خدمات استفاده كنند.
با اين پيش فرض، مجموعا ٧٣ درصد از هزينه هر خانواده مربوط به سه گروه اساسي خوراك، مسكن و سوخت و بهداشت ميشود و عدم تغيير اساسي در ميزان مصرف، نشان ميدهد مصرف آن در حد ضرورت بوده، بهطوري كه با وجود شدت افزايش قيمتها خانوار قادر به تغيير اساسي در رفتار مصرفي نيست. جالب آنجا است كه وضعيت خانوار شهرنشين ايراني در مدت زماني ميان سالهاي ١٣٨٨ تا ١٣٩٢ تغيير اندك اما ويژهاي داشته است.
در سال ٨٨ حدود ١٣ ميليون و ٨٤٠ هزار خانوار شهرنشين با بعد ٨/٣ و متوسط سن سرپرست ٧/٤٧ در مناطق شهري سكونت داشتند كه به ازاي هر يك صد خانوار ١٠٤ نفر شاغل بودند. در سال ١٣٩٢ بعد خانوار به ٥/٣ نفر كاهش يافت، ميانگين سني به ٥/٤٩ افزايش داشت و به ازاي هر صد خانوار ١١٥ نفر شاغل بودند؛ با توجه به اين آمار ميتوان گفت افزايش تعداد شاغلان هم نتوانست اوضاع رفاهي جامعه را در يكي از بحرانيترين دورههاي اقتصادي چند دهه اخير بهبود بخشد. در هشت سال منتهي به سال ١٣٩٣، ارزش اسمي شاخص هزينههاي زندگي ٨٥/٢ برابر رشد داشته است. به بيان ديگر قيمت كالاها ٢٨٥ درصد گران شد.
شير در پنج سال، ٤٠ درصد كمتر مصرف شد
در جدول به بررسي كاهش مصرف اقلام خوراكي در سالهاي بين ١٣٨٨ تا ١٣٩٢ پرداخته شده است. در اين جدول كاهش مصرف برخي مواد خوراكي در حالي رخ ميدهد كه در دو سال ابتدايي پرداخت يارانه نقدي، افزايش مصرف در ميان دهك اول (فقيرترين بخش) محسوس بود اما با افزايش قيمتها اين وضعيت تغيير كرد.
همچنين افزايش مصرف تخم مرغ و مرغ احتمالا به دليل جايگزيني آنها با شير و گوشت قرمز بوده است. بررسي جدول زير نشان ميدهد از مجموع ٩ خوراكي مهم، تنها دو قلم كالا بيش از گذشته مصرف ميشوند و مابقي كمتر از سوي خانوادههاي ايراني مصرف شدند. در اين ميان كاهش ٤٠ درصدي استفاده از شير و ١/١٦ درصدي گوشت قرمز نشاندهنده اوضاع بغرنجي است كه جامعه را در بر گرفته است. به گفته پزشكان و متخصصان تغذيه عدم كاهش مصرف اين خوراكيها براي كودكان و نوجوانان موجب كاهش هوش و افزايش بيماريهاي گوناگون در سنين بالاتر ميشود.