bato-adv
کد خبر: ۲۹۵۸۷۰
مهرداد عربستانی در گفت و گو با فرارو بررسی کرد

موج سواری "پوپولیسم" در دانشگاه های ایران

تاریخ انتشار: ۱۵:۵۷ - ۰۴ دی ۱۳۹۵
"بدون تثبیت معیارهای علمی و اخلاق علمی، شاخص داوری در فضای علمی و دانشگاهی هم گم می‌شود و اگر به همه اینها حس "خسران" و غلبه گفتمان هیستریک راهم اضافه کنید، آن وقت چیزی که می‌توان پوپولیزم دانشگاهی نامید را می‌توان بهتر فهمید".

فرارو- آیا اساتید دانشگاهی نسبت به محیط‌های علمی دانشگاهی ناامید شده‌اند؟  آیا آن‌ها رخت علم را از دانشگاه‌ها به سمت محیط‌های علمیِ موازی دیگری کشانده‌اند تا شاید جستجوگران کم‌یابِ علم آن‌ها را بیایند؟

مهرداد عربستانی -استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران- در این‌باره می‌گوید "شکوه‌گری همچون نشانه‌ای از گفتمان هیستریک را می‌توان در همه‌جا و نه فقط در میان اساتید دید... شاید عاریه‌ای بودن اشتغال اساتید، یعنی مشروط و نامطمئن بودن آن، چیزی باشد که برخی از ایشان را از صرف کامل نیروی شان در محیط دانشگاهی برحذر بدارد".

دکتر عربستانی در گفتگو با فرارو در پاسخ به این سئوال که "آیا ما در سال‌های اخیر با دانشگاهی تضعیف شده در ایران روبرو بوده‌ایم و چرا چنین بوده‌است"؟ گفت: برای اطلاع از اینکه تلقی از نهاد دانشگاه چگونه است پیش از هر چیز لازم است که به اطلاعاتی که به صورت نظام‌مند به دست آمده‌اند، مثل گزارش سنجش سرمایه اجتماعی، مراجعه کنیم و ببینیم که به طور عینی اعتماد به نهاد دانشگاه در قیاس با نهادهای دیگر، مثلاً نهادهای برنامه ریز، نهادهای آموزشی، نهادهای قضایی، نهاد قانون گذار و رسانه‌ها و غیره در چه جایگاهی قرار دارد.

وی در ادامه توضیح داد: به نظر نمی‌رسد که هیچ‌کدام از این نهادها انتظارات آحاد جامعه را به خوبی برآورده کنند و تبعاً گیرندگان خدمات انتقادهایی را بر هر یک از آن‌ها وارد می‌دانند.

وی با اشاره این نکته که باید دید چه اقشار و چه گروه‌هایی از مردم، هر یک چه گونه نظر انتقادی نسبت به هر یک از این نهادها دارند ادامه داد: هدف من از طرح این موضوع زیر سؤال بردن خود سؤال و منحل کردن طرح مسأله نیست، بلکه بیشتر مایلم توجه را به فراگیری نگرشی ناراضی و انتقادی جلب کنم که هر روزه در همه شؤن زندگی اجتماعی با آن روبه رو هستیم- و منحصر به نهاد دانشگاه نیست- نگرشی که به نظر من ناشی از حس خسران فراگیری است که در آن غوطه‌وریم وبه دنبال مقصرش می‌گردیم.

مهرداد عربستانی در توضیح این مطلب اظهار کرد: این چیزی است که من آن را "خسران ایرانی" و "غلبه گفتمان هیستریک" می‌نامم. تمنّای عامل این گفتمان "تغییر" و کاهش خسران است.

این انسان‌شناس تاکید کرد: در مورد دانشگاه هم، به عنوان یکی از نهادهایی که مخاطب این پرسش قرار می‌گیرد، البته مطالبات قابل توجهی وجود دارد که کم و بیش بی‌پاسخ می‌مانند.

به گفته دکتر عربستانی دانشگاه در بهترین حالت مولد دانش رسمی قلمداد می‌شود، هم در زمینه علوم محض و رشته‌های کاربردی و هم در زمینه علوم انسانی، اجتماعی و رفتاری.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: می‌توان پرسش از دانشگاه را در سطح تحلیلی به دو منبع مطالبه تقسیم کرد، که درغالب موارد نیز در ترکیب با یکدیگر مطرح می‌شوند.

دانشگاه نمی‌تواند درد خسران را درمان کند

این انسان‌شناس اظهار کرد: یک منبع از مطالبات ظاهراً از دانشگاه می‌خواهد که درد خسران سوژه ایرانی را درمان کند. این مطالبه به خصوص در ارتباط بین جایگاه دانشجو-استاد می‌تواند فهمیده شود. در این ارتباط دانشجو استاد را در جایگاه دال اربابی، یا نماینده آن، که در موضع قدرت قرار دارد، قلمداد کرده و به عنوان مسؤول ناکامی هایش، خطاب قرار می‌دهد. مسلم است که چنین گفت و گویی بعید است که به نتیجه مشخصی برسد.

عربستانی در ادامه با اشاره به این‌‌که یک دسته دیگر انتظاراتی است که از دانشگاه در جایگاه مولد و مروج علم، مهارت و عقلانیت وجود دارد گفت: این دسته از مطالبات کیفیت آموزش، کیفیت تولید و کیفیت ترویج دانش را مورد سؤال قرار می‌دهد.

وی ادامه داد: به نظر من قابل انکار نیست که کارکرد دانشگاه‌های ما در بهترین وضعیت قرار ندارد. شاید بخشی از آنچه شما نگرش منفی به دانشگاه می‌نامید ناظر به اموری باشد که به سطح کیفی آموزش و تولید دانش باز می‌گردد.

عربستانی با اشاره به نارضایتی دانشجویان اظهار کرد: در بسیاری موارد دانشجویان از کیفیت آموخته‌های شان راضی نیستند، و در بسیاری موارد، به ویژه در برخی رشته‌های علوم انسانی، اجتماعی و رفتاری، احساس می‌کنند که آموزش‌ها "نامربوط" به نیاز و امور واقع هستند. و بدتر اینکه برخی احساس می‌کنند که گاهی اصولاً مدرس چیزی برای تدریس ندارد.

وی گفت: من نمی‌توانم انکار کنم که چنین مشکلاتی وجود دارد، و این امر با عدم وجود ارزیابی دقیق و بازخورد مستمر به مدرسین حتی ممکن است تشدید هم بشود. چنین امری مستلزم آن است که نهاد دانشگاه بیش از هرچیز مأموریت خود را ایجاد ساختاری برای آموزش و تولید کیفی دانش بداند.

به گفه مهراد عربستانی تدریس غیر از دانش، ملزومات دیگری هم دارد که جزو شروط لازم تدریس هستند، فنونی مانند آشنایی با طراحی درس، شیوه‌های ارائه و ارزیابی و امرود دیگری از این دست. اموری که اصولاً با یک مدرک دکتری به دست نمی‌آید و خود به دانش، کارآموزی و تجربه نیاز دارد.

وی در این رابطه ادامه داد: بگذریم که نظام جذب هیأت علمی هم اصولاً نظامی کاملاً شفاف نیست و در نهایت نمی شود همیشه کاملاً مطمئن بود که دغدغه‌های غیرعلمی، و معیارهای نه چندان دقیق در برگزیدن یا برنگزیدن اعضاء دخالت نداشته‌اند. نظام موجود تولید دانش هم نظامی سرراست نیست.

این انسان‌شناس با اشاره به رسوایی اخیرِ سرقت علمی گفت: همین اواخر رسوایی سرقت علمی بیش از 200 نویسنده مقالات علمی ایرانی بار دیگر سروصدا به پا کرد. البته مسأله سرقت علمی و کیفیت مقالات منتشرشده و نیز تولیدات علمی مثل پایان نامه‌ها مشکل متأخری نیست و سال هاست که با آن درگیر هستیم.

این استاد دانشگاه همچنین اظهار کرد: شنیده‌ام که برخی، حتی در پست‌های رسمی، استدلالی بر این مبنا دارند که وقتی بر اعضای هیأت علمی برای داشتن مقاله علمی فشار می‌آوریم، نتیجه این است! یعنی واقعاً لازم نیست اعضای هیأت علمی بتوانند تولید علم کرده و در عرصه‌های معتبر به مشارکت بگذارند؟ آیا اصولاً می‌توان دانشگاهی را به تصور آورد استانداردی برای کار علمی اعضایش نداشته باشد.

به گفته دکتر عربستانی سؤال این است که اصولاً چه چیزی کسی را شایسته فعالیت به عنوان یک فرد علمی می‌کند؟

وی می‌گوید: اینکه معیارهای علمی به صورت صوری و مکانیکی به کار می‌روند -که خود نشانه عدم توسعه گفتمان علمی در دانشگاه است- امر دیگری است که لزوم وجود معیار برای کار علمی را نقض نمی‌کند. اینکه اصولاً کسی بتواند با فرض اینکه تقریباً کسی در میان همکاران و صاحب نظران اثر منتشر شده اش را به طور انتقادی نخواهد خواند، اثرش را منتشر کند، خود نشانه دیگری از صوری بودن نظام ارزیابی است که نتیجه آن افزایش احتمال سرقت علمی و کیفیت نامطلوب تولیدات است.

نیاز به مقایسه داریم

عربستانی اعتقاد دارد که منشاء مشکل را وقتی می‌توان بهتر دریافت که به مقایسه دانشگاه ایرانی با دانشگاه‌های معتبر و خوشنام، و اصولاً در مقایسه با مفهوم آکادمی بپردازیم. اصل مهم در آکادمی حاکمیت معیارهای علمی و استقلال است. استقلال در ابراز نظر و مستقل از منطقی غیر از منطق علمی. البته این آرمانی است که ممکن است هرگز به طور کامل نحقق نشود، ولی مشکل وقتی بروز می کند که اصولاً چنین ارزشی جزو آرمان ها تلقی نشود، یعنی اصولاً استقلال را لازم ندانند و برعکس تأکید بر لزوم وابستگی و ملاحظات غیر علمی کنند.

وی در ادامه به فرارو گفت: سخت‌گیری در مراحل داوری و انتشار مطلب علمی در عرصه‌های معتبر علمی به آن علت است که کیفیت و ارزش مشارکت علمی را تضمین کند. البته ظاهراً این امر از بدیهیات است.

به گفته این استاد دانشگاه نظام آکادمی بر اساس گفت و گو با افراد هم طراز و قضاوت ایشان بنا شده است، مسلماً در عرصه‌های معتبر و رسمی علمی تنها کسانی که حرفی جدید یا ارزشمند برای ارائه دارند مجال عرض اندام می‌یابند.

مهرداد عربستانی در ادامه توضیح داد: نکته دیگر آنکه عرصه آکادمی عرصه‌ای بین المللی و فرامرزی است. دانش را می‌توان در سطوح مختلف تولید کرد، که هر سطحی هم می‌تواند برای مخاطبانی خاص حائز اهمیت باشد، ولی سطح تولید دانش آکادمیک باید در سطحی باشد که قابل گفت و گو و ارائه به متخصصین و دانشمندان خاص آن حوزه در سطح جهانی باشد.

وی همچنین اظهار کرد: این عرصه‌های آکادمیک (ژورنال‌ها، کنفرانس‌های معتبر، ناشرهای علمی با صافی‌های علمی برای تولید انتشارات کیفی) برای متخصصین و مشتغلین واقعی هر حوزه کاملاً قابل شناسایی هستند. پس انتقاد از مطالبه کار علمی سطح بالا از اعضای هیأت علمی، اصولاً گویی دفاع از ناکارآمدی است، که به مذاق ناکارآمدان هم طبعاً خوش می‌آید.

عربستانی با ذکر این نکته که به خاطر قطع نسبی ارتباط دانشگاه‌های ما با آکادمی جهانی، و آموخته شدن فضای دانشگاهی با همین سطح محلی، اصولاً آشنایی دقیق با عرصه‌های آکادمیک معتبر چندان فراگیر نیست، اظهار کرد: اینکه کدام عرصه مشارکت علمی معتبر است و کدام نیست، برای کسانی که در یک حوزه علمی کار جدی می‌کنند به راحتی قابل تشخیص است.

اقتصاد معیوب مبتنی بر نقص نظام تولید دانشگاهی

وی تاکید کرد: بدون این آشنایی، بخشی از "تولید دانشگاهی بین‌المللی" ما در ژورنال‌ها و عرصه‌های غیر معتبر ارائه می‌شوند. یعنی جاهایی که نه به سرقت علمی اهمیتی می‌دهند، نه کیفیت کار، و بیشتر فکر این هستند که با دریافت هزینه‌های نسبتاً گزاف انتشار، پولی به جیب بزنند و مشتریان شان را راضی نگهدارند.مشتریانی که عمدتاً نویسندگان علمی متوسطی از کشورهای در حال توسعه و مراکز علمی ضعیفی هستند که در حسرت انتشارات بین المللی و راضی کردن مرکز محل خدمت شان دست به دامن چنین ژورنال هایی می‌شوند، یا مشتری دکان‌های واسطی می‌شوند که به ارائه خدمات ترجمه و آماده سازی و انتشار مقالات در ژورنال‌های غیر معتبر، یا رسواتر از آن فروش پایان نامه،  مبادرت می‌کنند.

به گفته او البته تا موقعی که دانشگاه‌ها خریدار این مطاع باشند، این چرخه همچنان ادامه می‌یابد.

این استاد دانشگاه همچنین تاکید کرد: از طرف دیگر، برخی نیز که اصولاً از دست‌یابی به استانداردهای جهانی قطع امید کرده‌اند، ممکن است اصل ضرورت رعایت معیارهای جهانی برای علم را زیر سؤال ببرند و به مفاهیمی مثل دانش محلی و منطقه‌ای و غیره چنگ بزنند، که من نمی‌دانم دقیقاً چگونه چیزی است؟

این انسان‌شناس همچنین با ذکر پرسشی ادامه داد: آیا منظور این است که ما در سطح محلی جوری می‌اندیشیم که فقط خودمان می‌فهمیم و نمی‌توانیم آن را به دیگران عرضه کنیم؟ یا ما با شیوه‌ای علم تولید می‌کنیم که با شیوه دیگر ابناء بشر متفاوت است؟

عربستانی درباره سطح پایین دانش در کشور توضیح داد: من سطح نسبتاً پائین کیفی دانش و گسترش نسبی سرقت علمی را به علت ناتوانی نهادینه شده ناشی از نصب استاندارد محلی و پایین، مقاومت نهادی در مقابل ارتقای استانداردهای علمی (به‌دلیل منافع اقتصادی و معیشتی و سیاسی)، و عدم آشنایی و التزام فرآگیر با نظام تولید و انتشار علمی می‌دانم. اصولاً ادامه شرایط موجود طبعاً با صلاح و منفعت کسانی که منزلت شان در همین وضعیت تعریف شده است ربط وثیقی دارد، که نتیجه یک اینرسی سنگین است.

وی در ادامه توضیح داد: محدودیت مراودات و تبادلات علمی با کشورهای دیگر، سیاست زبانی و ناتوانی در بهره گیری کارآمد از زبان بین المللی، و عدم استقلال علمی و عدم حاکمیت مطلق معیارهای علمی در مدیریت، جذب نیرو، آموزش و تولید علمی به نظرم اموری هستند که می‌توانند نظام دانشگاهی ما را در چرخه‌ای معیوب قرار دهند، و اگر روال امور به چنین منوالی ادامه یابد، با افزایش اینرسی خروج از این چرخه هر روز مشکل تر می‌شود.

درخودماندگی دانشگاه

عربستانی ضمن اشاره به قطع ارتباط ما با محیط‌های علمی جهانی گفت: این امر چیزی است که در جایی از آن به "در خود ماندگی" یا "اوتیزم" تعبیر کرده‌ام، یعنی قطع ارتباط و ساخته شدن منطقی که غیر از برای خود سیستم برای کسی دیگری معنا ندارد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: چنین رویکردی دانشگاه را به سیستمی بسته، با فرصت‌های اندک و تبعاً مکانی ناامن، به دلیل رقابت‌های درونی، تبدیل می‌کند، که شاخصه اصلی آن نه رقابت در فضای باز و نامحدود علمی، بلکه رقابت برای جایگاه‌های اندک در فضایی بسته است. طبیعی است که در چنین شرایطی گروه گرایی، لابی گری و سیاست بازی -در مفهوم عام به معنای نزاع برای قدرت- جای قدرت ناشی از ارزش‌های علمی را بگیرد.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه این رویکرد فقط در میان اعضای علمی نیست گفت: به طریق اولی این رویکرد در دانشجویان نیز جاری است، اصولاً دانشجویان به طور عام چیزی غیر از همین شرایط را ندیده¬اند، لذا به چشم‌اندازی از فعالیت علمی به آن معنایی که امروزه در دنیای پیشرفته وجود دارد، دست نمی یابند و لذا چه بسا مطالبات شان هم راهی به سوی ارتقاء نمی گشاید. در واقع گاهی اوقات مطالبات و سؤالات دانشجو نیز خود بخشی از گفتمان موجود و مایه¬ی ادامه آن است.

دکتر عربستانی در ادامه اظهار کرد: دنیای علمی جهانی است که بر اساس گفت‌وگوی مستقیم و در دسترس بنا شده است. امروزه هر یافته‌ای که ارزش بیان داشته باشد می‌تواند در عرصه‌های علمی منتشر و در دسترس همگان قرار گیرد.

وی درباره دسترسی به علم توضیح داد: سیستم‌های "دسترسی آزاد" علمی، با حفظ کیفیت و استاندارهای علمی، به دنبال آن هستند که گفت و گوی علمی را در معرض دید همگان قرار دهند. نظام‌های نمایه بندی، گم شدن مقالات علمی را غیر ممکن کرده است، و به همین صورت عدم اطلاع دانشوران از کارهای دیگران را هم غیر موجه کرده است.

این اسنان‌شناس ادامه داد: از طرفی امکان سرقت علمی هم کاهش یافته است و همان‌طور که در موارد اخیر مشاهده کردیم، حداقل در عرصه‌های معتبر علمی، سرقت علمی به زودی کشف و آشکار می‌شود. اصولاً باید توجه داشت که اقدام به سرقت علمی توسط یک عضو علمی در مراکز آکادمیک معتبر، به معنای پایان کار این فرد است.

وی تاکید کرد: سؤال این است که اصولاً چه ضرورتی برای ادامه فعالیت کسی در یک مرکز علمی وجود دارد که تعمداً به سرقت علمی و پیشینه سازی جعلی دست زده است.

عربستانی درباره سرقت‌های علمی توضیح داد: این در حالی است که ما اینجا مواردی از سرقت بی‌محابا و تعمدی علمی داشته‌ایم که با واکنش خفیف و حتی اغماض مراجع دانشگاهی مواجه شده اند. چنین رویکردی غیر از اینکه اعتبار علمی چنین مرکزی را در چشم عقلا از بین می‌برد، گرد یأسی است بر انگیزه افرادی که با مشقت و تعهد به تولید کارهای اصیل علمی اقدام می‌کنند، و مضاف بر همه اینها نشانی است سرلوحه شدن "ناعلم" در دانشگاه.

به گفته عربستانی ارزش علمی دانشوران و مراکز علمی امروزه به میزان مشارکت معناداری است که در این گفت و گوی جهانی دارند. امروزه حوزه‌های مختلف و حتی متعارض اندیشگی و دانش (به طور خاص در علوم انسانی و اجتماعی، از نگرش‌های فرمال گرفته تا نگرش‌های کاملاً رادیکال) هر یک عرصه‌های مشارکت و گفت گوی علمی خود را دارا هستند. تقریباً برای هر بازیگری زمینی برای بازی وجود دارد، شرط اصلی بلد بودن بازی، یا دقیق تر دانش و مهارت کافی، است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: بدون تثبیت معیارهای علمی و اخلاق علمی، شاخص داوری در فضای علمی و دانشگاهی هم گم می‌شود و اگر به همه اینها حس "خسران" و غلبه گفتمان هیستریک راهم اضافه کنید، آن وقت چیزی که می‌توان پوپولیسم دانشگاهی نامید را می‌توان بهتر فهمید. گفتمان هیستریک فریاد خسران است بر سر هر کسی که هیستریک او را در جایگاه اربابی قلمداد می‌کند.

دکتر عربستانی با ذکر این نکته ادامه داد:  گفتمان هیستریک فریاد خسران است بر سر هر کسی که هیستریک او را در جایگاه اربابی قلمداد می‌کند. او "هست" چون شاکی و معترض است و زیرسؤال می برد. او دنبال کسی می‌گردد که خسران او را جبران کند، یعنی، آن گونه که لکان می‌گوید، به دنبال ارباب می‌گردد، اربابی که امید دارد دوای دردش باشد،  و دیر یا زود آن را پیدا خواهد کرد و به آن چنگ خواهد زد.

وی تاکید کرد: موج سوار گفتمان هیستریک، ارباب یا قهرمان پوپولیست است، کسی که می‌تواند بر موج تمنای هیستریک سوار شود، ولی الزاماً راه برون رفتنی برایش ایجاد نخواهد کرد. در عرصه دانشگاهی هم می‌توان نشانی از این موج سواری دید.

عربستانی همچنین گفت: به نظر من امروزه اگر دانشگاه ما دستاورد و موفقیتی دارد، این موفقیت در جایی است که معیارهای علمی کیفیت و مرتبط بودن (با گفتمان علمی جهانی و نیازهای و مسائل محلی) نصب شده و عمل کرده اند؛ و در مقابل هر جا که معیارهای علمی دراولویت نبوده اند، طبعاً به سطح ابتذال و روزمرگی، سیاست بازی، و پوپولیسم تنزل یافته است.

"آیا اساتید نا امید شده‌اند؟"،
این انسان‌شناس در پاسخ به این سئوال گفت: این را واقعاً نمی دانم که ناامیدی در میان اساتید چقدر شایع است. البته شکوه‌گری همچون نشانه‌ای از گفتمان هیستریک را می‌توان در همه جا، نه فقط در میان اساتید، مشاهده کرد.

به گفته وی مسلماً اساتید می‌توانند وضعیت دانشگاه را به سمت کیفیت بالاتر سوق دهند، و چه بسا عده‌ای از اساتید، چه در مقام مدرس و پژوهشگر و چه در مقام مدیریتی، هم اکنون هم در حال انجام این کار هستند.

وی همچنین تاکید کرد: فعالیت در محیط‌های غیر دانشگاهی توسط دانشگاهیان الزاماً امری عجیب یا آسیب‌شناختی نیست و اصولاً هر فضایی اقتضائات خود را داشته و فرصت‌های متفاوتی را عرضه می‌کند و کارکردهای متفاوتی نیز دارد. لذا حضور دانشگاهیان در محیط‌های غیر دانشگاهی را نمی‌توانم صرفاً ناشی از ناامیدی بدانم، اگرچه ممکن است چنین امری نیز در این انتخاب دخیل باشد. آنچه مسلم است این است که این فضاهای موازی علمی، به تناسب توفیقی که داشته اند، در حال پرداختن به فقدانی هستند که سخنور و مخاطبش حس می کنند. چیزی که در قبای دوخته شده بر قامت دانشگاه ممکن است نگنجد، یا به بیرون رانده شود. اینکه هر یک از این فضاهای "علمی" غیر دانشگاهی و غیر دولتی چه نسبتی با دانشگاه ایرانی دارند، امری است که تأمل بیشتری را می‌طلبد.

دکتر عربستانی همچنین تاکید کرد که شاید عاریه‌ای بودن اشتغال اساتید، یعنی مشروط و نامطمئن بودن آن، چیزی باشد که برخی از ایشان را از صرف کامل نیروی شان در محیط دانشگاهی برحذر بدارد.

وی همچنین می‌گوید: می‌دانیم که به صورت دوره‌ای گاهی برخی از اساتید با عناوین مختلف از ادامه کار در دانشگاه باز می‌مانند، مثلاً علی رغم میل‌شان بازنشسته می‌شوند، یا قراردادشان تمدید نمی شود یا با تغییر سیاستگزاری‌ها تبدیل به نیروی مازاد و نامطلوب می‌شوند. حتی در شرایط مطلوب نیز، کار دانشگاهی به دلیل ارزیابی های کیفی مستمر و دوره ای اساتید به ندرت تبدیل به شغلی بی دغدغه و "دائم" می‌شود.

به گفته این استاد دانشگاه تهران از طرف دیگر عدم نصب و استقرار معیارهای علمی، باعث می‌شود که اجماعی بر سر معنای کار دانشگاهی و ارزش‌های علمی وجود نداشته باشد. بدون یک سرلوحه عام و اجماعی و حداقلی در مورد کار علمی، نتیجه تشتت و خود محوری و- به قول یکی از صاحبنظران- خودشیفتگی خواهد بود.

نتیجه این امر به اعتقاد مهرداد عربستانی دانشگاهی است تحت سیطره مبانی نظری متعارض و رقیب است که با روابط قدرت نیز مخلوط می‌شود. این وضعیت هم ممکن است برخی را به سمت جست و جوی علایق شان در فضایی غیر از دانشگاه بکشاند.

این استاد دانشگاه همچنین درباره آینده دانشگاه در ایران گفت: در مورد آینده علمی دانشگاه‌ها نمی‌توانم پیش‌بینی خاصی داشته باشم. امکانات در هر دو سو، ارتقاء یا تنزل، وجود دارد.

دکتر عربستانی در انتها اظهار کرد: به نظر من تغییر اساسی در دانشگاه ایرانی، فقط از طریق گشودگی به فضای آکادمی جهانی و ارتباط‌گیری با نیازها و مطالبات محلی است. دانشگاه باید از در خودماندگی رها شود، و راه چنین امری نمی‌تواند از داخل یک گفتمان درخودمانده رخ دهد، نهاد درخود مانده فقط در خود می‌پیچد، پتانسیل گفتمان درخودمانده، در خودماندگی است. آنچه می‌تواند امید تغییر و برون رفت را ایجاد کند، در معرض قرار گرفتن و گشوده شدن است.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو