bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۵۵۵۷

انکار عجیب تجاوز، در دادگاه جنایی

مرد جوانی که به اتهام آزار و اذیت دختر نوجوان تحت تعقیب بود، پس از گذشت سه‌سال زندگی مخفیانه بازداشت شد. اما او وقتی در مقابل قضات جنایی قرار گرفت جرم خود را انکار کرد. این درحالی است که همدست این مرد، در این پرونده به اتهام تجاوز اعدام شده است. با این حال متهم این پرونده منکر جرم خود شد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۱ - ۲۲ آبان ۱۳۹۵
مرد جوانی که به اتهام آزار و اذیت دختر نوجوان تحت تعقیب بود، پس از گذشت سه‌سال زندگی مخفیانه بازداشت شد. اما  او وقتی در مقابل قضات جنایی قرار گرفت جرم خود را انکار کرد. این درحالی است که همدست این مرد، در این پرونده به اتهام تجاوز اعدام شده است. با این حال متهم این پرونده منکر جرم خود شد.

به گزارش شهروند، این پرونده به اوایل پاییز‌ سال ٩٢ مربوط می‌شود. آن روز دختر ١٥ ساله‌ای به نام پریناز درحالی‌که به شدت مضطرب بود، به همراه پدر و مادرش به پلیس مراجعه کرد و گفت: «ساعت ٦ عصر بود که داشتم به خانه مادربزرگم می‌رفتم. برای همین در خیابان خاقانی سوار یک خودروی پراید سفید رنگ شدم. در این خودرو به جز راننده یک پسر جوان دیگری نیز روی صندلی نشسته بود. در راه ناگهان راننده ترافیک را بهانه کرد و تغییر مسیر داد. او به بزرگراه امام علی رفت و ناگهان سرنشین جلو به صندلی عقب آمد و با چاقو تهدیدم کرد. خیلی شوکه شده بودم،  او در تاریکی هوا و خلوت بودن اتوبان مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. هیچ راه فراری نداشتم و چون شیشه‌ها دودی بودند کسی متوجه ما نمی‌شد. این پسر بعد از این‌که مرا مورد آزار و اذیت قرار داد، جایش را با راننده عوض کرد و این بار راننده بود که به من تجاوز کرد. آنها بعد از تجاوز مرا در حوالی اتوبان آزادگان از ماشین بیرون پرت کردند و متواری شدند. من هم توانستم شماره پلاک پراید را به خاطر بسپارم.»

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و تلاش برای ردیابی متهمان آغاز شد. با اطلاعاتی که دختر نوجوان به پلیس داد درنهایت صاحب خودرو که یک مجرم سابقه‌دار به نام مازیار بود ردیابی و بازداشت شد. این مرد ٢٨ساله بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت و به آدم‌ربایی و تجاوز با همدستی دوستش به نام احمد اعتراف کرد.

این مرد در بازجویی‌ها به پلیس گفت: «من و احمد در یک کمپ ترک اعتیاد با هم آشنا شدیم. ما بعد از آشنایی فعالیتمان در زمینه خرید و فروش موادمخدر را آغاز کردیم و در این کار بودیم که آن اتفاق افتاد. آن روز ما مواد مصرف کرده بودیم و حال طبیعی نداشتیم. در راه ناگهان چشممان به این دختر افتاد. برای همین او را سوار کردیم و به او تجاوز کردیم.»

با اعترافات این مرد، وی با قرار قانونی روانه زندان شد و مأموران تحقیقات خود را برای دستگیری همدست وی آغاز کردند. اما هیچ ردی از وی بدست نیامد. درحالی‌که تحقیقات مأموران برای دستگیری همدست مازیار بی‌نتیجه ماند، پرونده مازیار روی میز قضات دادگاه کیفری قرار گرفت. این مرد پای میز محاکمه ایستاد و درنهایت با حکم قضات دادگاه به جرم آدم‌ربایی و تجاوز به دختر نوجوان به اعدام محکوم شد.

این حکم به تأیید قضات دیوانعالی کشور رسید و درنهایت مهرماه امسال به مرحله اجرا درآمد. درست همان روزی که مازیار اعدام شد، مأموران پلیس سرنخی در رابطه با مخفیگاه احمد پیدا کردند. ماموران دریافتند که احمد به خانه پدری‌اش برگشته است. به همین دلیل آنها با محاصره این خانه، احمد را نیز بازداشت کردند. در ادامه این پسر ٢٧ساله به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد تا نخستین جلسه تحقیق از وی برگزار شود. این درحالی است که شاکی بعد از گذشت سه‌سال او را شناسایی کرده است.

احمد که سابقه‌دار است در این جلسه تحقیق جرم خود را انکار کرد و به قضات گفت: «من و مازیار در کار خرید و فروش موادمخدر و اموال سرقتی بودیم. اما چند وقت بعد با هم اختلاف مالی پیدا کردیم. به دلیل همین اختلاف مالی هم بود که او پس از دستگیری‌اش به دروغ پای مرا به این پرونده کشانده است. چون می‌خواست از من انتقام بگیرد. در صورتی‌که من اصلا این دختر را نمی‌شناسم و هیچوقت او را ندیده‌ام. در این مدت هم فراری نبودم. چون با خانواده‌ام اختلاف داشتم خانه‌ام را عوض کردم و در دماوند زندگی می‌کردم. حتی وقتی شنیدم که مازیار دستگیر شده است تصور کردم که پلیس او را به‌خاطر حمل و نگهداری مواد مخدر دستگیر کرده است.»

با این اظهارات در پایان جلسه هیأت قضائی تحقیقات از متهم را به جلسه بعدی موکول کردند.
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو