زینب اسلامی، زنی ۳۵ ساله در قائمشهر استان مازندران است که ۴ سال پیش، پس از بدنیا آمدن فرزند دومش "مائده” به بیماری خود پی برد; ALS. ALS یک بیماری عصبی پیشرونده و صعبالعلاج است که سبب زوال تدریجی سلولهای عصبی ماهیچهها میشود. تکلم با سرعت کم، دشواری در تنفس و بلع، خنده و گریههای غیر ارادی و از دست دادن تواناییهای حرکتی از عوارض این بیماریست. وی که همواره در همه امور کشاورزی و باغداری به همسرش کمک شایانی میکرد به مرور با پیشرفت بیماری خانهنشین شده، بطوری که اکنون برای انجام کارهای معمول خود نیاز به پرستار تمام وقت دارد ولی مادر،همسر و فرزندانش وظیفهی پرستاری او را بدوش میکشند.
زینب در کنار مادر، همسر و فرزندانش
زینب در حال نگاه کردن به عکسهای پدر مرحوم و دو برادر شهیدش
احمد رضازاده، همسر زینب به وی کمک میکند تا به واکر برسد.
زینب که نمیتواند کارهای منزل را انجام دهد در کنار دختر ۴ سالهاش مائده میایستد و در زمان شستشوی ظروف با او حرف میزند.
خواهران زینب تلاش میکنند تا او را در گوشهای از اتاق مستقر کنند.
زینب و دختر کوچکش مائده
زلیخا براری مادر زینب، به او کمک میکند در محل استراحتش دراز بکشد.
زینب هر از گاهی که دچار درد کمتریست میتواند کمی در خانه قدم بزند.
زینب در کنار خواهر و فرزندانش
فائزه به مادرش کمک میکند که وضو بگیرد و برای نماز آماده شود.
زینب در حال نماز و نیایش
خواهرزادهی زینب در حال توپ بازی با او
احمد به زینب کمک میکند تا بتواند پاهایش را حرکت دهد. او زینب را به باغ مرکبات برده تا کمی قدم بزند.
احمد کمی از میوههای باغ را به زینب میدهد تا مزهی آنها را بچشد. او زینب را به باغ مرکبات برده تا کمی قدم بزند.
زلیخا براری مادر زینب، تلاش میکند تا محل دقیق درد زینب را متوجه شود و او را آرام کند.
کمبود اکسیژن باعث فشار و درد جسمی بیشتر برای زینب میشود، بهمین دلیل دستگاه اکسیژن همیشه باید در منزل باشد.
در مواقعی که دیگر اعضای خانواده مشغول به کار خود هستند رختخواب زینب را مقابل تلویزیون پهن میکنند تا با تماشای آن خود را سرگرم کند.
دستهای زینب که در حال از دست دادن شکل عادی خود هستند.
هفتهای یک یا دو بار زینب بهمراه همسرش به کاردرمانی میرود تا با کمک آن روند بیماری را کندتر کند.
الهی آمین