یک تکنوکرات یا مدیری آیندهنگر، نباید موجسواری کند، باید موج را بشناسد و آن را کنترل کند تا برنامههای خود را پیش ببرد؛ چون او برای خود برنامههایی طراحی کرده که موفقیت او در عملیشدن آنهاست؛ یعنی برند یک تکنوکرات و عقلگرا، براساس منطقی ساخته شده که دنبال نتیجه است؛ نه هیجانهای رضایتبخش لحظهای.
محمدرضا رستمی در روزنامه «شرق» نوشته است: چگونه یک پوپولیست برند خود را میسازد؟ این سؤالی کلی است که در تاریخ، پوپولیستهای زیادی برای آن قاعدهسازی کردهاند؛ اما وجه مشترک آنها این است که میخواهند به شکل دلخواهِ عامه جامعه عمل کنند. برای همین، نگاه آنها، به موج خواستههای لحظهای مردم است. مردم عصبانی هستند؛ چون اتفاقی افتاده است؛ یک پوپولیست برای برند خود باید با لحن عامهپسند حملهای به طرفی بکند و جنجالی بسازد. این پوپولیسم و عوامفریبی تازمانیکه مردم آن فرد را باور دارند، نتیجهبخش است؛ چون عوارض این موجسواریها، معمولا بعدها یا حتی بعد از رفتن پوپولیستها، عیانتر میشود و مردم یاد خوشیهای لحظهای آن دوران میافتند؛ چون فکر میکنند، اکنونِ آنها مشقتبار است و این چرخهای برندساز برای پوپولیستهاست؛ لحظههای ماندگار!
برعکس، یک تکنوکرات یا مدیری آیندهنگر، نباید موجسواری کند، باید موج را بشناسد و آن را کنترل کند تا برنامههای خود را پیش ببرد؛ چون او برای خود برنامههایی طراحی کرده که موفقیت او در عملیشدن آنهاست؛ یعنی برند یک تکنوکرات و عقلگرا، براساس منطقی ساخته شده که دنبال نتیجه است؛ نه هیجانهای رضایتبخش لحظهای. نوع افراطی آن حتی به مردم و عامه، طعنه میزند و تعرض هم میکند؛ چون باید آنها نیز طبق برنامه او تغییر کنند. پس نوعی تلخی در کار تکنوکراتها وجود دارد. پس با بررسی این دو مفهوم، میتوان نتیجه گرفت عنصر برندساز یک پوپولیست، «لحظه» است و عنصر برندساز یک تکنوکرات و عقلگرا، «آینده».
هرکدام از اینها یک منش و روش سیاسی برای دولتها و از طرف دیگر مردم میسازد. پوپولیست حس لحظهای برای مردم ایجاد میکند؛ پس هدف او همیشه ایجاد «رضایت» است و چون موفقیت یک تکنوکرات و برنامههایش در آینده است؛ تمام مبنای او بر «امید» است؛ یعنی در شرایط نوپای یک دولت تکنوکراتیک، مردم چندان راضی نیستند، ولی به آینده امید دارند و در شکل همیشگی دولتهای پوپولیست، مردم فقط از رضایتهای لحظهای لذت میبرند.
در یک قاعده عملی کلی، هرچه یک پوپولیست «باید» ندارد، یک تکنوکرات «نباید» دارد.
مشخص است رضایت و بُرد لحظهای با چه کسی است؛ برای همین است که در شرایط فعلی دولت روحانی، عدهای دائم از ضعف رسانهای دولت میگویند و آن را با دوران سابق مقایسه میکنند؛ اما آیا این دو برند یک نوع عملکرد رسانهای دارند؟ یک تیم رسانهای، در دولت تکنوکراتیک، پر از نبایدهاست، ولی یک پوپولیست، هیچ باید و نباید بیرونیای را قبول نمیکند و بهراحتی جریانسازی میکند.
برند دولت روحانی
چون حسن روحانی دولتی برنامهمحور دارد و سراغ زیرساختها رفته؛ پس آینده، زمان برد اوست و برای آینده باید در مردم امید ایجاد کرد. اما روحانی آنچنان لحظه را رها نمیکند چون میداند رئیسجمهور چه جغرافیایی است.
دولت روحانی، دو کلیدواژه مهم را سرلوحه کار خود قرار داده و تلاش دارد تحت هیچ شرایطی از آن دو، عدول نکند. این دو کلیدواژه دقیقا ناظر به آینده هستند:
اول: منافع ملی
دوم: امنیت ملی
روحانی و کابینهاش معتقدند کشور برای مردم ایران است نه برای گروهی محدود؛ بنابراین برای تأمین زندگی بهتر برای مردم، دو جانب منفعت و امنیت ملی را تقویت میکنند. جالب اینکه بیشتر افرادی که در حلقه صفر او قرار دارند، انسانهای آرام و بیحاشیهای هستند.
این دولت حاضر نیست برای تحقق این دو بال توسعه ایران، جامعه را خوشحال- نگران کند یا مردم را درگیر شرایط کشور کند. این دولت معتقد است در پاسخ به اعتماد مردم، نباید زیر هیچ میزی زد. باید مذاکره کرد و هر نوع مذاکره داخلی و خارجی را با حداکثر تفاهم برای منافع و امنیت ملی به پایان برد. از اقدامات شعاری و عوامفریبانهای که دلخوشکننده باشد، خودداری کند و اقتدار و قدرت ملی را از مسیر صحیح در حوزههای مالی و اقتصادی جهانی، نظامی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی تقویت کند.
دولت تدبیروامید در شرایطی بسیار سخت که عوامل مختلف مانع از پیشرفت این دو امر مهم توسعهای است، تلاش میکند تا ثبات اجتماعی و اقتصادی را در کشور اصالت دهد و از باندبازیهای سیاسی دوری و شرایط سربلندی ملی را محقق کند. اما عدهای در حال درخواست سخنرانیهای پوپولیستی از روحانی هستند، کاری که روحانی نمیتواند از عهده آن بربیاید. اگر یک بررسی از سخنرانیهای رئیسجمهور داشته باشید، بدترین آنها سخنرانیهایی بوده که رنگوبوی پوپولیستی داشته است. روحانی این کار را بلد نیست؛ از او این رفتارها را نخواهید و به او القا نکنید که باید حمله کند. او اهل آرامکردن اوضاع است، اما درعینحال او دقیقا زمانی که همه نمیخواهند، جسارت خود را نشان میدهد. باید بگذاریم برند روحانی، همان که باید، بماند.
واضح است که در دولت روحانی، نباید دنبال لحظه باشیم. تحمل شرایط اقتصادی امروز بسیار سخت است؛ بله، این میراث آن لحظههای هیجانی گذشته است؛ اما اقدامات زیربنایی انجامشده در اصالتبخشی به منافع ملی بهجای منافع شخصی و گروهی و امنیت ملی بهجای امنیت افراد و گروههای خاص، خدمتی تاریخی برای این دولت به شمار میرود.
برند دولت روحانی، در آینده است و امید، راه رسیدن درست به آن است. چنین برندی بدون تردید نیازمند رسانهها و نخبگانی قدرتمند برای تبیین و حمایت است و به دو دلیلِ فقر رسانهای و تحریم رسانهای که دولت با آن مواجه است، چنین برند ممتازی ناشناخته و نادیده گرفته میشود؛ چون آنهایی که باید برند روحانی را معرفی کنند، حتی شاید خود نیز نمیدانند برند او چیست.