قدرتالله علیخانی در انتقاداز فراکسیون امید میگوید: وقتی کدخدایی در مجلس یکپارچه اصولگرا برای عضویت در شورای نگهبان رای نمیآورد اما در مجلس دهم با رای اصلاح طلبان نفر اول میشود، آیا نمیشد برای ریاست مجلس تفاهم کرد؟
قدرت الله علیخانی روحانی اصلاح طلب، در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین گرچه خود را به لحاظ نقشآفرینی در عرصه سیاسی «قدرت» خواند اما در تأیید متن نهایی گفتگو کاملا رویکرد محافظهکاری را پیش گرفت و بیش از 3 هزار کلمه از صحبتهای خود را زیر تیغ جراحی برد و حذف کرد.
نماینده سابق مجلس که در سالهای دوری از پارلمان، در جایگاه مشاورت آیت الله هاشمی قرار گرفته است، به نحوه مدیریت محمدرضا عارف در فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی انتقادهای صریحی وارد کرد.
این روحانی اصلاح طلب معتقد است«مدیران ارشد دولت از پایگاه اجتماعی رئیسجمهور نیستند یا تمایلی ندارند تا به این پایگاه اجتماعی نزدیک شوند به همین دلیل زحمت فعال نگه داشتن پایگاه اجتماعی بر دوش شخص رییس جمهور، معاون اول و تعداد انگشت شماری از اعضای کابینه است.» صحبت از احمدی نژاد که می شود می گوید او از چشم نظام افتاده است، نمک خورد و نمکدان شکست.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با این فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه مطالعه فرمایید؛
***
آقای علیخانی! چرا در کشورما از بازنشستگان سیاسی استفاده بهینه نمی شود، برای رفع این مسئله باید چه کار کرد؟
حتما می بایست از افراد صاحب نظر و با تجربه در پیشبرد امور بهره گرفت. اما بهره گیری از تجارب آنها الزاما به معنای جایگزینی مطلق شان با مدیران با انگیزه و خلاق و جوان نیست. معتقدم در این دولت، وزرا بیشتر به سراغ بازنشستگانی رفتند که برخی از آنان فاقد انگیزه یا جسارت لازم برای کار بودند. و نتیجه این شد که حامیان اصلی آقای روحانی که اتفاقا با انگیزه هم بودند، کنار ماندند. این یکی از نقاط ضعف دولت و وزراست. معتقدم ما در کشور مدیر، استاد و تحصیلکرده دانشگاهی کم نداریم. به هر حال وقتی رئیس جمهوری بر سر کار می آید کسانی که برای موفقیت او در انتخابات تلاش کردند هم انتظار دارند به کار گرفته شوند و هم دارای انگیزه اند تا برنامه ها و شعارهایی را که از آن پشتیبانی کرده اند، پیش ببرند.
حدود 850 نفر از نمایندگان ادوار مجلس نزدیک به اصلاح طلبان در کشور داریم اما بیشتر از انگشتان دو دست از آنها در دولت آقای روحانی استفاده نشده است. یکی از دلایل ارتباط ضعیف دولت با بدنه اجتماعی اش این است که مدیران ارشد دولت از دل این پایگاه اجتماعی نیستند و یا تمایلی ندارند تا به آنها نزدیک شوند به همین دلیل زحمت موضع گیری و ارتباط و فعال نگه داشتن پایگاه اجتماعی بر دوش شخص رییس جمهور و معاون اول او و تعداد انگشت شماری از اعضای کابینه است.
الان در اردوگاه اصلاح طلبان چه خبر است؟ برنامه اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ برخی می گویند گزینه قطعی نهایی ما آقای روحانی است، گروهی نیز عنوان می کنند فعلا گزینه ما آقای روحانی است، بعضی دیگر از حمایت مشروط از آقای روحانی سخن می گویند، عده ای نیز صحبت کاندیدای در سایه را با توجیه در نظر گرفتن همه احتمالات بیان می کنند، با این مقدمه بفرمایید اساسا اصلاح طلبان بدیلی برای آقای روحانی دارند؟
البته من سخنگوي اصلاح طلبان نيستم و برداشت من اين است اصلاح طلبان در كشور داراي پايگاه مردمي خوبي هستند و اگر درست عمل كنند حتی اگر در دقیقه آخر هم اعلام حضور کنند، هواداران آنها به صحنه می آیند. چون بافت کشور اصلاح طلبی است. براساس آمار حدود 30 میلیون جوان در کشور داریم، گرایش اکثریت این جوانان به اصلاحات است. بنابراین اصلاح طلبان دغدغه ای از بابت رأی آوری ندارند. آن دوره ای که احمدی نژاد پیروز انتخابات ریاست جمهوری شد تفرقی در آرا رخ داد و با دست خودمان جایگاه ریاست جمهوری را تقدیم احمدی نژاد کردیم. همان اتفاق باعث شد که اصلاح طلبان عبرت بگیرند و نتیجه اش این شد که سال 92 همه پشت سر آقای روحانی قرار گرفتند. در كل اصلاح طلبان اگر متحد عمل كنند در كشور مشكل راي ندارند.
اصلاح طلبان گزینه ای کنار آقای روحانی می آورند؟
همه اصلاح طلبان اعلام کردند به جز آقای روحانی کاندیدای دیگری ندارند. البته طبیعی است که برای انتخابات ریاست جمهوری ممکن است افرادی با گرایش مختلف ثبت نام کنند ولی با حضور آقای روحانی، اصلاح طلبان در کنار او خواهند بود. در مقابل اصولگرایان چهره رأی آور ندارند. کسانی که الان مطرح هستند، فاقد قدرت رأی آوری اند. شاید هم اصولگرایان چهره پشت صحنه داشته باشند که تاکنون رو نکرده اند اما چون اصولا بافت مردم ما اصلاح طلبی است، اگر اصولگراها تفرق را هم کنار بگذارند و دور هم جمع شوند باز در رقابت با اصلاح طلبان کم می آورند.
یعنی شما می گویید آقای روحانی رقیب جدی در انتخابات ریاست جمهوری ندارد؟
در شرایط فعلی و تا امروز ندارد.
اگر احمدی نژاد بیاید چه طور؟
احمدی نژاد به خاطر شعارهای عوام فریبانه رأیش بالاتر از سایر چهره های اصولگرا است. اما معتقدم احمدی نژادی دیگر به لحاظ سیاسی وجود ندارد چون کارهایی انجام داد که هم به نظام لطمه زد و همه کسانی که حامی اش بودند را ناراضی کرد. احمدی نژاد نمک خورد و نمکدان شکست. بنابراين نگراني از جانب احمدي نژاد نيست. اینکه مي رود شهرستان ها برای آن است که فضاي تبليغاتي را آشفته كند و براي خود هم مشغوليتي است. والا در عالم سیاست او دیگر نیست. احمدی نژاد آسیب هایی به کشور زد که قابل جبران نیست.
یعنی ممکن است نتواند اصلا وارد انتخابات شود؟
خودش دلش می خواهد اما به اعتقاد من نظام پذیرای احمدی نژاد نیست. آخر دوره ریاست جمهوری اش تمرد می کرد. در این کشور هیچ رئیس جمهوری به موفقیت نمی رسد اگر بخواهد مقابل رهبری بایستد یا با رهبری هماهنگ نباشد. دولتی هر چقدر هم قوی باشد اگر خودش را با رهبری هماهنگ نکند به مرور زمان از صحنه خارج می شود. احمدی نژاد در سال های آخر ریاست جمهوری اش کارهایی کرد که از چشم افتاد.
این تحلیل که می گویید اصولگرایان چهره شاخصی ندارند تحلیل پیچیده ای نیست و آنها هم باید خودشان این را بدانند اما بحث این است که در چنین شرایطی هدف تخریب های عمده علیه دولت و شخص آقای روحانی از سوی طیفی از اصولگرایان چیست؟
تاکنون در کشور ما ریاست جمهوری دو دوره ای بوده است. هدف تخریب کنندگان این است که اگر نمی توانند روحانی را حذف کنند حداقل آرایش پایین بیاید و از اقتدار گذشته اش کاسته شود.
این اتفاق مستلزم آن است که تعداد شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری کاهش پیدا کند آن وقت از نظر اصولگرایان که حداقل در شعار معتقد به حضور حداکثری مردم در پای صندوق های رأی هستند این حرف با عمل شان تغایر ندارد؟
گفتم شاید یکی از علت ها این باشد. البته از جنبه درونی هم باید به نکته ای توجه کنیم. رقیب سعی دارد تا به حامیان دولت بقبولاند که در انتخاب شان اشتباه کرده اند. تلاش دارد فضای یاس را در جامعه حاکم کند. در این بین عدم به کار گیری بخش قابل توجهی از نیروهای حامی رییس جمهور انتقاداتی را موجب شده است. برخی از این نیروهایی که برای استانداری و وزارت به کار گرفته شدند، خود بعضا سراغ مدیرانی رفتند که از جنس خودشان و نوعا بازنشسته و فاقد انگیزه سیاسی و تعلق خاطر به دولت بودند و به همین دلیل با مواضع رییس جمهور نیز هماهنگ نیستند. اکنون برخي وزرا و مقامات ارشد حاضر نیستند خودشان را در معرض هجوم قرار دهند و از دولت دفاع کنند. طبیعی است که طرف مقابل هجمه و تخریب می کند. مردم انتظار داشتند که بعد از انتخابات مجلس تغییراتی در کابینه صورت بگیرد و تحرک و نشاطی در کابینه و بدنبال آن جامعه ایجاد شود اما این اتفاق نیفتاد.
الان انتقادهایی که به آقای روحانی می کنید را حضوری هم به او منتقل کردید؟
مطالب مستقیم و غیر مستقیم به آقای روحانی گفته می شود و من هم گفته ام. ولی با توجه به ديگر محذوراتی که او دارد تاکنون خیلی اثرگذار نبوده است. البته در این زمینه دفتر رییس جمهور هم مي توانست و از اين تاريخ به بعد هم مي تواند بهتر از اين عمل كند و ارتباط حاميان دولت را با رئیس جمهور بیشتر فراهم کند.
شما رابطه نزدیکی با آقای جهانگیری دارید، از طریق او هم صحبت هایتان را به آقای روحانی منتقل نمی کنید؟
چرا در مواردي مطالب به او هم گفته شده است.
شما یک اصلاح طلب به تمام معنا هستید اما در دایره دوستان شما اصولگرا هم وجود دارد. مثلاآقای ناطق نوری...
ناطق نوری انسانی شریف، قاطع و با شخصیت است. و بنده افتخار رفاقت ديرينه با ايشان دارم.
آقای ناطق چرا پیشنهاد نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را قبول نکرده و نمی کند؟
آقای ناطق نوری می گوید برای من بس است و حالا نوبت جوان هاست.
از آقای ناطق نقل شده که گفته چون دست رئیس جمهور باز نیست قبول نمی کنم، درست است؟
بنده اطلاع دقيقي از اين حرف ندارم. ضمن اينكه ايشان مسووليت دفتر بازرسي مقام معظم رهبري را دارند و در مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز از طرف آقا عضو هستند.
آقای هاشمی همیشه نقش بالاسر جناح های سیاسی را داشته با توجه به اینکه بالاخره جناح اصلاحات تقویت شد و بعضی ها به دولت و بعضی به مجلس راه پیدا کردند فکر می کنید حالا آقای هاشمی به سراغ راست معتدل و میانه رو نیز برود تا در کمک به آنها تندروها به حاشیه رانده شوند؟
آقای هاشمی به عنوان یک شخصیت فراجناحی عملکردش هم همین طور است. همه تیپ آدم در دولت آقای هاشمی بودند، آقای هاشمی دلش می خواهد کسانی مسئولیت داشته باشند که به مردم خدمت کنند، روی فرد خاص هیچ وقت متمرکز نشده است که بگوید الا و لابد همین فرد باید باشد. آقای هاشمی می خواهد تندروها خراب کاری نکنند چون معتقد است تندروی به کشور آسیب می زند. وگرنه خیلی از اصولگراها آقای هاشمی را قبول دارند و الان هم با آقای هاشمی مرتبط هستند. آقای هاشمی دنبال حذف کسی نبوده و نیست و نشان داده است كه در تمامي امور منافع ملي دغدغه اصلي شان بوده است.
حمایت آقای هاشمی از آقای روحانی از حب آقای روحانی است یا از بغض مخالفان؟
آقای هاشمی آقای روحانی را قبول دارد. سالياني که آقای هاشمی فرمانده جنگ بود آقای روحانی همراه آقای هاشمی بود، در مجلس همین طور بود. بنابراین آقای روحانی را خیلی قبول دارد به همین خاطر حمایت کردند.
حاج آقا به نظر می رسد حضور روحانیون در مناصب کمرنگ تر از گذشته شده است مثلا الان در مجلس دهم تعداد روحانیون خیلی کمتر شده است این را نتیجه چه می دانید؟
متأسفانه به دلیل عملکرد ما طلبه هاست. بعضا کسانی که رأی نیاوردند طوری رفتار نکردند که اعتماد مردم به آنها همچنان پابرجا بماند.
یعنی اعتماد مردم به خاطر برخی رفتارها به روحانیون کمتر شده است؟ این مسئله به پایگاه روحانیت در نظام آسیب نمی زند؟
آسیب زده است.
باید چه کار کرد؟
باید جبران کنند. چون هر چقدر روحانیت آسیب ببیند به نظام آسیب می بیند. باید کسانی که باعث آسیب زدن هستند خودشان جبران کنند. حرف هایی در جامعه نزنند که باعث دلسردی به روحانیت شود. بالاخره این حرف ها مثبت نیست و مردم خوششان نمی آید. خطبا در نمازجمعه ها و منابر باید عامه مردم را در نظر بگیرند. اگر روحانیت به دلخواه یک گروه حرف بزند گروه های دیگر از او دور می شوند. روحانیت باید کاری کنند جایگاه معنويشان تضعیف نشود.
البته شاید بتوان گفت به خاطر برخی تندروی ها از تریبون نمازجمعه، تعداد شرکت کنندگان در نماز جمعه هم کمتر شده است؟
اهمیت نماز جمعه مورد تأکید امام و رهبری است. وقتی اعلام می شود مقام معظم رهبري خطیب نمازجمعه تهران هستند از نزدیک میدان هفت تیر، بلوار کشاورز و تمام خیابان های اطراف و منتهي به دانشگاه تهران و محل برگزاري نماز جمعه پر می شود اما متاسفانه اظهارات برخي از ائمه محترم جمعه خود دليلي براي كاهش اقبال مردم براي شركت در نماز جمعه مي شود. چرا كه جایگاه نماز جمعه فراجناحي، ملي و متعلق به تمامي آحاد مردم است نه يك گروه و جريان خاص.
برخی اصلاح طلبان برای حمایت از روحانی شرط و شروط می گذارند، چقدر اینها در تصمیم گیری های جریان اصلاحات تأثیرگذارند؟
درست است که به حامیان دولت بی مهری شده اما همچنان آن ها بر حمایت شان از دولت استوارند و بعضا کسانی که شرط و شروط می گذارند در تصميم گيري نهايي افراد تعیین کننده نیستند. به هر حال برخی از نقدهای آنها می تواند وارد باشد اما باید محدودیت های دولت را هم مدنظر داشت.
گفته می شود آقای موسوی خوئینی هافعاليت هايي را در جریان اصلاحات در راستای انتخابات 96 آغاز كرده است، ماجرا از چه قرار است؟
آقاي موسوي خوئيني ها مورد احترام من است و حق استادي به گردن من دارد. من هر چند وقت يك بار ايشان را مي بينم. به آقاي موسوي خوئيني ها بعضا جفا شده و مي شود. اينكه مي گويند ايشان به ميدان آمده است، خير اينطور نيست او كنار است.
پس خبر دیدار آقای موسوی خوئینی ها با آقای روحانی چیست؟
اصلا دیداری نداشتند.
پرسيديد كه رفته با آقاي روحاني ديدار كند يا خير؟
بله پرسيدم و گفتند خير ملاقاتي نداشته ام. حتی گفتند از روزنامه اي كه خبر را منتشر كرده بود پرسيديم اين خبر را از كجا آورده ايد و كذب است.
از آقای عبدالله نوری چه خبر؟
شنيده ام آقای عبدالله نوری جلسات هفتگی مرتب و فعالی با برخی سیاسیون دارد.
شما هم در برگزاری جلسه روی پشت بام منزلتان فعال بودید هنوز هم جلسه دارید؟
در منزل گاهی روضه داریم گاهی هم گعده اما به معنی جلساتی که شما می گویید نیست ولی نمی دانم پشت بام ما چرا معروف شده است.
آقای علیخانی! عارف را در جایگاه نمایندگی مجلس چه طور دیدید؟
دکتر عارف چهره دانشگاهی و علمی خوبی است.
اینکه ریسک کردید و او را به مجلس فرستادید می تواند خواسته های اصلاح طلبان را برآورده کند؟
بالاخره رای مردم بود اما فکر می کنم فراکسیون می توانست هم منسجم تر عمل کند و هم فراگیری اولیه را تداوم بدهد.
این یعنی جزء اشتباهات اصلاح طلبان بود یا جزء اجبارهای شما بود که عارف باید به مجلس برود؟
آقای عارف شایستگی هایی داشت و دارد. به هر حال در ایام انتخابات سفرهای زیادی کردند و در موفقیت حاصله اثر گذار بودند اما یک برداشت نه چندان درست شکل گرفت و آن این بود که هر کس مورد حمایت لیست امید بوده، با اصلاح طلبان است.
در حالی که فلسفه لیست امید این بود که در نبود اصلاح طلبانی که رد صلاحیت شده بودند، برای جلوگیری از ورود تندروها علاوه بر اصلاح طلبان باقی مانده در صحنه از میانه روها و اصولگرایان معتدل هم حمایت شود. درست است که از لیست امید 168 نفر به مجلس آمدند اما به معنی اصلاح طلب حدود 103 تا 105 نفر بودند. البته اینکه تندروهای زیادی حذف شدند و دولت فضای تنفسی در مجلس جدید پیدا کرد، خود موفقیت است.
یعنی می گویید که می شد بر سر ریاست مجلس تفاهم کرد؟
وقتی آقای کدخدایی که در مجلس یکپارچه اصولگرا برای عضویت در شورای نگهبان رای نمی آورد اما در مجلس دهم با رای اصلاح طلبان مجلس و با رای بالا نفر اول می شود، آیا نمی شد برای ریاست مجلس تفاهم کرد تا آثار خودش را در کمیسیون ها و ارکان مجلس بهتر نشان دهد؟